newspart/index2
تحول‌گرایی / مدیریت تحول/ تحول در نظام آموزشی/ تحول در حوزه/ / تحول‌آفرینی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
تحول‌گرایی

آنچه با جوانها و بخصوص دانشجوها میخواهم مطرح کنم مسئله‌ی تحول‌خواهی و تحول‌آفرینی است؛ اوّلاً بگوییم مقصود ما از تحول‌خواهی چیست و تحول یعنی چه؛ ثانیاً تبیین کنیم که نیاز به تحول به چه دلیل است و چرا ما نیاز داریم به اینکه تحول به وجود بیاید؛ ثالثاً منطق این تحول را مشخّص کنیم، گفتمان این تحول را مشخّص کنیم که تحول با چه هدفی بایست انجام بگیرد و به چه سمتی باید ما را حرکت بدهد. چند نکته در این زمینه‌ها عرض میکنیم. خوشبختانه ذهن شماها آماده است و امروز من در بیانات شماها بسیاری از این نکاتی را که مورد نظر بود دیدم وجود دارد که مایه‌ی خشنودی و خوشحالی است.1400/02/21
لینک ثابت
تحول‌گرایی

مقصود ما از تحول، ایجاد یک حرکت جهشی و جهادی است در همه‌ی بخشهای اداری کشور و بخشهای حکمرانی کشور و همچنین در بخشهایی از سبک زندگی عمومی -که حالا بعد نمونه‌هایی را عرض خواهم کرد- و به طور خلاصه، حفظ و تقویت اصول و خطوط اساسی انقلاب و نوآوری در شیوه‌ها و روشها و کارکردها.1400/02/21
لینک ثابت
تحول‌گرایی

البتّه تحول، یک عنوان عامّی است؛ خیلی‌ها در دنیا هم وقتی راجع به ما صحبت میکنند، بحث تحول را مطرح میکنند؛ در داخل کشور هم بعضی‌ها که گرایشهای بیشتر غربی و میل به شیوه‌های غربی و مفاهیم غربی دارند، بحث از تحول میکنند، منتها آن تحولی که مورد نظر آنها است، تحول در اصلِ انقلاب است؛ یعنی در واقع به یک معنا ارتجاع؛ یعنی تحول آنها به معنای ارتجاع است؛ برگشت به عقب. مفاهیم انقلابی را میخواهند نفی کنند. می‌بینیم در اظهاراتی که در باب تحول میکنند، راجع به عادّی‌سازی، یعنی به هنجارِ جهانی نزدیک شدن کشور و انقلاب، بیشتر تحریض(۳) میکنند و تحریص(۴) میکنند و این را در واقع خطّ نشان تحول به شمار می‌آورند. در واقع حرف ما، مراد ما از تحول، تحول برای تقویت انقلاب است؛ مراد آنها از تحول، تحول برای نفی انقلاب و نفی مبانی انقلاب است، مراد آنها نزدیک شدن به هنجارهای نظام سلطه است. خب پس بنابراین آن کلمه‌ی تحول کافی نیست. مراد از تحول در بیان ما و در منطق ما عبارت است از اینکه ما به سمت تقویت مبانی انقلاب و اصول انقلاب و خطوط اصلی انقلاب حرکت کنیم، منتها با شیوه‌های نو و با نوآوری و ابتکار.1400/02/21
لینک ثابت
تحول‌گرایی

