newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
مردمسالاری دینی

در این شرایط، شما می‌خواهید نظریه‌ی سیاسی اسلام و نظام جمهوری اسلامی - یعنی مردم‌سالاری دینی - را به دنیا معرفی کنید. جمهوری، یعنی مردم‌سالاری؛ اسلامی، یعنی دینی. بعضی خیال می‌کنند ما که عنوان مردم‌سالاری دینی را مطرح کردیم، حرف تازه‌ای را به میدان آوردیم؛ نه. جمهوری اسلامی یعنی مردم‌سالاری دینی. حقیقت مردم‌سالاری دینی این است که یک نظام باید با هدایت الهی و اراده‌ی مردمی اداره شود و پیش برود. اشکال کار نظامهای دنیا این است که یا هدایت الهی در آنها نیست - مثل به اصطلاح دمکراسیهای غربی که اراده‌ی مردمی علی‌الظاهر هست، اما هدایت الهی را ندارند - یا اگر هدایت الهی را دارند یا ادعا می‌کنند که دارند، اراده‌ی مردمی در آن نیست؛ یا هیچکدام نیست، که بسیاری از کشورها این‌گونه‌اند؛ یعنی نه مردم در شؤون کشور دخالت و رأی و اراده‌ای دارند، نه هدایت الهی وجود دارد. جمهوری اسلامی، یعنی آن‌جایی که هدایت الهی و اراده‌ی مردمی توأم با یکدیگر در ساخت نظام تأثیر می‌گذارند. بر این نظریه، هیچ‌گونه خدشه و اشکالی در بحثهای دانشگاهی و محافل تحقیقاتی وارد نمی‌شود؛ اما اگر شما بخواهید حقانیت این نظریه را برای مردم دنیا ثابت کنید، در عمل باید ثابت کنید. چالش عمده‌ی نظام جمهوری اسلامی این است.1380/08/20
لینک ثابت
همت مضاعف و کار مضاعف

مسؤولان باید کارهای نشده، کارهای ضعیف، کارهای تأخیر شده و فراموش شده را با توجه مضاعف و با اهتمام دو برابر در برنامه‌ی کار خود قرار دهند؛ و این نمی‌شود، مگر این‌که مسؤولان همه‌ی همت خود را برای کار بگذارند1380/08/20
لینک ثابت
دستاوردهای انقلاب اسلامی

امروز با گذشت دو دهه از انقلاب اسلامی، سرتاسر کشور از لحاظ کارهای زیربنایی، عمرانی، رسیدگی به عمیقترین و دورترین بخشهای این کشور، از لحاظ فرهنگ و دانشگاه و از همه‌ی جهاتی که برای آینده‌ی یک کشور مورد اهتمام است، کارهای فوق‌العاده‌ای شده است. اینها را نباید ندیده گرفت.
من یک بار به یکی از رؤسای کشورهای خارجی که در تهران به دیدن من آمده بود، گفتم الان در آنِ واحد هفتاد سد در برنامه‌ی ساخت قرار دارد. گفتم شما این را تصوّر می‌کنید که از دولت قبل مبالغی از ساخت سد برای این دولت ماند؛ این دولت هم تعدادی را تمام کرد و تعدادی را در برنامه آورد؛ در حدود هفتاد سد در آنِ واحد؟ تعجّب کرد و گفت آیا این واقعیّت دارد؟! گفتم بله، اینها چیزهایی است که نمی‌شود ندیده گرفت. تحقیر دستاوردهای انقلاب چیزی نیست که به نفع ملت باشد؛ بلکه موجب ناامیدی و یأس مردم خواهد شد و این کاری است که دشمنان می‌خواهند آن را انجام دهند. ضعفها را بزرگ و کمبودها را برجسته کنند؛ اما پیشرفتها را مورد نظر قرار ندهند.1380/08/20

لینک ثابت
جدایی دین از سیاست

مردم و جوانان ما نگذاشتند فرمول قدیمی دشمن، در انقلاب اسلامی تحقق پیدا کند. این فرمول چیست؟ قدم اول، جدایی دستگاه سیاست و نهضت از دین و روحانیت است. قدم دوم، مأیوس شدن مردم از تحولی که به وجود آمده است؛ مثل مشروطیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت. مأیوس شدن مردم موجب می‌شود که در صحنه حضور نداشته باشند. قدم سوم، در غیاب مردم، پدید آمدن یک دیکتاتوری ظالمانه و بی‌رحم و در مشت دشمن و استکبار و استعمار قرار گرفتن است. در تحولاتی که دین نقشی نداشته است، راحت توانسته‌اند این فرمول را پیاده کنند: مردم را مأیوس کنند؛ آنها را از صحنه دور کنند؛ در غیاب آنها هر کاری که می‌خواهند بکنند و عوامل مورد نظر خود را سر کار بیاورند. در ایران پس از انقلاب اسلامی نتوانستند این کار را بکنند؛ نتوانستند عنصر دین را از اساس حکومت جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی جدا کنند؛ نتوانستند مردم را مأیوس کنند؛ مردم در صحنه ماندند و تا مردم در صحنه هستند، دشمن مجال هیچ تحرک واقعی و حقیقی را در کشور ما ندارد.1380/08/20
لینک ثابت
روشنفکری

آیت‏اللّه کاشانی کسی است که اگر او نبود، نهضت ملی شدن صنعت نفت یقیناً در این کشور به وقوع نمی‏پیوست. من به جوانان عرض می‏کنم، با تاریخ گذشته‏ی نزدیک کشورتان آشنا شوید؛ چون یکی از راههای فریب و اغواگری، تحریف تاریخ است که امروز متأسفانه این کار به‏وفور صورت می‏گیرد. مرحوم کاشانی کسی است که به کمک او دکتر مصدّق و دیگر سرانِ نهضت ملی شدن صنعت نفت توانستند حمایت مردم را به این حرکت جلب کنند؛ و الّا حمایت مردم جلب نمی‏شد. کسی مصدّق را نمی‏شناخت؛ کسی معنای ملی شدن صنعت نفت را نمی‏دانست؛ توده‏های عظیم مردم که رأی و حضور و اقدام آن‏ها در تحوّلات اجتماعی تعیین‏کننده است، در جریان وارد نبودند و برای آن‏ها توضیح داده نشده بود. دستگاه دربار که مخالفت چیزفهمیِ مردم بود، خودش هم عامل دست انگلیسی‏ها بود. روشن‏فکران و سیاسیّونی که جهت حرکتشان این بود، وسیله و راهی نداشتند و مردم به آن‏ها اعتماد نمی‏کردند. مرحوم آیت‏اللّه کاشانی وارد میدان شد. سابقه‏ی این مرد را، علما می‏شناختند و مردم ایران هم به او ارادت داشتند. او کسی بود که به وسیله‏ی قشون غاصبِ مداخله‏گرِ انگلیس در ایران، از کشور تبعید شده بود. شما ببینید آن روز وضع کشور چگونه بود. امروز به استقلال سیاسی ملت ایران نگاه کنید، ببینید هیچ قدرتی در دنیا نمی‏تواند هیچ‏گونه موضع‏گیری‏ای- حتّی موضع‏گیری زبانی- را بر دولتمردان ما تحمیل کند؛ اما آن موقع چنین بود که یک دولت بیگانه در دنباله‏ی جنگ بین‏الملل دوم- که انگلیسی‏ها و آمریکاییها و روسها در زمان حکومت محمد رضای پهلوی از چند طرف‏ وارد کشور ما شده بودند- به خودش جرأت می‏داد که یک عالم دینی را به خاطر مخالفت با سیاست انگلیس بگیرد و به خارج از کشور تبعید کند.1380/08/20
لینک ثابت
روشنفکری

مرحوم آیت‏اللّه کاشانی چند روز قبل از ماجرای 28 مرداد نامه نوشت- همه‏ی این نامه‏ها موجود است- و گفت من می‏ترسم با این وضعی که دارید، علیه شما کودتا کنند و مشکلی به وجود آورند. دکتر مصدّق گفت: من مستظهر به پشتیبانی مردم ایران هستم! اشتباه او همین‏جا بود. ملت ایران را سرانگشت روحانیت- کسی مثل آیت‏اللّه کاشانی- وادار می‏کرد که صحنه‏ها را پُر کند و به میدان بیاید و جان خود را به خطر بیندازد. در 28 مرداد که کاشانی منزوی و خانه‏نشین بود- و در واقع دولت مصدّق او را منزوی و از خود جدا کرده بود- عدم حضور او در صحنه موجب شد که مردم نیز در صحنه حضور نداشته باشند؛ لذا کودتاچی‏های مأمور مستقیم امریکا توانستند بیایند و به‏راحتی بخشی از ارتش را به تصرّف درآورند و کودتا کنند. یک‏مشت اوباش و الواط تهران را هم راه انداختند و مصدّق را سرنگون کردند. پس از آن، دیکتاتوریِ محمد رضا شاهی به وجود آمد که بیست و پنج سال این ملت زیر چکمه‏های دیکتاتوری او لگدمال شد و ملی شدن صنعت نفت هم در واقع هیچ و پوچ گردید؛ چون همان نفت را به کنسرسیومی دادند که‏ آمریکاییها طرّاحی آن را کردند. هرچه دشمن خواست، همان شد؛ به خاطر جدا شدن از روحانیت و دین. این‏ها عبرت است.

شبیه همین قضیه در صدر مشروطیت اتفاق افتاد. آنجا هم کار را مردم کردند و حضور آن‏ها بود که مشروطیت را بر حکّام مستبد قاجار تحمیل کرد؛ و الّا مظفر الدین شاه کسی نبود که مشروطیت را قبول کند؛ حضور و فشار مردم او را مجبور کرد که مشروطیت را بپذیرد. روحانیون و علمای بزرگ، مردم را به صحنه آورده بودند. بعد از آنکه مشروطیت به وجود آمد، جمعی از روشن‏فکران خودباخته در مقابل انگلیس، با تبلیغات و روزنامه‏ها و روشهای خود، کاری کردند که روحانیت و مردم متدیّن را نسبت به نهضت مشروطیت بدبین و مأیوس کردند. نتیجه این شد که در ابتدا یک دیکتاتوری توأم با هرج‏ومرج، چند سال بعد هم دیکتاتوری سیاه دوران رضا خان بر این ملت مسلّط شد. این دو واقعه، دو تجربه است که البته هرکدام تحلیل و داستان جداگانه‏ای دارد.1380/08/20

لینک ثابت
محاصره اقتصادی

عزیزان من! بدانید همه‏ی تلاش دشمنان جمهوری اسلامی این است که این کار اتّفاق نیفتد؛ یعنی این سازندگی بر اساس نظام جمهوری اسلامی تحقّق پیدا نکند. این محاصره‏ی اقتصادی که می‏شنوید، برای این است. این کارشکنیهای گوناگون در قضیه‏ی نفت و بقیه‏ی مسائل دیگری که از سوی دشمنان برای کشور ما پیش می‏آید، به خاطر این است. می‏خواهند نگذارند نظام جمهوری اسلامی و کشور ایران در پرتو این نظام به نقطه‏ی مورد نظر خود از آبادانی و عمران و پیشرفت و ترقّی و توسعه برسد، تا برای کشورهای دیگر الگو نشود و نظریه‏ی سیاسی اسلام در دنیا رواج پیدا نکند.1380/08/20
لینک ثابت
دموکراسی غربی

جمهوری، یعنی مردم‏سالاری؛ اسلامی، یعنی دینی. بعضی خیال می‏کنند ما که عنوان مردم‏سالاری دینی را مطرح کردیم، حرف تازه‏ ای‏ را به میدان آوردیم؛ نه. جمهوری اسلامی یعنی مردم‏سالاری دینی. حقیقت مردم‏سالاری دینی این است که یک نظام باید با هدایت الهی و اراده‏ی مردمی اداره شود و پیش برود. اشکال کار نظامهای دنیا این است که یا هدایت الهی در آن‏ها نیست- مثل به اصطلاح دمکراسی‏های غربی که اراده‏ی مردمی علی‏الظّاهر هست، اما هدایت الهی را ندارند- یا اگر هدایت الهی را دارند یا ادّعا می‏کنند که دارند، اراده‏ی مردمی در آن نیست؛ یا هیچ‏کدام نیست، که بسیاری از کشورها این گونه‏اند؛ یعنی نه مردم در شئون کشور دخالت و رأی و اراده‏ای دارند، نه هدایت الهی وجود دارد. جمهوری اسلامی، یعنی آنجایی که هدایت الهی و اراده‏ی مردمی توأم با یکدیگر در ساختِ نظام تأثیر می‏گذارند. بر این نظریه، هیچ‏گونه خدشه و اشکالی در بحثهای دانشگاهی و محافل تحقیقاتی وارد نمی‏شود؛ اما اگر شما بخواهید حقّانیت این نظریه را برای مردم دنیا ثابت کنید، در عمل باید ثابت کنید. چالش عمده‏ی نظام جمهوری اسلامی این است.1380/08/20
لینک ثابت
جناح‏‌های سیاسی, اصول رقابت سیاسی, فعالان سیاسی, کارگزاران نظام

بزرگترین تبلیغ برای یک نظریه‌ی سیاسی چیزی است که در میدان عمل اتّفاق می‌افتد.1380/08/20
لینک ثابت
عدالت, معنویت‎گرایی, دستاوردهای انقلاب اسلامی, دستاوردهای جمهوری اسلامی

امروز دنیا به عدالت و معنویتی که ایران اسلامی پرچم آن را به اهتزاز در آورده است، نهایت احتیاج را دارد.1380/08/20
لینک ثابت
یأس مسلمین

من یک‏بار به یکی از رؤسای کشورهای خارجی که در تهران به دیدن من آمده بود، گفتم الآن در آنِ واحد هفتاد سد در برنامه‏ی ساخت قرار دارد. گفتم شما این را تصوّر می‏کنید که از دولت قبل مبالغی از ساخت سد برای این دولت ماند؛ این دولت هم تعدادی را تمام کرد و تعدادی را در برنامه آورد؛ در حدود هفتاد سد در آنِ واحد؟ تعجّب کرد و گفت آیا این واقعیّت دارد؟! گفتم بله، این‏ها چیزهایی است که نمی‏شود ندیده گرفت. تحقیر دستاوردهای انقلاب چیزی نیست که به نفع ملت باشد؛ بلکه موجب ناامیدی و یأس مردم خواهد شد و این کاری است که دشمنان می‏خواهند آن را انجام دهند. ضعفها را بزرگ و کمبودها را برجسته کنند؛ اما پیشرفتها را مورد نظر قرار ندهند.
درعین‏حال من معتقدم همچنان که پیشرفتها و موفقیّتها را نباید ندیده گرفت، مسئولان باید کارهای نشده، کارهای ضعیف، کارهای تأخیر شده و فراموش شده را با توجّه مضاعف و با اهتمامِ دو برابر در برنامه‏ی کار خود قرار دهند؛ و این نمی‏شود، مگر اینکه مسئولان همه‏ی همّت خود را برای کار بگذارند. آب شرب، آب کشاورزی، صنایع نساجی، صنایع قالیبافی و مخملبافی- که جزو افتخارات قدیمی کاشان است و همیشه با این شهر همراه بوده است- دچار مشکلات جدّی است؛ اما همه‏ی این مشکلات به نحوی قابل حلّ است. مسئولان با پیگیری می‏توانند این گره‏ها را باز کنند. نمی‏گوییم در کوتاه مدت این گره‏ها باز خواهد شد؛ نه. ممکن است زمان ببرد؛ اما مهم این است که این زمان مدتی تمام می‏شود. مشکلات یکی پس از دیگری حل خواهد شد و این تلاش مسئولان را می‏خواهد. بخش مربوط به مردم این است که آن‏ها با دیدن کمبودها و نقاط ضعف، یأس به خود راه ندهند. به همه چیز بدبین شدن و همه‏ی کارهای مثبت را ندیده گرفتن، درست همان چیزی است که دشمن می‏خواهد. چالش عمده‏ی امروز کشور ما این است.1380/08/20

لینک ثابت
غیاث الدین جمشید کاشانی

در قرونی که تألیفات اسلامی رواج داشت، بزرگان و شخصیّتهای برجسته علمی در فقه و حدیث - مثل قطب راوندی، یا قبل از او، سیدابوالرّضا فضل‏اللَّه راوندی - بودند. یا غیاث‏الدّین جمشید کاشانی، ریاضیدان برجسته و معروف قرون گذشته، متعلّق به این منطقه بوده است.1380/08/20
لینک ثابت
قطب الدین راوندی

در قرونی که تألیفات اسلامی رواج داشت، بزرگان و شخصیّتهای برجسته علمی در فقه و حدیث - مثل قطب راوندی، یا قبل از او، سیدابوالرّضا فضل‏اللَّه راوندی - بودند. یا غیاث‏الدّین جمشید کاشانی، ریاضیدان برجسته و معروف قرون گذشته، متعلّق به این منطقه بوده است.1380/08/20
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی