همیشه گرمترین نماز جماعتها متعلق به پیشنمازهاى مردمى است: با مردم گرم مىگیرند؛ با مردم خوش اخلاقى مىکنند؛ بىحوصلگى نشان نمىدهند؛ بدخلقى نشان نمىدهند، جواب مسألهشان را مىدهند؛ یک وقت اگر کسى بیمارى و مشکلى داشته باشد، اگر با پول نتوانند، با اخلاق آن مشکل را تسکین مىدهند. گفت:
چو وا نمىکنى گرهى خود گره مباش
ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست
به عنوان آخوندى، دست ما گشاده نیست؛ اما ابرویمان که مىتواند گشاده باشد. بنده خودم سالها پیشنمازى کردهام؛ مىدانم انسان چگونه باید با مردم رفتار کند. وقتى نماز تمام مىشد، برمىگشتم رو به مردم مىنشستم. تسبیحات حضرت زهرا را هم که مىگفتم، افراد مىآمدند و مىدیدند راه باز است. جوان مىآمد، مزلّف مىآمد، بازارى مىآمد، ریشدار مىآمد، بىریش مىآمد. آن زمان، پوشیدن پوستینهاى وارونه در میان جوانهاى بیتل مد شده بود. یک روز رفتم نماز، دیدم یکى از همین جوانهاى آلامد که موهایش را روغن زده، آمده و صف اول کنار متدینین و بازارىهاى خوب و افراد محاسن سفید نشسته. احساس کردم این جوان با من حرفى دارد. نشستم و به او پاسخِ نگاه دادم؛ یعنى اجازه دادم بیاید حرفش را بزند. جلو آمد و گفت آقا! من صف اول بنشینم، اشکال دارد؟ گفتم نه، چه اشکالى دارد؟ شما هم مثل بقیه. گفت: این آقایان مىگویند اشکال دارد. گفتم: این آقایان بیخود مىگویند! این جوان، دیگر از این مسجد پا نمىکِشد. این جوان، دیگر از این پیشنماز دل نمىکند. همینطور هم بود؛ از ما دل نمىکندند. بنده وقتى مسجد مىرفتم، در میان صد نفر، اقلاً نود نفرش جوانها بودند. بنده هیچ چیز خاصى نداشتم؛ نه یک مایهى آنچنانىِ معنوى، نه یک مایهى دنیوى؛ اما با مردم بودم. در پادگان هم همینطور است؛ در محیط نیروى انتظامى هم همینطور است؛ در پاسگاه هم همینطور است؛ هرجا که ما میان مردم هستیم. یکجا مردم ما بازارىاند، یکجا مردم ما دانشگاهىاند، یکجا هم نظامىاند؛ سپاه و ارتش و نیروى انتظامى؛ فرقى نمىکند.1383/10/23
بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی
انس با مردم, ارتباط آیت الله خامنه ای با جوانان, تاریخ فعالیتها و مبارزات آیت الله خامنه ای قبل از
روایت تاریخی
لینک ثابت
انس با مردم, ارتباط آیت الله خامنه ای با جوانان, تاریخ فعالیتها و مبارزات آیت الله خامنه ای قبل از
روایت تاریخی