در مورد این نیاز که «چرا باید تحول انجام بگیرد» -که واقعاً بایستی به این نیاز هم اعتقاد داشته باشیم- لذا لزوم این حرکت به [خاطر] این است که در کنار پیشرفتهای کشور و موفّقیّتهای کشور که زیاد است -در بیان دوستان که اینجا صحبت کردید، بعضی از اظهارات بود که نشان‌دهنده‌ی وجود پیشرفتها است، لکن آنچه در واقع در کشور از لحاظ پیشرفتهای گوناگون در زمینه‌های مختلف اتّفاق افتاده خیلی وسیع‌تر و گسترده‌تر از این حرفها است- لکن در کنار این پیشرفتها ما در جاهایی عقب‌ماندگی داریم و مشکلات مزمن‌شده داریم که این مشکلات بایستی حل بشود. در حوزه‌ی اقتصاد، ‌در حوزه‌ی عدالت، به طور جدّی مشکل داریم؛ در زمینه‌ی آسیب‌های اجتماعی مشکلات اساسی داریم که بعضی از اینها حقیقتاً به صورت بیماری مزمن هم درآمده و نیاز به راه‌‌حل‌های جدّی دارد؛ علاوه‌ی بر اینکه این عقب‌ماندگی‌ها وجود دارد و ناشی از غفلتهای ما است -یعنی در طول زمان، در طول این ده‌ها سال، در مواردی غفلتهایی انجام گرفته- بعضی از غرض‌ورزی‌ها هم موجب زاویه‌دار شدن با خطّ انقلاب و تدریجاً پشت کردن به انقلاب شده و بنابراین این وضعیّت ایجاب میکند که ما به فکر یک حرکت تحولی باشیم.
علاوه‌ی بر اینها بر اثر همین غفلتهای ما، بسیاری از ظرفیّتها معطّل مانده. ظرفیّتهای بسیاری در کشور وجود دارد، فرصتهای به معنای حقیقی کلمه فراوان بلکه بی‌شمار در کشور هست که اینها بدون استفاده مانده و این مایه‌ی خسارت برای منافع ملّی است. خب این مشکلات را با یک حرکت عادّی نمیشود برطرف کرد، با این حرکت معمولیِ عادّی که در کار اداره‌ی حکمرانی کشور هست نمیشود، یک حرکت فوق‌العاده لازم است، یک حرکت جهشی لازم است، یک حرکت ابتکاری لازم است. باید نوآوری وجود داشته باشد و این کار باید انجام بگیرد. این جزو مسلّماتِ این دوره‌ی از انقلاب است برای گام دوّم. البتّه در گذشته و در طول زمان در زمینه‌های تحولی در بخشی از جاها یک کارهایی انجام گرفته لکن یک حرکت کلّی‌تر و عمومی‌تر و جامع‌تری در این زمینه باید انجام بگیرد.1400/02/21

لینک ثابت
تحول‌گرایی

[در مورد] حوزه‌ی تحول هم که این تحول در کجاها باید انجام بگیرد، همان طور که قبلاً اشاره کردم، هم در بخشهای گوناگون حکمرانی و بخشهای مدیریّتی کشور است که خب در زمینه‌های اقتصاد، در زمینه‌های مسائل اجتماعی، در زمینه‌های مسائل فکری، مشخّص است کم‌کاری‌هایی وجود دارد و رفت و برگشت‌های اداری، کاغذبازی‌ها و دیوان‌سالاری‌های زائد و مقرّرات غیر مفید و گاهی مضر، مانع از تلاش است -هم در زمینه‌ی اقتصاد که خیلی واضح است و هم در زمینه‌های دیگر- بنابراین یک حوزه‌ی مهم برای تحول، همین بخشهای مدیریّتی کشور است؛ یک بخش هم در مورد زندگی عمومی مردم است که در این زمینه‌ها هم به معنای واقعی کلمه در بعضی از بخشها بایستی تحولی حرکت کرد. عادات غلطی در بین ما مردم وجود دارد که با اینها بایستی برخورد کرد. با نصیحت و توصیه و راه‌حل‌های جزئی نمیشود کار کرد، یک کار تحولی لازم است؛ مثلاً فرض کنید قضیّه‌ی اسراف. در کشور ما اسراف وجود دارد؛ اسراف آب، اسراف موادّ غذائی، اسراف برق. مسابقه‌ی تجمّل؛ که حالا ما اشرافیگری را نفی کردیم و زشت شمردیم که به جای خود مطلبِ کاملاً درستی است لکن مشکل اینجا است که ریخت‌و‌پاش‌های اشرافی‌گرانه به طبقات غیراشرافی هم در واقع سرایت کرده و متأسّفانه مسابقه‌ی تجمّل در ازدواجها، در خانواده‌ها و کارهای گوناگون وجود دارد و باید با آن مبارزه کرد. یا بالا رفتن سنّ ازدواج، یا پیری جمعیّت کشور و همین مسائلی که در بیانات بعضی از دوستان هم بود. خب پس همه‌ی اینها حوزه‌های لزوم تحول است، در همه‌ی اینها بایستی تحول به وجود بیاید.1400/02/21
لینک ثابت
تحول‌گرایی

منطق تحول چیست؟ یعنی ما میخواهیم تحول ایجاد بشود تا بعد به چه وضعیّتی برسیم؟ اگر چنانچه این منطقْ مشخّص و روشن و محاسبه‌شده نباشد، کار به بلبشو و هرج ‌و‌ مرج کشیده خواهد شد؛ لذا در اوّل سال شما میگویید: حَوِّل حالَنا اِلیٰ اَحسَنِ الحال؛ تحول بایستی ما را به وضع اَحسن برساند، به وضع بهتر برساند. بعضی در زمینه‌ی مسائل تحولی میگویند «تغییر» امّا تغییر به کجا مشخّص نیست. صِرف تغییر یک ارزش محسوب نمیشود؛ تغییر به سمت بهتر شدن ارزش است، تحول به سمت سطحِ بالا رفتن ارزش است وَالّا مطلق تحول نه. پس بنابراین بایستی احسن‌الحال را پیدا کرد. احسن‌الحال به نظر ما همان تقویت خطوط اصلی انقلاب و روان شدن حرکت به سمت آرمانها است؛ یعنی آرمانهای انقلاب مثل عدالت، مثل استقلال، مثل اسلامی شدن جامعه، اینها آرمانهای بزرگ و اساسی است؛ باید حرکت به سمت این آرمانها آسان بشود و روان بشود. الان ما دشواری‌های زیادی در این زمینه داریم، احتیاج به یک حرکت تحولی وجود دارد. حالا این آرمانها که البتّه باید متوجّه به این آرمانها باشیم و حرکت به سمت اینها بکنیم، سطوح مختلفی دارند و ان‌شاءالله شماها بایستی در جلسات دانشجویی، در جلسات بحث و بررسی دانشجویی روی اینها کار کنید و به جزئیّات آنها برسید و این را برای مردم تبیین کنید.1400/02/21
لینک ثابت
تحول‌گرایی

بعضی دیگر از این آرمانهایی که دنبالش هستیم و باید دنبالش باشیم و در این تحول به آنها توجّه بکنیم، درواقع سیاستهایی هستند در جهت اداره‌ی کشور و امنیّت بخشیدن به انقلاب، و انقلاب را حفظ کردن؛ مثل نهادسازی‌هایی که شد: تشکیل سپاه، تشکیل جهاد سازندگی، تشکیل بسیج که اینها هم جزو سیاستهایی است که در بدنه‌ی آن آرمانهای اساسی قرار دارند؛ یا اسلامی شدن دانشگاهها مثلاً فرض کنید؛ یا تبدیل صدا و سیما به یک دانشگاه عمومیِ آن روز چهل میلیونی، و امروز هشتاد میلیونی؛ این جزو آرمانها بوده، جزو مسائلی است که در پی آن بوده‌ایم و باید باشیم و بایستی این آرمان را دنبال بکنیم و امثال اینها. بنابراین همین طور که ملاحظه میکنید، خطوط اصلی نظام جمهوری اسلامی که باید حفظ بشود و حرکت به سمت آنها آسان‌سازی و روان‌سازی بشود، در سطوح مختلفی قرار دارند: از تشکیل جامعه‌ی اسلامی و آن آرمانهای برتر بگیرید تا آرمانهای میانی مثل پیشرفت علمی و امثال اینها، تا این حرکتها و سیاستهای اجرائی از این قبیل که گفته شد.1400/02/21
لینک ثابت
تحول‌گرایی

خب، نسل اوّل انقلاب که عمدتاً فعّالان دهه‌ی ۶۰ و یکی دو سال از دهه‌ی ۵۰ هستند، در همه‌ی این بخشها -چه بخشهای بالادستی، چه بخشهای خُرد و پایین‌دستی- کارهایی را انجام دادند؛ کارهای خوبی با هدایت امام بزرگوار انجام گرفت. حادثه‌ی دشوارِ جنگ تحمیلی به این تجربه‌آموزی کمک کرد، و کمک کرد تا بتوانند در این زمینه‌ها تجربه‌هایی به دست بیاورند؛ یا تحریمهایی که از همان روز اوّل گذاشته شد، یا حوادث خونینی که در اوایل انقلاب پیش آمد، اینها همه مجموعه‌ی نسل اوّل انقلاب را آماده میکرد و هدایت به سمت محقّق کردن این مقاصد اصلی انقلاب و مقاصد اصلی جمهوری اسلامی؛ ولیکن یک حقیقتی وجود دارد که آن را نبایستی نادیده گرفت و آن، این است که رسیدن به این آرمانها با این عظمتی که این آرمانها دارد، پیچیدگی‌های زیادی دارد؛ آن روز ما به این پیچیدگی‌ها توجّه نداشتیم؛ آن روز ما مسائل را خیلی با نگاهِ اوّلی نگاه میکردیم؛ در واقع بسیاری از مسائل آسان‌گیری میشد. شور انقلابی موجب بود که کار انجام بگیرد منتها با یک نگاه ابتدائی، با یک نگاه ساده و بدون در نظر گرفتن پیچیدگی‌ها و دشواری‌ها و گردنه‌های سرِ راه.
حالا مثلاً‌ من به عنوان مثال یک مورد را مثال میزنم؛ مسئله‌ی اسلامی شدن دانشگاه‌ها. خب امام (رضوان الله علیه) روی مسئله‌ی اسلامی شدن دانشگاه‌ها اصرار داشتند. ایشان برای دانشگاه‌ خیلی اهمّیّت قائل بودند و معتقد بودند بایستی دانشگاه‌ها را اسلامی کرد و حرکتهایی هم انجام گرفت، کارهای زیادی انجام گرفت؛ خود من هشت سال در دوره‌ی ریاست جمهوری، رئیس شورای انقلاب فرهنگی بودم که مخصوص کارهای دانشگاهی بود که کارهای فراوانی انجام گرفت، لکن در همه‌ی این دوره‌هایی که ما کار میکردیم و خود من جزو فعّالان این مجموعه بودم، آن ظرافتهای لازم، آن دشواری‌های موجود،‌ آن پیچیدگی‌هایی که این کار دارد مورد توجّه ماها نبود و کار را با نگاه ساده نگاه میکردیم.
خب دانشگاه در کشور ما، در واقع در دوران تسلّط سیاستهای غربی به وجود آمد؛ یعنی برای اینکه دشواری‌های کار معلوم بشود و روشن بشود، من این را عرض میکنم. دانشگاه در دوران حاکمیّت برگزیدگان و در واقع دست‌نشاندگان غربی‌ها‌ اتّفاق افتاد. دانشگاه در زمان رضاشاه که به وسیله‌ی انگلیس‌ها سر کار آمده بود، پایه‌گذاری شد؛ به دست عوامل غربی‌ها هم پایه‌گذاری شد، یعنی آن کسانی که اوّل‌بار دانشگاه کشور را ایجاد کردند، کسانی بودند که دلباخته‌ی غرب بودند. من نمیگویم عامل نفوذی غرب بودند، یعنی این را آدم نمیتواند قاطعاً ادّعا کند امّا بلاشک دلباخته و فریفته‌ی فرهنگ غربی بودند و مطیع غرب بودند و در واقع هیچ رأیی در مقابل آراء غربی‌ها نداشتند و ارائه نمیکردند. بنابراین دانشگاه را برابرِ برنامه‌های غربِ استعمارگر به وجود آوردند؛ اصلاً برنامه‌ی دانشگاه در کشور ما، برنامه‌های [آن] غربی بود که آن روز در اوج استعمارگری بود -بعدها خب کشورهای استعماری یکی‌یکی خارج شدند امّا آن روز اوج استعمارگری غربی‌ها بود- اینها در مورد تشکیل دانشگاه در کشورهای اقماری خودشان یک برنامه‌ی مشخّصی داشتند.
برنامه‌ی آنها این بود که در این کشورها نخبه‌هایی تربیت کنند که این نخبه‌ها مطیع غرب باشند و مصرف‌کننده‌ی غرب باشند؛ نخبه‌ی مطیع و مصرف‌کننده. هدف دانشگاه‌ها این بود که نخبه‌ی مطیع و مصرف‌کننده تربیت کنند. مصرف‌کننده یعنی چه؟ یعنی سرریز دانشِ تولیدشده و البتّه کهنه‌شده‌ی در غرب را فرا بگیرد و بتواند جامعه‌ی خودش را به بازار مصرف محصولات غربی تشویق کند و جامعه را تبدیل کند به بازار مصرف محصولات غربی؛ یعنی یک نخبه‌ی مصرف‌کننده‌ای را تولید میکردند که آن نخبه‌‌ی مصرف‌کننده‌، یک جامعه‌ی مصرف‌کننده را به وجود بیاورد؛ اصلاً هدف این بود؛ که حالا این برنامه -برنامه‌ی ایجاد دانشگاه- هم در کشورهای استعماری‌ای که آن روز رسماً‌ در استعمار انگلیس -عمدتاً‌- و بعضی کشورهای دیگرِ غربی بودند اجرا میشد و هم در کشورهایی که رسماً مستعمره نبودند؛ مثل کشور خود ما که مستعمره‌ی رسمی نبود امّا کاملاً تحت نفوذ و تحت سلطه‌ی سیاسی غرب قرار داشت؛ دانشگاه این جوری به وجود آمد. البتّه تفکّر اسلامی در همین دانشگاه هم توانست نفوذ کند، که این به خاطر قدرت نفوذ تفکّر اسلامی بود لکن شیب عمده‌ی این دانشگاه به سمت همان تفکّر غربی و غربی‌سازی فکر و عمل نخبگان کشور بود؛ که نخبه‌ای تربیت کنند که غربی فکر کند، غربی عمل بکند، برای غربی‌ها کار بکند و جامعه‌ی مصرف‌کننده بسازد؛ که همان نخبه‌ها طبعاً به مقامات حکومتی هم میرسیدند.
خب این دانشگاه را نظام اسلامی بخواهد تبدیل کند به دانشگاه اسلامی، کار ساده‌ای است؟ کار آسانی است؟ دانشگاهی که مثلاً پنجاه سال با آن شکل حرکت کرده و با آن ترکیب و برنامه‌ریزی اداره شده، تبدیل آن به یک دانشگاه اسلامی کار ساده‌ای نیست. آن روز ما به پیچیدگی این کار بدرستی توجّه نمیکردیم؛ [لکن] خب بعدها بتدریج خود عناصر دانشگاهی به نکات مهمّی در این زمینه برخورد کردند، تذکّر دادند، عمل کردند، یک مقداری بهتر شد، امّا همچنان این قضیّه، یک قضیّه‌ی مهمّ روی دست نظام اسلامی است و بایستی تحقّق پیدا کند و جز با یک تحول امکان‌پذیر نیست. حالا این یک مثال بود که من زدم و خب در بقیّه‌ی بخشها هم همین‌ جور است؛ در بخش مسائل اقتصادی و جریان اقتصادی کشور، جریان علمی کشور و امثال اینها همین وجود دارد. لذا شما می‌بینید که ما در خلال این سالها گاهی کارهای خوبی را شروع کرده‌ایم که نیمه‌کاره مانده و به نتیجه نرسیده؛ این به خاطر همین است که یک ساده‌نگری‌هایی در مشاهده‌ی مسائل وجود دارد که بایستی اینها را با نگاه دقیق تصحیح کرد و به جهت درست رساند.1400/02/21

لینک ثابت
تحول‌گرایی

البتّه امروز جامعه‌ی نخبگانی کشور، تجربه‌های زیادی دارد. من به طور قاطع عرض میکنم که امروز جامعه‌ی نخبه‌ی متدیّن و معتقد به دین و انقلاب، فهمشان، درکشان از مسائل بمراتب از نخبگان صدر انقلاب -و حالا به طریق اولیٰ قبل از انقلاب- بالاتر است. یعنی همین مطالبی که شما دانشجویان امروز بیان کردید، که در ذهن شماها هست و در محافل شماها مطرح میشود، آن روز در سطوح بالای دانشگاهی هم مورد توجّه نبود و به آنها پرداخته نمیشد، و به آنها دسترسی پیدا نمیشد؛ یعنی ذهنها جور دیگری بود. پس امروز جامعه‌ی نخبگانی و انقلابی کشور، هم تجربه‌ی زیادی دارد، هم ناکامی‌ها را دیده، تلخی‌ها را دیده، دشواری‌ها را دیده، مانع‌تراشی‌ها را دیده، معارضه‌ها را دیده -یعنی اینها را در طول زمان، این جامعه‌ی نخبگانی ما مشاهده کرده‌اند- و نگاهش به مسائل اساسی کشور نگاهی است همراه با توجّه به این مشکلات. پس بنابر‌این، برنامه‌ریزی هم میتواند برنامه‌ریزی پیچیده‌تر و قوی‌تری باشد از آنچه در گذشته انجام میگرفته، و باید همین جور باشد؛ یعنی واقعاً راهبری‌های عملیّاتی بایستی با در نظر گرفتنِ این مشکلات و موانع انجام بگیرد. علاوه بر این، مسائل جدیدی هم هست که در گذشته نبود؛ حالا از جمله مثلاً فرض کنید فضای مجازی، که یک مسئله‌ی جدیدی است، پدیده‌ی تازه‌ای است و قبلاً این [پدیده] وجود نداشته. بنابر‌این، برای پیشگیری از مشکلات ناشی از این پدیده -بالاخره هر پدیده‌ای یک مشکلاتی دارد، یک منافعی دارد- و برای اینکه کشور و جامعه از مشکلاتش و ضررهایش و آسیب‌هایش مصون بماند، امروز به فکرهای جدید و راه‌های ابتکاری و در واقع دانش و فکر نو نیاز هست. یا مثلاً در بالا رفتن سنّ ازدواج و امثال اینها، احتیاج داریم به روشهای نو، روشهای بدیع و روشهای تازه. و به نظر من کشور میتواند در این زمینه‌ها حرکت کند و این نخبگان انقلابی و مؤمن هستند که بایستی دست کشور را پُر کنند و فکر تولید کنند و دانشِ حرکت در این راه را بایستی تولید کنند. این تحولی است که باید اتّفاق بیفتد. این تحولی که میگوییم، باید ما را به این سمت حرکت بدهد و پیش ببرد.1400/02/21
لینک ثابت
تحول‌گرایی

