اعتقاد بنده به مسألهی تعلیم و تربیت و مسألهی معلم، یک اعتقاد عمیق و بنیانی و اصولی است؛ به تعبیر فرنگیمآبها، یک اعتقاد ایدئولوژیک است. اینطور نیست که مثلًا فکر کنیم سیاست جاری اقتضاء میکند ما معلم را تقویت یا تضعیف، کمک و یا ترویج کنیم؛ نه، مسئله این است که هیچ تحولی- چه مثبت، چه منفی- در جامعه صورت نمیگیرد، مگر اینکه معلم و دستگاه تعلیم و تربیت در آن نقش اساسی دارد. اگر جامعهی آموزش و پرورش، یک جامعهی فعال، پُرنشاط، متعهد، دارای احساس مسئولیت، مبتکر، عالم و پُرانگیزه باشد، در سطح کشور تأثیر بنیانی خواهد گذاشت. البته احزاب و جناحها و جمعیتهای سیاسی همیشه برای اهداف کوتاه مدت- برای فلان خواست، فلان انتخابات، فلان گزینش- به آموزش و پرورش توجه ویژهای دارند؛ اینها چیزهای بسیار کماهمیتی است؛ اینها کوچک کردن نقش آموزش و پرورش و معلم و مدرسه است.1384/02/12
لینک ثابت