newspart/index2
اهداف انقلاب اسلامی / هدف انقلاب اسلامی/ آرمان‌های انقلاب اسلامی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
علل کامیابی غربی ها در مسئله مشروطه

چه شد كه غربی‌ها، مشخصاً انگلیسی‌ها، در این مسأله[مشروطه] كامیاب شدند؛ از چه شگردی استفاده كردند كه كامیاب شدند. در حالی كه مردم كه جمعیت اصلی هستند، می‌توانستند در اختیار علما باقی بمانند و اجازه داده نشود كه شیخ فضل‌اللَّه جلو چشم همین مردم به دار كشیده شود؛ قاعده‌ی قضیه این بود. به نظر من مشكل كار از این‌جا پیش آمد كه اینها توانستند یك عده‌ای از اعضای جبهه‌ی عدالت‌خواهی - یعنی همان اعضای دینی و عمدتاً علما - را فریب بدهند و حقیقت را برای اینها پوشیده نگه دارند و اختلاف ایجاد كنند. انسان وقتی به اظهاراتی كه مرحوم آسید عبداللَّه بهبهانی و مرحوم سید محمد طباطبایی در مواجهه و مقابله‌ی با حرف‌های شیخ فضل‌اللَّه و جناح ایشان داشته‌اند، نگاه می‌كند، این مسأله را درمی‌یابد كه عمده‌ی حرف‌ها به همین است كه این‌طور می‌گفته‌اند. این حرف‌ها به نجف هم منعكس می‌شده و شما نگاه می‌كنید كه همین اظهارات - انسان در كار مرحوم آقا نجفی قوچانی، در آن كتاب و در مذاكراتی كه در نجف در جریان بوده، اینها را می‌بیند - و حرفهایی را كه از سوی روشنفكرها و به‌وسیله‌ی عمال حكومت گفته می‌شد و وعده‌هایی را كه داده می‌شد، حمل بر صحت می‌كردند. این‌طور می‌گفتند كه: شما دارید عجله می‌كنید؛ سوءظن دارید؛ اینها قصد بدی ندارند؛ اینها هم هدف‌شان دین است! این مسائل در مكاتبات، نامه‌های صدر اعظم و ... به مرحوم آخوند منعكس شده است. انسان می‌بیند كه حساسیت آنها را در مقابل انحراف كم كرده‌اند؛ اما حساسیت بعضی‌ها مثل مرحوم آشیخ فضل‌اللَّه باقی ماند؛ اینها حساس ماندند؛ اصرار كردند و در متمم، آن مسأله‌ی پنج مجتهد جامع‌الشرایط را گنجاندند و مقابله كردند. یك جمع دیگری از همین جبهه، این حساسیت را از دست دادند و دچار خوش‌باوری و حُسن‌ظن و شاید هم نوعی تغافل شدند. البته انسان حدس می‌زند كه بعضی از ضعف شخصیتی‌ها و ضعف‌های اخلاقی و هوای نفس بی‌تأثیر نبود؛ حالا ولو نه در مثل مرحوم سید عبداللَّه یا سید محمد؛ اما در طبقات پایین، بلاشك بی‌تأثیر نبوده كه نمونه‌ی واضحش امثال شیخ ابراهیم زنجانی‌ست. اینها بالاخره جزء علما بودند. شیخ ابراهیم هم تحصیلكرده‌ی نجف بود، هم مرد فاضلی بود؛ اما تحت تأثیر حرف‌های آنها قرار گرفتند و غفلت‌زده شدند و مقداری هوای نفسانی در اینها اثر گذاشت و اختلاف از این‌جا شروع شد.
من به انقلاب خودمان كه نگاه می‌كنم، می‌بینم هنر بزرگ امام این بود كه دچار این غفلت نشد؛ اساس كار امام این است. امام اشتباه نكرد كه حرفی را كه گفته بود و هدفی را كه اتخاذ كرده بود، در سایه‌ی تنبیه و ظاهرسازی‌های شعارهای دیگران گم كند و فراموش كند. این، اساس كار موفقیت امام بود كه مستقیم به طرف هدف پیش رفت؛ صریح و عریان آن را جلوی چشمش قرار داد و به طرف آن حركت كرد. متأسفانه این كار را زعمای روحانی و مشروطه نكردند و بر ایشان غفلت ایجاد شد؛ فلذا اختلاف شد. اختلاف كه به وجود آمد، آنها تسلط پیدا كردند. وقتی قدرت دست آنها آمد، دیگر كاری نمی‌شد كرد. عین همین قضیه را من در قضایای عراق دیدم. در قضایای عراق هم اول علما به طور جدی وارد شدند، بعد تعبیر و توجیه شروع شد: حالا شاید اینها راست بگویند! شاید هدف بدی نداشته باشند!انگلیس‌ها در آن‌جا بین مردم عراق شعارهایی را پخش كردند: «جئنا محررین لا مستعمرین!»؛ ما نیامده‌ایم برای استعمار شما، ما آمده‌ایم شما را از دست عثمانی‌ها آزاد كنیم! همین حرفی كه حالا آمریكایی‌ها در این برهه‌ی اخیر به عراقی‌ها می‌گفتند: ما آمده‌ایم شما را از دست صدام آزاد كنیم، نیامده‌ایم برای این‌كه بر شما تسلط پیدا كنیم! آن وقت آنها در آن‌جا از 1920 تا 1958 ظاهراً یا 57، سی‌وهشت سال عراق را آن‌چنان فشردند كه وقتی انسان این سال‌های طولانی را نگاه می‌كند و می‌خواند، گریه‌اش می‌گیرد كه اینها در عراق و البته غالباً هم به‌وسیله‌ی خودِ همین عناصر عراقی چه كرده‌اند: از كشتار مردم، از نهب مردم، از غارت كشور، عقب نگه داشتن كشور و ذلت‌هایی كه بر ملت عراق تحمیل كردند.
در این‌جا هم همین‌جور است؛ در این‌جا هم آمدند و شعارهای برّاقی را مطرح كردند و عده‌ای را غافل كردند، كه ما اگر می‌خواهیم از تجربه‌ی مشروطیت استفاده كنیم، نباید بگذاریم این اشتباه تكرار شود؛ یعنی بایستی آن هدفی را كه انقلاب اسلامی ترسیم كرده، صریح و بدون هیچ‌گونه مجامله در نظر داشته باشیم. البته رعایت اقتضائات زمان غیر از این حرف‌هاست؛ غیر از این است كه ما هدف را فراموش و گم كنیم و به شعارهای دیگران دل ببندیم.1385/02/09

