newspart/index2
تاریخ دفاع مقدس
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
اشغال دایمی خوزستان؛ هدف عراق از حمله به ایران

واقعه‌ی خرمشهر از دور فقط یك حادثه‌ی تاریخی است كه برای ملت ایران هیجان‌آور و افتخارآمیز است؛ ولی از نزدیك، این قضیه شبیه یك معجزه‌ی بزرگ بود. وقتی رژیم عراق با تشویق دولتهای دشمنِ انقلاب به مرزهای ما حمله كرد، هدف‌گیری دقیقی كرده بود. خرمشهر، قدمِ اوّل و بسیار مؤثّر از این هدف‌گیری بود. هدف آن‌ها به طور خلاصه این بود: با خود فكر كرده بودند با پیروزی انقلاب، ایران اوّلًا نیروی مسلّحی ندارد كه از مرزها دفاع كند؛ ثانیاً سامان اداری و اجتماعیِ درستی ندارد تا بتواند به دفاع از كشور و منافع ملی بپردازد؛ ثالثاً در دنیا انقلاب طرف‌داری ندارد. یك طرف امریكا بود، دشمنِ پر از حقد و كینه علیه انقلاب- چون انقلاب سلطه‌ی امریكا را بر این كشور از بین برده بود، بنابراین از غضب و كینه‌ی بر انقلاب و نظام اسلامی پُر بودند- یك طرف هم شوروی سابق بود؛ آن هم با دلایل دیگری علیه انقلاب اسلامی. این دو ابرقدرت كه در دهها مسئله باهم اختلاف داشتند، در دشمنی با ایران با یكدیگر اتّحاد كلمه داشتند و هر دو به رژیم عراق صمیمانه و با همه‌ی وجود كمك و از آن دفاع می‌كردند! ناتو و قدرتهای اروپایی به عراق كمك كردند؛ هواپیما دادند، بمب دادند، تانك دادند، وسایل شیمیایی دادند، هلیكوپتر دادند، موشك دادند. اروپای شرقی نیز كه آن روز زیر سیطره‌ی حكومت شوروی و وابسته‌ی به آن بود، هرچه عراق می‌خواست، به او داد. بنابراین یك طرف عراق بود با حمایت امریكا و شوروی و ناتو و ورشو- كه همان پیمان اروپای شرقی و كشورهای بلوك‌كمونیست بود- و همچنین دولتهای عربی منطقه كه پول و سلاح و امكانات و مشاور نظامی و هرچه دولت بغداد برای رسیدن به هدفهای خود در این حمله احتیاج داشت، بی‌دریغ در اختیار او قرار می‌دادند؛ یك طرف هم نظام جمهوری اسلامی بود.
امریكا با این نظام بد بود و برای اینكه این نظام از بین برود، لحظه‌شماری می‌كرد. شوروی هم با این نظام بد بود؛ اروپاییها هم با آن هیچ‌گونه رابطه‌ای نداشتند و هیچ دلسوزی‌ای برای آن نمی‌كردند؛ دولتهای مرتجع هم به گونه‌ی دیگر. امكانات مالی كشور، بسیار ضعیف؛ نیروهای مسلّح، نامنسجم؛ وسایل نظامی، بعضی كهنه و فرسوده و بعضی منتظر قطعه‌ای بود كه به ما نمی‌فروختند. هواپیما داشتیم، قطعه نداشت؛ تانك داشتیم، قطعه نداشت و دنیا به ما نمی‌فروخت؛ در داخل هم از این وسایل هیچ‌چیز تولید نمی‌شد.
در چنین وضعیتی، طبیعت قضیه چیست؟ طبیعت قضیه همان چیزی است كه عراق پیش‌بینی كرده بود: با یك حمله بیاید ابتدا خرمشهر را بگیرد، بعد اهواز را بگیرد، بعد دزفول را بگیرد و در نهایت خوزستان را از ایران جدا نماید؛ سپس شروع به چانه‌زنی كند. خوزستان را تا آخر پس ندهد، منابع نفتی كشور را در اختیار بگیرد و بعد هم دولت انقلاب را از موضع ضعف و ذلّت پای میز مذاكره بنشاند. این، نقشه‌ی رژیم عراق و در حقیقت نقشه‌ی امریكا و شوروی بود.1381/03/01

لینک ثابت
کمک تمام قدرتهای دنیا به عراق در جنگ تحمیلی

[رژیم عراق به هنگام حمله به مرزهای ایران با خود فكر كرده بودند] در دنیا انقلاب طرف‌داری ندارد. یك طرف امریكا بود، دشمنِ پر از حقد و كینه علیه انقلاب- چون انقلاب سلطه‌ی امریكا را بر این كشور از بین برده بود، بنابراین از غضب و كینه‌ی بر انقلاب و نظام اسلامی پُر بودند- یك طرف هم شوروی سابق بود؛ آن هم با دلایل دیگری علیه انقلاب اسلامی. این دو ابرقدرت كه در دهها مسئله باهم اختلاف داشتند، در دشمنی با ایران با یكدیگر اتّحاد كلمه داشتند و هر دو به رژیم عراق صمیمانه و با همه‌ی وجود كمك و از آن دفاع می‌كردند! ناتو و قدرتهای اروپایی به عراق كمك كردند؛ هواپیما دادند، بمب دادند، تانك دادند، وسایل شیمیایی دادند، هلیكوپتر دادند، موشك دادند. اروپای شرقی نیز كه آن روز زیر سیطره‌ی حكومت شوروی و وابسته‌ی به آن بود، هرچه عراق می‌خواست، به او داد. بنابراین یك طرف عراق بود با حمایت امریكا و شوروی و ناتو و ورشو- كه همان پیمان اروپای شرقی و كشورهای بلوك‌كمونیست بود- و همچنین دولتهای عربی منطقه كه پول و سلاح و امكانات و مشاور نظامی و هرچه دولت بغداد برای رسیدن به هدفهای خود در این حمله احتیاج داشت، بی‌دریغ در اختیار او قرار می‌دادند؛ یك طرف هم نظام جمهوری اسلامی بود.
امریكا با این نظام بد بود و برای اینكه این نظام از بین برود، لحظه‌شماری می‌كرد. شوروی هم با این نظام بد بود؛ اروپاییها هم با آن هیچ‌گونه رابطه‌ای نداشتند و هیچ دلسوزی‌ای برای آن نمی‌كردند؛ دولتهای مرتجع هم به گونه‌ی دیگر. امكانات مالی كشور، بسیار ضعیف؛ نیروهای مسلّح، نامنسجم؛ وسایل نظامی، بعضی كهنه و فرسوده و بعضی منتظر قطعه‌ای بود كه به ما نمی‌فروختند. هواپیما داشتیم، قطعه نداشت؛ تانك داشتیم، قطعه نداشت و دنیا به ما نمی‌فروخت؛ در داخل هم از این وسایل هیچ‌چیز تولید نمی‌شد.1381/03/01

لینک ثابت
خرمشهر؛ محل توقف نیرهای عراق در جنگ تحمیلی

در قدمِ اوّل[حمله عراق به ایران]، نیروهای عراقی پیشرفتهایی كردند و تا سیزده چهارده كیلومتری اهواز هم رسیدند؛ اما وقتی خواستند به خرمشهر - كه مرزِ نزدیكتر بود - حمله كنند، دچار مانع شدند. علّت هم این بود كه نیروهای مردمی، جوانان مؤمن و مرد و زن انقلابی وارد میدان شدند؛ یعنی در این‌جا انقلاب شروع كرد خود را نشان دادن؛ بنابراین دشمن نزدیك اهواز زمینگیر شد. آن‌جا نیروهای مسلّح و ارتش و نیروهای مردمی پشت سر هم مثل كوه در مقابل دشمن ایستادند و این اوّلین تودهنی‌ای بود كه به آنها زده شد. اما غم، دل ملت ایران را گرفته بود؛ چون هزاران كیلومتر از خاك كشور زیر چكمه‌ی دشمن قرار داشت. بنده در ماههای اوّلِ جنگ، در همان مناطق بودم؛ هم وضع مردم و هم وضع نیروهای مسلّح را می‌دیدم. نیروهای مسلّح، عازم و جازم بودند؛ اما غم سنگینی بر دلشان نشسته بود. بتدریج عظمت نیروهای مردمی، خود را نشان داد. سپاه پاسداران به‌سرعت خود را سازماندهی كرد و نیروهای مردمی و بسیج مردمی بتدریج سازمان پیدا كردند؛ یعنی جوهر انقلاب و ایمان در این میدان خطر، خود را در اراده و عمل و قدرت مدیریّت انسانها نشان داد.1381/03/01
لینک ثابت
فشار نیروهای خارجی و داخلی برانقلاب برای مذاکره با عراق در اوایل جنگ تحمیلی

