حرکت علمی در قرون اولیهی اسلام بر اثر تشویق اسلام آنچنان اوج گرفت که تا آنروز در دنیا بیسابقه بود- در همهی زمینهها- و علم و دین باهم آمیخته و ممزوج بود و دانش و تحقیق و فن در حد خود پیشرفت کرد. پایه و مبنای علوم انسانیای که امروز در غرب مطرح است، از اقتصاد و جامعهشناسی و مدیریت و انواع و اقسام رشتههای علوم انسانی، بر مبنای یک معرفت ضد دینی و غیر دینی و نامعتبر از نظر کسانی است که به معرفت والا و توحیدیِ اسلامی رسیده باشند. ما در این زمینهها باید کار کنیم. در زمینهی علوم تجربی باید کار و تلاش کنیم. قدرت پیشرفت علمی و باز کردن راههای نو و گشودن افقهای جدید را باید در خودمان به وجود بیاوریم؛ همت ما باید این باشد؛ توقع، این است. خوشبختانه ما پیشرفت کردهایم؛ بوضوح میشود این را دید. اگر قرار بود در محیط غیر دینی و ضد دینی، علم پیشرفت کند، از لحاظ علمی لااقل پیشرفت میکردیم. ما از لحاظ علمی، عقبمانده و عقب نگه داشته شده بودیم. بیش از پنجاه سال، تحرک و جوشش علمی در این کشور کُند بود؛ در بعضی از بخشها تعطیل بود. موانعی که به وجود آوردند، برای این ملت مثل سم کشندهیی بود. باور را از ملت ما گرفتند. ملت و نخبگان و مغزهای ما را به هرآنچه از بیرون این مرزهاست، آنچنان دلبسته کردند که اصلًا کسی این مجال و این جرأت و این شجاعت را پیدا نکند که فکر کند میتوان برخلاف آن حرفها یا غیر از آن حرفها و آن نظریهها، نظریهیی ارائه کرد. ما هنوز هم تا حدودی گرفتار آن حرفها هستیم. البته اسلام به ما خودباوری داد و انقلاب به ما جرأت بخشید. آنچه امروز مشاهده میکنیم، نتیجهی همین جرأت است؛ باید این جرأت را تقویت کرد و پیش رفت.1383/09/26
لینک ثابت