لینک ثابت
اهداف انقلاب اسلامی

من به انقلاب خودمان که نگاه میکنم، میبینم هنر بزرگ امام این بود که دچار این غفلت نشد؛ اساس کار امام این است. امام اشتباه نکرد که حرفی را که گفته بود و هدفی را که اتخاذ کرده بود، در سایه‌ی تنبیه و ظاهرسازیهای شعارهای دیگران گم کند و فراموش کند. این، اساس کار موفقیت امام بود که مستقیم به طرف هدف پیش رفت؛ صریح و عریان آن را جلوی چشمش قرار داد و به طرف آن حرکت کرد. متأسفانه این کار را زعمای روحانی و مشروطه نکردند و بر ایشان غفلت ایجاد شد؛ فلذا اختلاف شد. اختلاف که به وجود آمد، آنها تسلط پیدا کردند. وقتی قدرت دست آنها آمد، دیگر کاری نمیشد کرد. عین همین قضیه را من در قضایای عراق دیدم. در قضایای عراق هم اول علما به طور جدی وارد شدند، بعد تعبیر و توجیه شروع شد: حالا شاید اینها راست بگویند! شاید هدف بدی نداشته باشند! انگلیس‌ها در آن‌جا بین مردم عراق شعارهایی را پخش کردند: «جئنا محررین لا مستعمرین!»؛ ما نیامده‌ایم برای استعمار شما، ما آمده‌ایم شما را از دست عثمانیها آزاد کنیم! همین حرفی که حالا آمریکاییها در این برهه‌ی اخیر به عراقیها میگفتند: ما آمده‌ایم شما را از دست صدام آزاد کنیم، نیامده‌ایم برای این‌که بر شما تسلط پیدا کنیم! آن وقت آنها در آن‌جا از ۱۹۲۰ تا ۱۹۵۸ ظاهراً یا ۵۷، سیوهشت سال عراق را آن‌چنان فشردند که وقتی انسان این سال‌های طولانی را نگاه میکند و میخواند، گریه‌اش میگیرد که اینها در عراق و البته غالباً هم به‌وسیله‌ی خودِ همین عناصر عراقی چه کرده‌اند: از کشتار مردم، از نهب مردم، از غارت کشور، عقب نگه داشتن کشور و ذلت‌هایی که بر ملت عراق تحمیل کردند.
در این‌جا هم همین‌جور است؛ در این‌جا هم آمدند و شعارهای برّاقی را مطرح کردند و عده‌ای را غافل کردند، که ما اگر میخواهیم از تجربه‌ی مشروطیت استفاده کنیم، نباید بگذاریم این اشتباه تکرار شود؛ یعنی بایستی آن هدفی را که انقلاب اسلامی ترسیم کرده، صریح و بدون هیچ‌گونه مجامله در نظر داشته باشیم. البته رعایت اقتضائات زمان غیر از این حرف‌هاست؛ غیر از این است که ما هدف را فراموش و گم کنیم و به شعارهای دیگران دل ببندیم.1385/02/09

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی