newspart/index2
پیروزی مومنین / پیروزی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
شکست مومنین در صورت یاری نکردن یکدیگر

یک توصیه هم از مولای متّقیان (سلام الله علیه‌) عرض بکنم که برای امروز ما مهم است. حضرت در خطبه‌ی سی‌وچهارم میفرمایند: غُلِبَ وَ اللهِ المُتَخاذِلون؛ حضرت سوگند یاد میکند که اگر مؤمنان دست از یاریِ هم بردارند، شکست میخورند. «تخاذل» یعنی این به او کمک نکند، او به این کمک نکند؛ این معنای «تخاذل» است. حضرت قسم میخورد، میگوید: غُلِبَ وَ اللهِ المُتَخاذِلون. خطاب به مردم آن زمان است، امّا در واقع خطاب به کلّ بشریّت است؛ مؤمنین باید به هم کمک کنند، مؤمنین بایستی پشتیبان هم باشند، مؤمنین بایستی از یکدیگر دفاع کنند، یاری کنند همدیگر را. شما می‌بینید دشمن در حال طرّاحی بر ضدّ شما است؛ به طور دائم، دشمنان دارند علیه شما طرّاحی میکنند؛ واقعاً به طور دائم؛ انسان میبیند طرّاحی‌های اینها را. حالا بعضی اوقات آنها خیال میکنند طرّاحی‌شان نامشهود است، امّا واقعاً مشهود است، انسان میفهمد که چه کار دارند میکنند. خب در مقابل طرّاحی آنها، شما هم باید طرّاحی کنید؛ نه باید بی‌عمل بمانید و ساکت بمانید، نه باید تسلیم بشوید؛ چون او مرتّب دارد طرّاحی میکند، ما نباید تسلیم طرّاحی او بشویم. آن وقت در همین خطبه حضرت خطاب به مردم خودشان میفرماید که «تُکادونَ وَ لا تَکیدون‌»؛ آنها علیه شما دارند طرّاحی میکنند، شما علیه آنها طرّاحی نمیکنید. این نبایستی در جامعه‌ی اسلامی وجود داشته باشد؛ اگر چنانچه آنها کید میکنند با شما، یعنی دارند طرّاحی و نقشه‌ریزی میکنند علیه شما، شما هم باید علیه آنها نقشه بریزید و طرّاحی کنید و کید کنید.1399/06/02

1 ) خطبه 34 :از خطبه‏هاى آن حضرت است در تحريك مردم براى جنگ با شاميان
أُفٍّ لَكُمْ لَقَدْ سَئِمْتُ عِتَابَكُمْ أَ رَضِيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَةِ عِوَضاً وَ بِالذُّلِّ مِنَ الْعِزِّ خَلَفاً إِذَا دَعَوْتُكُمْ إِلَى جِهَادِ عَدُوِّكُمْ دَارَتْ أَعْيُنُكُمْ كَأَنَّكُمْ مِنَ الْمَوْتِ فِي غَمْرَةٍ وَ مِنَ الذُّهُولِ فِي سَكْرَةٍ يُرْتَجُ عَلَيْكُمْ حَوَارِي فَتَعْمَهُونَ وَ كَأَنَّ قُلُوبَكُمْ مَأْلُوسَةٌ فَأَنْتُمْ لَا تَعْقِلُونَ مَا أَنْتُمْ لِي بِثِقَةٍ سَجِيسَ اللَّيَالِي وَ مَا أَنْتُمْ بِرُكْنٍ يُمَالُ بِكُمْ وَ لَا زَوَافِرُ عِزٍّ يُفْتَقَرُ إِلَيْكُمْ مَا أَنْتُمْ إِلَّا كَإِبِلٍ ضَلَّ رُعَاتُهَا فَكُلَّمَا جُمِعَتْ مِنْ جَانِبٍ انْتَشَرَتْ مِنْ آخَرَ لَبِئْسَ لَعَمْرُ اللَّهِ سُعْرُ نَارِ الْحَرْبِ أَنْتُمْ تُكَادُونَ وَ لَا تَكِيدُونَ وَ تُنْتَقَصُ أَطْرَافُكُمْ فَلَا تَمْتَعِضُونَ لَا يُنَامُ عَنْكُمْ وَ أَنْتُمْ فِي غَفْلَةٍ سَاهُونَ غُلِبَ وَ اللَّهِ الْمُتَخَاذِلُونَ وَ ايْمُ اللَّهِ إِنِّي لَأَظُنُّ بِكُمْ أَنْ لَوْ حَمِسَ الْوَغَى وَ اسْتَحَرَّ الْمَوْتُ قَدِ انْفَرَجْتُمْ عَنِ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ انْفِرَاجَ الرَّأْسِ وَ اللَّهِ إِنَّ امْرَأً يُمَكِّنُ عَدُوَّهُ مِنْ نَفْسِهِ يَعْرُقُ لَحْمَهُ وَ يَهْشِمُ عَظْمَهُ وَ يَفْرِي جِلْدَهُ لَعَظِيمٌ عَجْزُهُ ضَعِيفٌ مَا ضُمَّتْ عَلَيْهِ جَوَانِحُ صَدْرِهِ أَنْتَ فَكُنْ ذَاكَ إِنْ شِئْتَ فَأَمَّا أَنَا فَوَاللَّهِ دُونَ أَنْ أُعْطِيَ ذَلِكَ ضَرْبٌ بِالْمَشْرَفِيَّةِ تَطِيرُ مِنْهُ فَرَاشُ الْهَامِ وَ تَطِيحُ السَّوَاعِدُ وَ الْأَقْدَامُ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ ذَلِكَ ما يَشاءُ . أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً وَ لَكُمْ عَلَيَّ حَقٌّ فَأَمَّا حَقُّكُمْ عَلَيَّ فَالنَّصِيحَةُ لَكُمْ وَ تَوْفِيرُ فَيْئِكُمْ عَلَيْكُمْ وَ تَعْلِيمُكُمْ كَيْلَا تَجْهَلُوا وَ تَأْدِيبُكُمْ كَيْمَا تَعْلَمُوا وَ أَمَّا حَقِّي عَلَيْكُمْ فَالْوَفَاءُ بِالْبَيْعَةِ وَ النَّصِيحَةُ فِي الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِيبِ وَ الْإِجَابَةُ حِينَ أَدْعُوكُمْ وَ الطَّاعَةُ حِينَ آمُرُكُمْ .
ترجمه:
اف بر شما، كه از توبيختان به تنگ آمده‏ام. آيا در عوض حيات دائمى به زندگى دنيا راضى شده‏ايد و به جاى عزت به ذلت دل خوش كرده‏ايد چون شما را به جهاد دعوت مى‏كنم ديدگانتان به گردش مى‏افتد گويى به سختى جان كندن دچار شده، و در بيهوشى غفلت فرو رفته‏ايد، به طورى كه راه گفت و شنودتان با من بسته مى‏شود و در پاسخ من دچار سرگردانى مى‏شويد گويى دلتان گرفتار اختلال شده و عقلتان از كار افتاده است. هيچ گاه براى من مردم مطمئنّى نيستيد، و پشتوانه قابل توجهى نمى‏باشيد، و ياران توانمندى نيستيد كه به شما نياز افتد. شما مانند شتران بى‏ساربانى هستيد كه چون از طرفى جمعشان كنند از طرف ديگر پراكنده شوند. به خدا قسم براى شعله‏ور ساختن آتش جنگ بد مردمى هستيد، فريب مى‏خوريد و چاره فريب نمى‏نماييد، شهرهايتان به تصرف دشمن مى‏رود ترجمه‏نهج‏البلاغه(انصاريان)، صفحه‏ى 108 به خشم نمى‏آييد، ديده دشمن بيدار است و شما در بى‏خبرى هستيد. به خدا قسم شكست خوردند آنان كه با يكديگر همراهى نكردند. سوگند به خدا گمانم در حق شما اين است كه اگر جنگ شدت گيرد، و تنور مرگ گرم شود، شما مانند جدا شدن سر از بدن از پسر ابو طالب جدا شويد. سوگند به حق، كسى كه زمينه سلطه دشمن را بر خود فراهم كند تا دشمن گوشتش را بخورد، و استخوانش را بشكند، و پوستش را بكند، عجز و بى‏غيرتيش بزرگ، و دلش كه در قفسه سينه‏اش جاى دارد ناتوان و ضعيف است. تو اگر مى‏خواهى اين گونه باش، اما من به خدا قسم قبل از آنكه فرصت سلطه به دشمن بدهم با شمشير مشرفى چنان بزنم كه استخوان ريزه‏هاى سرش بپرد، و بازو و قدمش قطع شود، و بعد از آن خداوند هر چه را خواهد انجام دهد. اى مردم، مرا بر شما حقّى است، و شما را بر من حقّى. اما حق شما بر من اين است كه خير خواه شما باشم، و غنيمت شما را به نحو كامل به شما بپردازم، و شما را تعليم دهم تا جاهل نمانيد، و مؤدب به آداب نمايم تا بياموزيد. و اما حقى كه من بر شما دارم وفا به بيعتى است كه با من نموده‏ايد، و خير خواهى نسبت به من در حضور و غياب، و اجابت دعوتم به وقتى كه شما را بخوانم، و اطاعت از من چون دستورى صادر كنم.
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی