newspart/index2
تبیین / بصیرت / روشنگری/ بصیرت‌افزایی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
تبیین

در تاریخ در زندگی امام حسن (علیه السّلام) این هست که عبیدالله‌بن‌عبّاس که فرمانده یک بخش خیلی مهمّی از لشکر امام حسن بود، شب که خوابیدند، صبح پا شدند و دیدند در خیمه‌اش نیست؛ رفته بود، گریخته بود و ملحق شده بود به معاویه؛ آمدند به او رشوه دادند، فلان دادند، پول دادند و رفت طرف معاویه. خب یک‌چنین حادثه‌ای برای لشکر امام حسن (علیه السّلام) خیلی حادثه‌ی شکننده‌ای بود. آنجا یکی از اصحاب نزدیک -که من حالا یادم نیست، قدیم دیده‌ام، حجربن‌عدی بود یا کسی دیگر- آمد برای مردم سخنرانی کرد؛ یک بیانی کرد که بعد از پایان بیان او، همه اظهار خوشحالی کردند، گفتند الحمدلله که این رفت! ببینید، این بیانِ تبیینِ به‌معنای واقعی، تبلیغ به‌معنای واقعی، این‌جوری است؛ می‌آید حرف میزند و روشن میکند که آنچه اتّفاق افتاد، به‌نفع ما بود؛ یعنی به تعبیر رایجِ امروز، تهدید را به فرصت تبدیل میکند.1397/04/06
لینک ثابت
تبیین

[دستگاه قضا] یک خطای دوپایه‌ای را دارد در زمینه‌ی برخورد با مسائل اقتصادی انجام میدهد؛ یک پایه عبارت است از نوعی حرف زدن و مشی کردن که تلقّی عمومی این باشد که فساد عمومی است، در حالی که فساد عمومی نیست، فساد مال تعداد اندکی مفسد است؛ هم در دستگاه‌های دولتی، هم در دستگاه‌های مردمی، هم در محیط کسب‌وکار، آنهایی که مفسدند، افراد معدودی هستند، تعداد معدودی؛ [ولی] ما جوری در اظهاراتمان و در تعبیراتمان حرف میزنیم که تلقّی مردم این میشود که خب همه‌جا را فساد گرفته! این غلط است، واقعیّت این نیست. این یک پایه‌ی غلط. پایه‌ی غلط دوم اینکه با آن موردی که واقعاً فساد است، برخوردِ قاطع و روشن نمیکنیم؛ باید برخورد بشود؛ آنجایی که واقعاً مفسد اقتصادی است، باید صریح و روشن برخورد بشود.
و برخورد هم البتّه با تبیین [باشد]؛ یکی از کارهای مهم این است، که برمیگردد به همان مقوله‌ی تبلیغ. یعنی وقتی یک مفسد اقتصادی را شما محاکمه میکنید و محکوم میکنید به یک مثلاً جزائی و یک مجازات و معاقبه‌ای، این برای مردم جوری تبیین بشود که مردم همه احساس کنند که این کارِ درستی است و این کار باید همین‌جور انجام میگرفت.
من الان یادم آمد که در تاریخ گذشته‌ی ما این کار [شده]. در تاریخ در زندگی امام حسن (علیه السّلام) این هست که عبیدالله‌بن‌عبّاس که فرمانده یک بخش خیلی مهمّی از لشکر امام حسن بود، شب که خوابیدند، صبح پا شدند و دیدند در خیمه‌اش نیست؛ رفته بود، گریخته بود و ملحق شده بود به معاویه؛ آمدند به او رشوه دادند، فلان دادند، پول دادند و رفت طرف معاویه. خب یک‌چنین حادثه‌ای برای لشکر امام حسن (علیه السّلام) خیلی حادثه‌ی شکننده‌ای بود. آنجا یکی از اصحاب نزدیک -که من حالا یادم نیست، قدیم دیده‌ام، حجربن‌عدی بود یا کسی دیگر- آمد برای مردم سخنرانی کرد؛ یک بیانی کرد که بعد از پایان بیان او، همه اظهار خوشحالی کردند، گفتند الحمدلله که این رفت! ببینید، این بیانِ تبیینِ به‌معنای واقعی، تبلیغ به‌معنای واقعی، این‌جوری است؛ می‌آید حرف میزند و روشن میکند که آنچه اتّفاق افتاد، به‌نفع ما بود؛ یعنی به تعبیر رایجِ امروز، تهدید را به فرصت تبدیل میکند؛ این بایستی در قوّه‌ی قضائیّه [باشد].1397/04/06

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی