نقدپذیری متواضعانه, نقد و انتقاد, انتقاد به مسئولین, گوش کردن به انتقادات
برای شنیدن نقد، سینهی گشاده و روی باز و گوش شنوا داشته باشید.1388/06/16
لینک ثابت
رای شنیدن نقد، سینهی گشاده و روی باز و گوش شنوا داشته باشید. هیچ ضرر نمیکنید از اینکه از شما انتقاد کنند. البته این انتقادهائی که میشود، همه یک جور نیست. بعضیها به قصد اصلاح نیست، بلکه به قصد تخریب است؛ داریم میبینیم دیگر؛ هم از مجموعه مطبوعات خودمان، هم پشتوانهی آنها. دهها رادیو و تلویزیون بیگانه و رسانهی عمومی و بینالمللی در اختیار حرفها و افکاری هست که بنایش بر تخریب است؛ یعنی هیچ بنای اصلاح ندارند. آنچه که نقل میکنند و ذکر میکنند، برای تخریب است. لذاست که واقعیت و غیر واقعیت و خلاف واقع و ضد واقع، همه چیز تویش است. گاهی یک چیز کوچک را بزرگ میکنند، گاهی یک چیزی که نبوده، به عنوان یک حقیقت مسلّم جلوه میدهند. اینها البته هست. این، تخریب است. لیکن در کنار اینها، نقد هم وجود دارد؛ نقدهای مصلحانه، خیرخواهانه. گاهی از سوی دوستان شماست، گاهی حتّی از سوی کسانی است که دوست شما و طرفدار شما هم نیستند؛ گاهی اینجوری است. به انسان یک نقدی میشود؛ عیبجوئیای از انسان میشود، انتقادی میشود، که آن طرف هم دوست آدم نیست که آدم به اعتماد دوستی او بخواهد بگوید که خوب، ما گوش میکنیم. نه، دوست هم نیست، اما دشمن هم نیست؛ دشمنیاش هم ثابت نشده. لیکن نقد است؛ انتقاد است. آن را هم حتّی باید گوش کرد. شاید در خلال این نقدها حرفی وجود داشته باشد که به درد ما بخورد و باید به هر حال با سعهی صدر برخورد بشود. این چند سال[دوره ریاست جمهوری دولت نهم]، خیلی اهانتها به شما شد، کینهتوزی شد، اهانت شد. اینها را تحمل کردید. این تحملها هم پیش خدای متعال اجر دارد. لیکن این موجب نشود که حالا ما سینهمان تنگ بشود، بگوئیم ما دیگر انتقاد را گوش نمیکنیم، یا اگر کسی اندک انتقادی در فلان گوشه از ما کرد، این را حمل بر دشمنی بکنیم؛ نه، نخیر؛ انتقاد را گوش کنیم؛ انتقاد خوب است. همین طور که گفته شده، این یک هدیهای است که به انسان داده میشود؛ نقدهای غیر مغرضانهی بخصوص برخی نخبگان.
من این را اینجا خوب است عرض بکنم: نصیحت علمای دینی را قدر بدانید، مغتنم بشمارید. گاهی علمای دین، بزرگان دین، مراجع حتّی، نصایحی میکنند، دربارهی مسائلی توصیههائی میکنند؛ این را مغتنم بشمرید؛ اینها را حمل بر محبت و علاقهمندی بکنید. ما میدانیم، آقایان، بزرگان علمائی که هستند - حالا گوشه کنار کسانی بر خلاف این معنا باشند، او مورد محاسبهی ما نیست - و امروز در مناطق مختلف، در مراکز حوزههای علمیهی بزرگ و در شهرستانها هستند، اینها همه طرفدار نظام جمهوری اسلامی و قدردان نظام جمهوری اسلامیاند. میبینند که نظام جمهوری اسلامی چقدر در جهت پیشرفت اهداف اسلامی کار کرده و دارد کار میکند و تلاش میکند، تلاشهای شما را هم میبینند، کمکهای شما و خدمات شماها را هم دارند مشاهده میکنند. یک وقت توصیهای میکنند، از روی علاقهمندی است، از روی دلسوزی است؛ اینها را خیلی باید قدر دانست. همچنین نخبگان دانشگاهها هم همین جور. بعضی از نخبگان دانشگاهها مردمان خیرخواهی هستند؛ ما میبینیم. به بنده گاهی نامههائی مینویسند، من هم بحمداللَّه توفیق دارم، خیلی از این نامههائی که نخبگان و فرزانگان حوزه و دانشگاه به من مینویسند، نگاه میکنم و خودم میخوانم. اگر چه که نامه زیاد است، همهی نامهها را هم انسان نمیتواند بخواند، اما بسیاری از این نامههای خاص را من بحمداللَّه توفیق پیدا کردهام و خواندهام؛ نگاه کردهام و میبینم. انتقاد دارند؛ به بنده، به شما، به فلان کار، به فلان اقدام، به فلان تصمیم. ممکن است ایراد داشته باشند، اعتراض داشته باشند. ممکن است آن اعتراض به نظر ما وارد هم نباشد. یعنی حتّی انسان گاهی نامهای را که میخواند، میبیند که نه، این اشکالش وارد نیست؛ بر اثر بیاطلاعی از مثلاً فلان موضوع این اعتراض را کرده است که اگر اطلاع داشت، این اعتراض را نمیکرد. اما یک جا هم در خلال حرفها انسان میبیند که نه، یک نکتهی روشنی، یک حرف خوبی هست، انسان استفاده میکند. این ذهن فعالِ این انسان نخبه را، انسان برای خودش نگه دارد. شما وقتی از انتقاد او، از تذکر او استقبال کردی، در واقع ذهن او و فکر او را به عنوان یک پشتوانهای برای خودتان نگه میداری. او احساس میکند که میتواند کمک فکری برای شما باشد. این همان راهی است که ما همیشه گفتیم بین خودتان و نخبگان باز کنید.1388/06/16
لینک ثابت