مردمسالاری غربی یك پایهی فكریِ متقن كه بشود به آن تكیه كرد، ندارد؛ اما مردمسالاری دینی اینطور نیست. چون پایهاش پایهی دینی است، لذا پاسخ روشنی دارد. در مردمسالاری دینی و در شریعت الهی این موضوع مطرح است كه مردم باید حاكم را بخواهند، تا او مورد قبول باشد و حق داشته باشد كه حكومت كند. ای كسی كه مسلمانی، چرا رأی مردم معتبر است؟ میگوید چون مسلمانم؛ چون به اسلام اعتقاد دارم و چون در منطق اسلام، رأی مردم بر اساس كرامت انسان پیش خدای متعال معتبر است. در اسلام هیچ ولایت و حاكمیتی بر انسانها مقبول نیست، مگر اینكه خدای متعال مشخّص كند. ما هرجا كه در مسائل فراوان فقهی كه به ولایت حاكم، ولایت قاضی یا به ولایت مؤمن - كه انواع و اقسام ولایات وجود دارد - ارتباط پیدا میكند، شك كنیم كه آیا دلیل شرعی بر تجویز این ولایت قائم هست یا نه، میگوییم نه؛ چرا؟ چون اصل، عدم ولایت است. این منطق اسلام است. آن وقتی این ولایت مورد قبول است كه شارع آن را تنفیذ كرده باشد و تنفیذ شارع به این است كه آن كسی كه ولایت را به او میدهیم - در هر مرتبهای از ولایت - باید اهلیّت و صلاحیت یعنی عدالت و تقوا داشته باشد و مردم هم او را بخواهند. این منطق مردمسالاری دینی است كه بسیار مستحكم و عمیق است. یك مؤمن میتواند با اعتقاد كامل این منطق را بپذیرد و به آن عمل كند؛ جای شبهه و وسوسه ندارد.1382/09/26
لینک ثابت