علاج كار در مقابل امریكای ماجراجو و متجاوز چیست؟ یك عدّه نسخه تسلیم را تجویز میكنند؛ این نسخه كارساز نیست. البته شما جوانان میدانید، هر كس هم كه از هویّت انسانیِ مستقل برخوردار باشد، میداند كه نشان دادن نشانههای تسلیم در مقابل دشمن، بههیچوجه كارساز نیست. نشانههای تسلیم و انقیاد و مرعوب شدن، دشمن را نیرومند میكند؛ به او روحیه میدهد و به او كمك میكند تا بتواند راه خود را در تجاوز ادامه دهد. بنابراین بههیچوجه نباید تسلیم شد.
میشنوید بعضی كسان صحبت میكنند كه فرصتها را از دست ندهیم. من نمیدانم مقصود آنها از فرصت چیست. فرصتی كه در این موقعیت زمانی به هدر میرود، چه فرصتی است؟ فرصت تسلیم شدن در مقابل امریكاست؟ این فرصت است؟! برای ملت ما این فرصت است كه در مقابل دشمنی كه با صدای كلفت و با لحن قلدرمآبانه میخواهد سلطه خود را بر او تحمیل كند، تسلیم شود و از مقابل او عقب بنشیند؟! این فرصت است كه كسی آن را از دست ندهد؟ یك وقت انسان خودش هست و خودش و مسؤولیت خود را بهعهده دارد؛ یا ایستادگی میكند و یا تسلیم میشود. اگر تسلیم شد، بدبختی و روسیاهیاش مال خودش خواهد بود و به جای دیگری ضرر نمیرساند؛ اما وقتی انسان مسؤولِ یك بخش است - حتّی در بخشهایی كه از اهمیت زیادی هم برخوردار نیستند، اما كار، اقدام و حركت فرد میتواند تأثیر داشته باشد - تسلیم شدن به معنای تسلیم كردن كشور و ملت است؛ به معنای مسلّط كردن دشمن بر سرنوشت یك ملت است؛ مگر كسی حقّ این كار را دارد؟ من یك وقت به مناسبت دیگری گفتم: اگر آن روز كه شاه سلطان حسین در مقابل افغانها با این بهانه كه اگر تسلیم نشویم و دروازه اصفهان را در مقابل هجوم آنها باز نكنیم، ممكن است عدّهای كشته شوند، بر مردان غیوری كه در اصفهانِ آن روز بودند - چه انسانهای غیرتمند سپاهی و چه مردم عادّی - تكیه میكرد و میگفت من در مقابل دشمن تسلیم نمیشوم، قطعاً عدّه كمتری از ملت ایران، از مردم اصفهان و از مردمی كه در حمله افغانها از دست رفتند، كشته میشدند و ملت ایران آن ذلّت و ننگ را هم تحمّل نمیكرد. البته امروز شرایط، شرایط دیگر و دشمن هم دشمن دیگری است؛ اما اصل عدم تسلیم در مقابل زیادهخواهی دشمن و اینكه هرگونه تسلیم و نرمش، او را تشویق خواهد كرد، پابرجاست. این اصل، همیشگی است.
البته امریكاییها بهدروغ شعارهای خود را عوض میكنند. حقیقت قضیه این است كه آنها به دنبال سلطه بر كشورهای منطقهاند. مگر نمیبینید میگویند نقشه سیاسی خاورمیانه باید عوض شود؟ دیروز یكی از مسؤولان سیاسی عرب - كه سخنانش از تلویزیون هم پخش شد - گفت اینها میخواهند اتّحادیه عرب را منحل كنند و اتّحادیه دیگری بهوجود آورند كه رژیم صهیونیستی هم جزو آن باشد! یعنی عامل خودشان در منطقه، وسیله فشار دائمی بر دولتهای منطقه باشد! به كمتر از این قانع نیستند؛ دوست و دشمن هم نمیشناسند. امروز بعضی از كشورهای منطقه جزو دوستان سنّتی امریكا هستند. اگر به این حیوان درنده متجاوز - رژیم صهیونیستی - امكان داده شود و راهها در مقابلش باز شود، یقیناً نوبت آنها هم خواهد رسید؛ خودشان هم میدانند. حتّی بعضی از كشورهای منطقه پیش ما هم اظهار ترس كردهاند! اینها از آینده مبهم خودشان میترسند، چون به ملتهاشان متّكی نیستند. پس نسخه تسلیم، نسخه درستی نیست.
علاج صحیح در مقابل تجاوز امریكا، مستحكم كردن ساخت داخلی نظام است. نظامی كه حقیقتاً متّكی به مردم است و مردم از آن دفاع میكنند، در درون خودش مستحكم است. رخنههای گوناگونی كه به یك نظام صدمه میزند، بسته شده است و هیچ قدرتی نمیتواند این نظام را از بین ببرد. ما میتوانیم ساخت داخلی را مستحكم كنیم؛ همانطور كه امروز هم بحمداللَّه مستحكم است. امریكاییها این را میدانند؛ بهطور كامل انسان میتواند این را در حرفهایشان بفهمد. آنها میدانند كه وحدت این ملت، ارتباطش با اسلام، استحكام پیوند بین نظام و مردم با توجّه به مبانی دینی و نقش ارزشهای دینی در این رابطه، به چه كیفیّتی است؛ میخواهند اینها را از بین ببرند. ما بنشینیم و تماشا كنیم كه اینها بیایند یكی یكی این پیوندهای مستحكم را ببُرند؟ یعنی در واقع سنگرهای ملت ایران و سنگرهای نظام اسلامی را یكی یكی از سر راه بردارند و بعد راحت حمله كنند. یكایك ملت ایران وظیفه دارند تا آنجایی كه میتوانند، استحكام درونی نظام را كه به همبستگی ملت، همبستگی دلها، همبستگی ملت با مسؤولان نظام و وحدت كلمه در مجموعه اركان نظام وابسته است، حفظ كنند.1382/02/22
لینک ثابت