نظام سلطه / استکبار جهانی/زرسالاران زورمدار/استکبار/صهیونیسم / سلطه جهانی/سلطهگران جهانی
در آستانهی روز قدسیم؛ روز قدس بسیار مهم است. صرفاً این نیست که ما از یک ملّت مظلومی که از میهن خود و از خانهِی خود رانده شده داریم دفاع میکنیم؛ ما در واقع داریم با این کارمان با یک نظام سیاسی ظالمانه و استکباری مبارزه میکنیم. امروز دفاع از فلسطین، دفاع از حقیقت است؛ حقیقتی بسیار گستردهتر از مسئلهی فلسطین. امروز مبارزهی با رژیم صهیونیستی مبارزه با استکبار است، مبارزه با نظام سلطه است. همچنانکه میبینید شما که علیه رژیم صهیونیستی حرف میزنید، آن مسئول و سیاستمدار آمریکایی، احساس دشمنی و خصومت با شما میکند؛ احساس میکند که به او ضربه زدهاید؛ واقع قضیّه هم همین است. بنابراین روز قدس را باید بزرگ دانست، راهپیمایی روز قدس هم خیلی مهم است.1396/03/31
لینک ثابت
از روزی که دانشگاه در کشور ما به وجود آمده است، عوامل سلطهگر -که بر سیاستهای کشور مسلّط بودند، کاملاً تسلّط داشتند بر همهِی ابعاد کشور و زوایای کشور؛ هم اطّلاع داشتند، هم نفوذ داشتند، هم هر کار میخواستند میکردند- در مورد جنبهی اوّل از سه جنبهی دانشگاه، کارشان عبارت از این بود که نگذارند در جنبهِی علمی، ما به یک حرکت طبیعی متناسب با استعداد ایرانی برسیم؛ دست پیدا نکنیم. اینها شواهد دارد، اینها حرفهایی است که سند دارد، شاهد دارد که بعداً، مختصراً عرض خواهم کرد. در مورد جنبهی دوّم که جنبهی نوآوری است، آن را بکلّی در اختیار گرفتند؛ یعنی کاملاً تسلّط بر آن جنبه پیدا کردند. در مورد جنبهی سوّم، سعی کردند اثرگذاری دانشگاه بر محیط خارج را مدیریّت کنند؛ حالا انواع و اقسام شکلهای مدیریّت؛ چه از طریق دستگاههای فرهنگی وابستهی به خودشان، چه حتّی از طریق دستگاههای امنیّتی، سعی کردند مدیریّت کنند؛ یعنی در واقع یک سلطهی همیشگی، دائمی، بهطور نامحسوس -و در مواردی هم محسوس- بر دانشگاه ما وجود داشته از همهی این سه جهتی که مورد نظر است.
امّا در آن جنبهی اوّل، که گفتیم جنبهی علمی است و سعی کردند [آن را] تضعیف کنند، معنایش این است که متاع علمیای که به دانشگاههای ما داده شد، متاع دستدوّم بود، علم کهنه و از کار افتاده بود؛ یعنی غربیها، پیشرفتهای مهمّ علمی را هرگز منتقل نکردند؛ حالا ما کشور خودمان را خبر داریم؛ قاعدتاً کشورهای شبیه کشور ما -که تحت نفوذ و زیر سلطه بودند- همه از همین قبیلند. فرض بفرمایید علوم جدید، دانشهای جدید، دانشهای نو را که با پیشرفتهای علمی به آنها میرسیدند، هرگز به دانشگاههای کشوری مثل کشور ما منتقل نکردند، [بلکه] چیزهایی را که از آن طراوت و نویی خارج شده بود منتقل کردند. این هم البتّه دلایلی داشت؛ این امر که همین علوم کهنه را یا همین فنّاوریهای قدیمی را چرا وارد این کشور و کشورهای شبیه ما کردند، دلایلی داشت. آنوقتی که رقیب برای استعمار غربی پیدا شد، اثر «پیدا شدن رقیب» در کشورهایی که با آن رقیبها ارتباط داشتند ظاهر شد. فرض بفرمایید حکومت کمونیستی که رقیب نظام سلطهی مستقرّ تا آن زمان بود -یعنی رقیب انگلیس و آمریکا و بقیّه- وقتی سرِ کار آمد، برای اینکه حوزهی نفوذ خودش را توسعه بدهد، کشوری مثل هند را و دانشگاه هند را مجهّز کرد به برخی از علومی که غربیها هرگز تا آخر حاضر نبودند بدهند؛ یا واضحتر، کشوری مثل چین را مجهّز کرد به دانشهایی و به فنّاوریهایی که امکان نداشت از طریق غربیها به آنها دست پیدا کنند؛ برای اینکه رقابت سیاسی بود، توسعهی نفوذ بود. چینیها مسئلهی هستهای را از روسها فراگرفتند؛ هندیها مسئلهی هستهای را از روسها -از شوروی سابق- فراگرفتند. اینها چیزهایی نبود که امکان داشته باشد نظام دانشگاهی و علمی غرب، اینها را به کشورهایی مثل چین یا مثل هند و بهطریقِاولیٰ مثل ما منتقل کند. بنابراین از لحاظ علمی، هرگز اینجور نبود که اجازه بدهند یا کمک کنند یا تسهیل کنند که دانشگاه کشورهایی مثل کشور ما که زیر نفوذ بود و زیر سلطه بود به یک معنا، پیشرفت علمی بکند، بلکه حتّی ضربه هم زدند؛ یعنی اگر استعداد برجستهای را در این دانشگاهها پیدا کردند، جذب کردند، بردند در خدمت خودشان قرار دادند. و این وضعیّت وجود داشت؛ سالهای متمادی در دوران پهلوی این وضعیّت وجود داشت.1396/03/31
لینک ثابت