newspart/index2
خدمات انقلاب اسلامی به زنان
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
خدمات انقلاب اسلامی به زنان

من همواره در جستجوی این فرصت بوده‌ام و هستم که خرسندی خودم را از این‌که بحمدالله امروز جمع معتنابهی از خواهران ما از دختران مؤمن این جامعه در کسوت تخصّص و استادی و دانشهای مورد نیاز مردم قرار گرفته‌اند، ابراز کنم و این را یکی از افتخارات نظام جمهوری اسلامی می‌دانم. امروز هم از این فرصت، برای بیان دو نکته استفاده می‌کنم: یک نکته این است که زنان جامعه‌ی اسلامی، در سایه‌ی تربیت اسلامی می‌توانند به بالاترین درجات علمی و معنوی نائل شوند.
این‌که می‌گوییم «در سایه‌ی تربیت اسلامی»، به خاطر این است که در نظامهای غیراسلامی و در نظامهای طاغوتی نظامهایی که امروز متمثّل در تقلید کورکورانه از فرهنگ غربند برخی از زنان، بلاشک، مثل همه‌جا و مثل همه‌ی قشرها، به مقاماتی از لحاظ معنوی می‌رسند. بلاشک این طور است. لکن روند عمومی حرکتِ زنان این نیست. علّت چیست؟ علّت این است که یکی از مشخّصه‌های فرهنگ غربی، مشغول و سرگرم کردن زن و مرد به خصوصیّات مربوط به زنان است. این از خصوصیّات فرهنگ غربی است. و اما این فرهنگ از کجا آمده است؟ آیا ناشی از تعالیم مسیحیّت انحرافی است؟ آیا ناشی از عادتها و روشهای اروپایی است که انسان در تاریخ و در داستانها و در جریانات غرب آن را مشاهده می‌کند؟ آیا ناشی از دستِ هدایت کننده‌ی بدخواهی است که اصلاً فرهنگ غرب را به این سمت پیش برده است؟
همه‌ی اینها قابل تحلیل است. من در آن مقام و در آن صدد نیستم که این را تحلیل کنم. واقعیت این است. امروز شما فرهنگ غربی را ملاحظه بفرمایید: بخش عمده‌ای از وقت زنان و مردان، مجموعاً برای جلب توجّه همگان به مسائل مربوط به زنان، مسأله زیبایی، مسأله آرایش، مسأله‌ی مد، مسأله‌ی جلوه‌گریهای زنانه و مسائل شهوت‌انگیز بین زن و مرد می‌گذرد. این، وقت عمده‌ای از اوقات مردم را می‌گیرد. این، عمدی است. این، حساب شده است. بدیهی است یک زن در نظامی که آن طور هدایت غلط و خباثت‌آمیز و خطرناک دارد، نمی‌تواند همه‌ی استعدادهای خودش را بروز دهد.
در آن‌جا، محیط عمومی جامعه، محیطی است که یک عدّه از زنان را به انزوا می‌کشاند. کمااین‌که در زمان طاغوت آنهایی که سنّشان اجازه می‌دهد، یادشان است بسیاری از خانواده‌ها، بسیاری از دخترها، بسیاری از زنان خوب و با استعداد، در گوشه‌ی خانه‌ها ماندند و از ترقیّات محروم شدند؛ به خاطر این‌که فضای جامعه برایشان ناامن بود. اگر قرار بود دانشگاه بروند، حاضر نبودند. اگر قرار بود به محیطهای هنری بروند، دلشان نمی‌خواست بروند. چون احساس ناامنی می‌کردند. حتی اگر در محیطهای علمیِ غیر دانشگاهی می‌خواستند بروند مثل مجامع و کنفرانسهای علمی همین‌طور بود. محیط جامعه، محیط ناامنی بود. به محیطهای تربیتی، ورزشی و تربیت بدنی می‌خواستند بروند، همین‌طور. یعنی بخش مهمی از زنان جامعه‌ی ما، در زمان طاغوت از حضور در مجامع پرهیز می‌کردند. شما ببینید از دخترانی که بی‌سواد مُردند و خانمهایی که مسن شدند سالیانی را گذراندند و بدون سواد و معلومات کافی، یا بدون برجستگیهای گوناگون علمی و هنری از دنیا رفتند چقدر بودند کسانی که استعدادهای علمی داشتند، استعدادهای هنری داشتند، استعداد نویسندگی داشتند، استعداد سخنوری داشتند، استعداد تحقیقات داشتند، استعدادهای گوناگون پزشکی داشتند. امّا می‌دیدند محیط جامعه، محیطِ ناامنی است. اینها یک گروه بودند.
دسته‌ی دیگری هم بودند که جرأت می‌کردند و وارد دانشگاه می‌شدند. حال یا برایشان آن فضای فاسد، اهمیت نداشت، یا نه؛ یک نوع گستاخی داشتند. می‌گفتند: «محیط فاسد است، باشد. ما وارد می‌شویم و نمی‌گذاریم فساد به ما سرایت کند». تعداد معدودی از این دختران داشتیم که در آن زمان، با چادر و با حجاب، در دانشگاهها مشغول آموزشهای گوناگون علمی، پزشکی و غیره بودند. البته خیلی معدود بودند. اما غالبِ کسانی که وارد محیطهای علمی می‌شدند و این جرأت را می‌کردند که وارد شوند، وقت زیادی از اوقاتشان برای این‌طور چیزها صرف می‌شد: برای رسیدگی به مُد، برای مسائل مربوط به چیزهایی که در یک محیط غیراسلامی، برای زنان حتماً وجود دارد (ارتباطات نامشروع و خطرناک، گفتگوها و مذاکراتی که بین خود زنان و دختران هست). اینها چیزهایی است که وقت را می‌گیرد. البته وقت، مهمترین سرمایه‌ی انسان است. هیچ سرمایه‌ای در دنیا، عزیزتر از وقت نیست. اما بیش از وقت، همّت آنها را می‌گیرد. دختری که همّتش به مسأله‌ی لباس و مُد و رفیق پسر و چگونه در فلان میهمانی ظاهر شدن و چطور به فلان مجمع راه پیدا کردن و چگونه راه رفتن، تا دیگران از او خوششان بیاید، باشد و به این چیزها بیندیشد، چقدر می‌تواند وقت خودش را در تحقیق صرف کند؟ چقدر می‌تواند خودش را در معلومات غرق کند؟ فقط عدّه‌ی معدودی توانستند به آن‌جاها برسند. محیط در نظام غیراسلامی، محیط رشد لااقل برای زنان نیست. مردان هم همین‌طورند. منتها در مورد مردان، وضعِ جوامع بشری، کمی فرق دارد. البته این موضوع، مخصوص جامعه‌ی ما نیست. مردان یک امکانات بیشتری دارند؛ آسایشها و آسودگیهای بیشتری دارند، که اینها هم البته جزو تربیتهای دهها قرنی است که متأسفانه وجود داشته؛ که نسبت به مرد، نظر دیگری است تا نسبت به زن. زن از لحاظ اخلاقی، از لحاظ آبرویی و مانند اینها، آسیب‌پذیرتر است. در محیط اسلامی و نظام اسلامی، خوشبختانه اینها نیست. من نمی‌گویم در محیط اسلامی فساد ریشه‌کن شده است. متأسّفانه نشده است. نمی‌گویم پیروی از مُد ریشه کن شده است. نه؛ متأسفانه نشده است. نمی‌گویم خودنمایی و خودآرایی و جلوه‌گریهای غلط و احیاناً مضر، ریشه‌کن شده است. نه؛ نشده است. اما بسیار کم شده است. این را نمی‌شود منکر شد که بسیار کم شده است. به همان میزانی که کم شده؛ به همان میزانی که به استعدادهای زنان بها داده شده و به آنان میدان داده شده است و بالاتر از همه، به همان میزانی که محیطِ دانشگاه محیطِ امنی شده است، استعدادها امکان بیشتری یافته‌اند که وارد میدان شوند و رشد کنند و به مراتب بالای علمی برسند. امروز محیط دانشگاه، محیطی نیست که یک دختر مسلمان جوان از آن بترسد. امروز در محیطهای هنری، زنانی هستند مسلمان، متدیّن، متّقی؛ که هنرپیشگی می‌کنند، کارهای هنری می‌کنند، مسائل مربوط به هنر را پیگیری می‌کنند و ما برخی را می‌شناسیم که افراد بسیار مؤمن و بسیار با تقوایی هستند. البته طور دیگرشان هم هست. اما این طور هم، خوشبختانه داریم. یعنی محیط، تا حدود زیادی یک محیط امن و امان برای زنان و دخترانی شده است که می‌خواهند در محیطهای علمی حرکت کنند. پس میدان، میدان رشد و ترقّی است. البته این را عدّه‌ای باور نمی‌کنند. عدّه‌ای منفی بافند. همواره عادت دارند بگویند: «نه؛ نمی‌شود.» یا روی نقطه‌ی ضعفی انگشت بگذارند و نقاط قوّت را نبینند. اما وجود شما خوشبختانه یک حجّت الهی است. شما واقعاً حجّت خدا هستید. حجّت اسلام هستید. این‌که می‌بینید علما را «حجّةالاسلام» می‌گویند به خاطر این است که وجودشان، بیانشان و روششان، حجّتی برای اسلام است. استدلال محکمی برای اسلام است. به این معنا، شما حجّت خدا و حجّت اسلام و حجّت دین هستید؛ برای این‌که به زنان جامعه‌ی خودمان و زنان دیگر و صاحب‌نظران و آنهایی که همه چیز را می‌گویند «نمی‌شود»، نشان بدهید تا ببینند: نخیر؛ می‌شود.1372/09/08

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی