یكی از شعارهای خوب آقای احمدینژاد مسألهی سادهزیستی است. این شعار، شعار بسیار مهمی است؛ این را نباید دستكم گرفت. یك وقت هست كه ما در زندگی شخصی خود مثلاً حركت اشرافگونهیی داریم بین خودمان و خدا؛ كه اگر حرام باشد، حرام است؛ اگر مكروه باشد، مكروه است؛ اگر مباح باشد، مباح است؛ اما یك وقت هست كه ما جلوی چشم مردم یك مانور اشرافیگری میدهیم؛ این دیگر مباح و مكروه ندارد؛ همهاش حرام است؛ بهخاطر اینكه تعلیمدهندهی اشرافیگری است به: اولاً زیردستهای خودمان، ثانیاً آحاد مردم به این كار تشویق میشوند. ما نباید مردم را به این كار تشویق كنیم. ممكن است در داخل جامعه كسانی پولدار باشند و ریخت و پاش كنند - البته این كار بدی است، ولی به خودشان مربوط است - اما ریخت و پاش ما اولاً از جیبمان نیست، از بیتالمال است؛ ثانیاً ریخت و پاش ما مشوق ریخت و پاش دیگران است. واقعاً «النّاس علی دین ملوكهم». ملوك در اینجا به معنی پادشاهان نیست كه بگوییم ما پادشاه نداریم؛ نه، ملوك شماها هستید؛ النّاس علی دین ماها.
در یكی از تاریخها خواندم زمانی كه ولیدبنعبدالملك خلیفه شده بود، چون خیلی اهل جمعكردن ثروت و جواهرات و اشیاء قیمتی بود، مردم كوچه و بازار وقتی به همدیگر میرسیدند، مكالماتشان از این قبیل بود: آقا! فلان لباس را آوردند، شما خریدید؟ آقا! فلان نگین را فلان كس آورده، شما خریدید؟ یعنی مردم همهاش راجع به خرید و فروش وسایل و اشیاء زینتی و امثال اینها حرف میزدند. بعد از ولید، سلیمانبن عبدالملك خلیفه شد. او اهل ساختمانسازی بود و به كاخسازی و ساختمانسازی خیلی عشق میورزید. این مورخ میگوید مردم حتّی وقتی برای نماز به مسجد میآمدند، یكی میگفت: آقا! شما كار ساختمانیِ منزلتان را تمام كردید؟ دیگری میگفت: آقا! شما فلان خانه یا زمین را خریدید؟ دیگری میگفت: آقا! شما آن دو اتاق را اضافه كردید؟ حرفهایشان همه از این قبیل بود. بعد از این دو نفر، عمربنعبدالعزیز آمد. او اهل عبادت بود. مورخ میگوید مردمِ كوچه و بازار وقتی به هم میرسیدند، یكی میگفت: آقا! راستی شما دیروز دعای ماه رجب را خواندید؟ دیگری میگفت: آن دو ركعت نماز را خواندید؟ بنابراین رفتار ماها یك تأثیر قهری در رفتار مردم دارد.1384/06/08
بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت
تاریخ عصر حضور ائمه اطهار (ع) و حادثه کربلا, اشرافیگری مسئولان
روایت تاریخی
لینک ثابت
تاریخ عصر حضور ائمه اطهار (ع) و حادثه کربلا, اشرافیگری مسئولان
روایت تاریخی