امروز استقلال ملت ما یک نمونهى مثل زدنى در همهى دنیا شده است. ما بایستى این استقلال را در همه چیز از خودمان نشان بدهیم. استقلال یعنى در مقابل حرکت قدرتمندان عالم، حالت انفعال به خود نگیریم. آنچه که منفعت ماست، آنچه که مصلحت ماست، آنچه که با هدفهاى ما و آرمانهاى ما منطبق است، آن را دنبال کنیم؛ زیر فشار تبلیغات دشمن و کار سیاسى دشمن قرار نگیریم. و ملت ما نشان داده که این قدرت را دارد که در مقابل فشارها مقاومت کند. یک دورهاى شرق و غرب عالم، دست به دست هم دادند و این ملت را زیر فشار یک جنگ سنگین و سخت هشتساله قرار دادند، ولى ملت با کمال قدرت تحمل کرد. بعد از آن تا امروز، زیر فشارهاى تبلیغاتى، زیر فشار تحریم اقتصادى قرار داشتیم. حالا تازه ما را به تحریم اقتصادى تهدید میکنند! کِى بوده است که ما تحریم اقتصادى نداشته باشیم؟ ما همین پیشرفتهاى علمى در زمینهى هستهاى و غیر اینها را در حال و هواى تحریم اقتصادى به دست آوردیم. این را غربىها هم میدانند؛ میفهمند. البته در داخل متأسفانه، عدهاى هستند که به قدرى مجذوب و فریفتهى حرف غرب و تفکر غرب و مبانى غربند که حاضر نیستند بشنوند و قبول کنند؛ حتّى آنچه را هم که پیشرفت علمى در کشور به وجود آورده است، تا دیگران تصدیق نکنند، اینها قبول نمىکنند!
من به یاد دارم، شاید حدود دو سال، دو سال و نیم قبل، آن وقتى که این سانتریفیوژهاى ما مشغول کار شده بود و جوانان و دانشمندان ما توانسته بودند اینها را راه بیندازند و مسئولان وقت؛ رئیسجمهور و دیگران خبرش را گفتند، تعدادى از فیزیکدانهاى دانشگاهى که مردمان خوب و بسیار سالم و صادقى هم هستند، بعضىشان هم من را مىشناسند، به من نامه نوشتند، که آقا! نبادا اینها را باور کنید! چنین چیزى اتفاق نیفتاده و ممکن نیست! حاضر نبودند باور کنند؛ قبول کنند. این، همان تلقین است. تا غربىها؛ آژانس و دیگران، خودشان آمدند نگاه کردند، تصدیق کردند، اعتراف کردند که چنین چیزى را باور نمىکردند در ایران به وجود بیاید، آن وقت دیگران؛ دیرباورها، در داخل کشور باور کردند. عین همین قضیه در مورد سلولهاى بنیادى به وجود آمد. بنده چندبار پیشرفتهاى سلولهاى بنیادى را در چند سخنرانى بر زبان آورده بودم. از دانشمندان کشور و از بعضى از دانشگاهها به من نامه نوشتند: آقا! این قضیه را شما اینقدر نگوئید، این واقعیت ندارد؛ این جور نیست! اینى که میگوئید در سلولهاى بنیادى پیشرفت کردهاند و در شبیهسازى (کلونینگ) دارند تمرین و کار مىکنند، باور نکنید؛ چنین چیزى اتفاق نیفتاده و نخواهد افتاد! بعد که گوسفند شبیهسازى شده را جلو چشم همه قرار دادند، بعد که در سمینارى که تشکیل دادند، دانشمندان معروف دنیا، زیستشناسهاى درجهى یک دنیا آمدند مصاحبه کردند و تصدیق کردند که پیشرفتها، پیشرفتهاى محیرالعقولى است، آن وقت یک عده از دیرباورها باور کردند! این هم آفتى است که ما استعداد خودمان، پیشرفت خودمان، توانائىهاى خودمان را باور نکنیم؛ وقتى هم اتفاق میافتد، باور نکنیم.
آنچه که انقلاب به ما داده و توقع ما از خودمان است، این است که این را روز به روز در خودمان تقویت کنیم؛ آن، اعتماد به نفس است. اعتماد به نفس ملى؛ ملت به خود اعتماد به نفس داشته باشد، بداند که میتواند مقاصد خودش را با همت بلند و با مجاهدت و با همدستىِ همهى کشور با یکدیگر، پیش ببرد؛ این را باید بدانیم. جامعهى دانشگاهى ما در زمینهى کار خود، در زمینهى علمپژوهى خود باید این را از بُن دندان باور کند و دانشجوى ما، استاد ما، محقق ما، مدیران دانشگاهى ما بدانند که هر کارى بخواهند، مىتوانند بکنند؛ در سایهى همت، در سایهى مجاهدت و در سایهى تلاش. این،آن چیزى است که ما لازم داریم. من البته بحثم از این طولانىتر بود، بحث را قطع کردم.1386/02/25
لینک ثابت