دنیای سیاسی- مثل سازمان ملل و امثال آن- [در جنگ تحمیلی]با ما چه كرد؟ دنیا از همه طرف فشار آورد كه بنشینید با عراق مذاكره كنید و جنگ و مقاومت را متوقّف سازید. این یكی از نقاط عبرت است؛ جوانان ما روی این نقاط خیلی تكیه كنند. ما دولتِ تازه كاری داشتیم كه دو سال روی كار آمده و با چنین حمله‌ی سنگینی مواجه شده بود و دشمن در هزاران كیلومتر زمین ما، از جنوبی‌ترین نقطه تا شمالی‌ترین نقطه‌ی همسایگی با عراق، مستقر شده بود؛ اما در این حال به ما می‌گفتند بیایید مذاكره كنید! مذاكره از موضع ضعف و ذلّت و همراه با دست پُر حریف در چانه‌زنی. آن روز اگر مذاكره صورت می‌گرفت- كه یك عدّه از سیاسیّون، همان روز به امام فشار می‌آوردند كه بنشینید مذاكره كنید- مطمئنّاً عراق از بخش عمده‌ی خاك ما خارج نمی‌شد و تا امروز خوزستان و خرمشهر و شاید بسیاری از مناطق دیگر همچنان زیر چكمه‌ی نیروهای متجاوز بیگانه بود. اما امام ایستاد. منطق امام این بود كه وقتی متجاوز در خاك ماست و با دست پُر ما را تهدید می‌كند، ما مذاكره نمی‌كنیم. مذاكره آن وقتی صورت می‌گیرد كه دشمن از تمام خاك ما خارج شود. امروز عدّه‌ای ناجوانمردانه این حقیقت را ندیده می‌گیرند. آن روز عدّه‌ای، از جمله همان روسیاهان فراری از كشور كه امروز به دامن امریكا و اروپا و جاهای دیگر پناه برده‌اند، از طریق محافل سیاسی و روزنامه‌ها و رادیو و تلویزیون- كه در دست آن‌ها بود- مرتّب فشار می‌آوردند كه امام باید مذاكره كند. هیئتهای بین‌المللی هم مرتّب به ایران می‌آمدند و می‌گفتند مذاكره كنید. امام با الهام از همان بینش روشن، ایمان راسخ، توكّل به خدا و قدرت اراده ایستاد و گفت اگر ما توانستیم سرزمینهای خود را پس بگیریم، آن‌گاه وقت مذاكره است؛ امروز وقت مذاكره نیست؛ عملًا هم همین‌طور شد.1381/03/01
لینک ثابت
مقابله امام (ره)باتلاش عده ای بر اتمام جنگ بعد از فتح خرمشهر

وقتی نیروهای مسلّح ما در عملیات بیت‌المقدّس با تدبیر، روشن‌بینی، اراده‌ی برخاسته از ایمان، توكّل به خدا، استفاده‌ی از همه‌ی امكانات - یعنی نگذاشتند جزئی از امكانات هدر برود - و با تكیه به نیروی خود و اعتماد به خدای متعال حركتشان را شروع كردند، هیچ كس در دنیا باور نمی‌كرد اینها بتوانند خرمشهر را آزاد كنند؛ اما توانستند. وقتی ما اعلام كردیم خرمشهر را پس گرفته‌ایم، تا یكی دو روز خبرگزاریهای دنیا حاضر نبودند این خبر را پخش كنند - با چشم تردید به آن نگاه می‌كردند - اما این اتّفاق افتاد و آخر هم همه مجبور شدند به این پیروزی اذعان كنند. در این عملیات، رزمندگان ما بیش از پانزده‌هزار اسیر عراقی گرفتند و به اردوگاههای اسرا به عقب جبهه فرستادند. البته خرمشهر آزاد شد؛ اما بسیاری از سرزمینهای ما همچنان در زیر پای دشمن بود. مهران و نفت‌شهر و صدها شهر و روستای ما در طول مرز مغصوب بود.

در همین خلال، كسانی كه حاضر نبودند برای انقلاب و منافع این كشور یك قدم بردارند، بلكه فقط بلد بودند نق بزنند و علیه انقلاب بهانه‌گیری كنند، باز فشار می‌آوردند كه جنگ را تمام كنید. اگر اراده‌ی قوی و مصمّم و ایستادگی امام نبود، مطمئنّاً جنگ جز با پیروزی دشمن تمام نمی‌شد. همین نفسهای خبیثی كه آن روز این وسوسه‌ها را در كشور می‌دمیدند، امروز هم بعضی‌شان سر بلند كرده‌اند و همان حرفها را تكرار می‌كنند و می‌گویند چرا بعد از فتح خرمشهر آتش‌بس را قبول نكردید؟! بعد از فتح خرمشهر، هنوز بخش عظیمی از سرزمینهای ما - مرزها و شهرهای ما - و نیز گروه كثیری از مردم ما در اختیار رژیم متجاوز بودند. تهدید بالای سرِ مرزهای ما بود و دشمن از همه طرف تجهیز می‌شد. باید شرّ دشمن از سر مرزها كم می‌شد؛ این یك بینش خردمندانه بود. آن روز همه‌ی دلسوزان كشور، از مسؤولان نظامی و غیره، این منطق را برای همه اثبات می‌كردند. امام یك انسان منطقی بود و تصمیم گرفت و عمل كرد و به فضل پروردگار توانست ملت ایران را سرافراز كند.1381/03/01

لینک ثابت
عدم برخورداری رزمندگان از کمترین امکانات نظامی در اوایل جنگ تحمیلی

درچنان شرایطی [اویل جنگ تحمیلی] كه غم، دلها را فرا گرفته و رجزخوانیهای عراق همه‌ی دنیا را پُر كرده بود، نیروهای ما از كمترین امكانات مادّی برخوردار نبودند. این‌كه می‌گویم كمترین امكانات مادّی، یك حقیقت است. من فراموش نمی‌كنم، یكی از سرداران و فداكاران آن روز - كه امروز بحمداللَّه در همین جلسه حضور دارند - به اتّفاق چند نفر در اهواز پیش ما آمدند و چند قبضه خمپاره انداز می‌خواستند تا بتوانند قدری در مناطقِ جلوتر ایستادگی و مبارزه كنند؛ اما كسی نبود به اینها این چند قبضه خمپاره‌انداز را بدهد! ما برای سیم خاردار و گلوله و آر.پی.جی مشكل داشتیم؛ تانك و نفربر و امثال اینها كه به جای خود. آنچه در اختیار ملت ایران بود، عبارت بود از یك اراده‌ی قوی و نشاط همه‌جانبه كه برخاسته از ایمان و آگاهی بود. این‌كه امام فرمودند «خرمشهر را خدا آزاد كرد»، یعنی این.1381/03/01
لینک ثابت
نقش برجسته شهید صیاد شیرازی در آزاد سازی خرمشهر

این شهید(شهیدصیادشیرازی) و همكارانش در سپاه و ارتش مجموعه‌ی توانایی را تشكیل دادند و عملیات امام رضا، فتح‌المبین و سپس بیت‌المقدّس را طرّاحی و اجرا كردند و بتدریج كارایی انقلاب و اسلام و یك ملت مؤمن را در این منطقه‌ی بسیار خطیر، مقابل چشم همه گرفتند.1381/03/01
لینک ثابت
عزم و جزم نیروهای مسلح برای مقابله با ارتش عراق در اوائل جنگ

نیروهای عراقی [در اوائل جنگ] پیشرفتهایی کردند و تا سیزده چهارده کیلومتری اهواز هم رسیدند؛ اما وقتی خواستند به خرمشهر - که مرزِ نزدیکتر بود - حمله کنند، دچار مانع شدند. علّت هم این بود که نیروهای مردمی، جوانان مؤمن و مرد و زن انقلابی وارد میدان شدند؛ یعنی در این‌جا انقلاب شروع کرد خود را نشان دادن؛ بنابراین دشمن نزدیک اهواز زمینگیر شد. آن‌جا نیروهای مسلّح و ارتش و نیروهای مردمی پشت سر هم مثل کوه در مقابل دشمن ایستادند و این اوّلین تودهنیای بود که به آنها زده شد. اما غم، دل ملت ایران را گرفته بود؛ چون هزاران کیلومتر از خاک کشور زیر چکمه دشمن قرار داشت. بنده در ماههای اوّلِ جنگ، در همان مناطق بودم؛ هم وضع مردم و هم وضع نیروهای مسلّح را میدیدم. نیروهای مسلّح، عازم و جازم بودند؛ اما غم سنگینی بر دلشان نشسته بود. بتدریج عظمت نیروهای مردمی، خود را نشان داد. سپاه پاسداران به‌سرعت خود را سازماندهی کرد و نیروهای مردمی و بسیج مردمی بتدریج سازمان پیدا کردند؛ یعنی جوهر انقلاب و ایمان در این میدان خطر، خود را در اراده و عمل و قدرت مدیریّت انسانها نشان داد.1381/03/01
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی