درس دشمنان ما چیست؟ معارضان ملت ایران هم باید از این تجربهی بیستوهفتساله درس بگیرند. آنها باید باور کنند که یک حادثهی بینالمللیِ بزرگی در سطح جهانی شروع شده است. این قرن- قرنی که در پیش داریم- قرن شکست سیاستها و روشهای قرنهای نوزدهم و بیستم است. قرنهای نوزدهم و بیستم برای ملتهای منطقه از یکسو و قدرتهای غربی از یک سوی دیگر، قرن دینزدایی و سپس سلطه و دستاندازی به کشورها بود؛ قرن استعمار و استثمار بود.
قرن بیست و یکم- که این قرنی است که چند سال است در آن وارد شدهایم- برحسب آنچه که انسان از قرائن میفهمد، قرنِ محو کردن و ازاله کردن آثار حرکت قرنهای نوزدهم و بیستم است؛ باید نشانههای استیلای قدرتهای بزرگ بر کشورها و ملتها بکلی از صفحهی زندگی بشر پاک بشود؛ سلطه باید وجود نداشته باشد. آمریکاییها میخواهند خوب زندگی کنند، بکنند؛ هر ملتی حق دارد در سایهی تلاش خودش خوب زندگی کند؛ اما در داخل کشور خودشان خوب زندگی کنند. خلیج فارس، دریای عمان، اقیانوس هند، بقیهی بخشهای دنیا، تنگههای حساس دنیا، مال امریکا نیست؛ اینها مال صاحبانش است. ملتها صاحبان کشورهای خودند. این قرن، باید قرن بازگشت ملتها به هویت خود، به انسانیت خود و شکستن طلسم سلطهگری و سلطهپذیری باشد؛ همچنانی که این قرن، قرن رو کردن به معنویت است. حالا در بارهی هزارهی سوم حرفهای یاوهی زیادی میزنند؛ برای هزار سال پیشبینیهایی میکنند که به هیچ مستند علمی و فنی متکی نیست. اما اگر انسان بخواهد از روی حدس و گمان در بارهی این هزاره حرفی بزند، میتواند بگوید که این هزاره، هزارهی معرفت انسان به ارزش خودش است. در این هزاره، انسانها به ارزش خودشان و ارزش نزدیک شدن به خدای خودشان واقف میشوند. اگر بشود برای هزاره حدسی زد، آنچه که قابل حدس است، این است. ما حالا بحث هزاره را نمیکنیم؛ اما این قرنی که در پیش است، قرنِ روکردن به معنویت و قرن استقلال و هویت ملی ملتهاست و ایران، سرآغاز آن بود. دنبالهی ایران بسیاری جاهای دیگر پیش خواهد آمد و قدرتهایی که با این حرکت عظیم بشری مواجه و سینه به سینه بشوند، شکست خواهند خورد و قدرت استکباری یکی از اینهاست.1385/08/17
لینک ثابت