خب حالا چه جوری این تحول انجام بگیرد؟ به نظر من راه منحصربه‌فرد آن جوانهایند. جوانهای زبده و خوبی داریم؛ چون در جوان، هم فکر نو هست، هم [تواناییِ] یافتنِ شیوه‌های نو هست، هم نیرو و توانِ لازم هست، هم جرئت اقدام هست؛ اینها همه در جوانها جمع است و خیلی مغتنم است؛ یعنی ابزار لازم برای یک حرکت تحولی همینها است: فکر نو، ابتکار، جرئت حرکت، میل کامل به این حرکت. اینها از لوازم حتمی یک حرکت تحولی است و این هم در جوانها وجود دارد، [لذا] بایستی برای یک چنین کاری دنبال جوانهای نخبه رفت.1400/02/21
لینک ثابت
تحول‌گرایی

خب، پس بنابراین خلاصه‌ی بحث ما در باب تحول این شد: اوّلاً تحول لازم است و نیاز امروز ما است؛ ثانیاً تحول ممکن است؛ ثالثاً راه ایجاد تحول عبارت است از تشکیل یک دولت معتقد به تحول و معتقد به عنصر تحول‌آفرین، یعنی عنصر جوان نخبه‌ی مؤمن انقلابی؛ یعنی شرطش این است که مؤمن باشد و انقلابی باشد؛ وَالّا اگر جوان بود با همان خصوصیّات جرئت و توانایی و ابتکار، لکن ایمان در او وجود نداشت، خب فایده‌ای ندارد؛ آن جوان با همان نیرو، راه غلط را خیلی سریع‌تر و تندتر از پیرها و سالخورده‌ها خواهد رفت؛ اگر با ایمان نباشد فایده‌ای ندارد؛ اگر انقلابی نباشد، کشور را به سمت یک حرکت تحولیِ درست هدایت نخواهد کرد؛ پس بایستی، هم جوان باشد، هم مؤمن باشد، هم انقلابی باشد؛ یعنی این عناصر بایستی در مجموعه‌ی دولت جمع باشد. پس بنابراین، هم تحول لازم است، هم تحول ممکن است، هم شرطش حضور یک دولتی است که معتقد به جوانها باشد و جوانها را به کار بگیرد و این کار انجام خواهد گرفت. این عرض ما در مورد مسئله‌ی تحول‌خواهی.1400/02/21
لینک ثابت
تحول‌گرایی

امّا مسئله‌ی تشکّلها؛ چند جمله‌ای در باب تشکّلها عرض بکنم. اوّلاً وجود تشکّلهای دانشجویی یکی از فرصتهای بزرگ کشور است. البتّه حالا بعضی‌ها میگویند که تشکّلها خیلی متعدّدند؛ به نظر من هیچ ایرادی ندارد. یک مجموعه‌هایی با یک مذاق سیاسی، با یک سلیقه‌ی خاص در امر دانشگاه، در امر سیاست، در امر کشور مشغول کار میشوند، یک مجموعه‌ای [هم] با یک اندک‌تفاوتی [مشغول کار میشود]؛ هیچ اشکالی ندارد که مجموعه‌های متعدّدی باشند؛ خود این تشکّلها یک فرصت بزرگی است برای کشورها. این تشکّلها میتوانند مرکزی باشند برای تولید فکر؛ ما به این احتیاج داریم؛ تولید فکر در این مجموعه‌ها؛ یا خود این تشکّلها میتوانند پیشران حرکتهای دانشجویی باشند و حرکت جهادی و تحولی را که گفتیم، میتوانند ایجاد کنند؛ یعنی خود این تشکّلها میتوانند عامل مهمّی باشند برای ایجاد همان حرکت جهادی و تحولی که قبلاً بحثش را کردیم. میتوانند هدایت‌کننده‌ی فعّالیّتهای گوناگونِ حرکتهای اجتماعی و حتّی حرکتهای علمی باشند؛ کما اینکه در همین اواخر دیدیم که در زمینه‌ی حرکتهای اجتماعی، تشکّلها انصافاً نقش آفریدند.1400/02/21
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی