newspart/index2
دموکراسی غربی / دمکراسی غربی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
دموکراسی غربی

نظام اسلامی، نظام کمونیستی نیست؛ نظام اسلامی است؛ نظامی جوان و منعطف و پُرتلاش و مردمی است. من آن روز به آقای خاتمی عرض می‏کردم که هیچ نظامی در دنیا حتی دمکراسی‏های غربی؛ چه در امریکا، چه در فرانسه، چه در جاهای دیگر نمی‏تواند ادعا کند که مثل نظام ما مردمی است؛ برای خاطر اینکه در دمکراسی‏های غربی عدّه‏ای پای صندوقهای رأی می‏آیند و رأی می‏دهند. مثلًا حزب گفته به آقای زید بن عمرو رأی بده، او هم ورقه را که انداخت، کار تمام می‏شود! آن‏هایی هم که شرکت‏کننده‏اند، گاهی سی و هفت درصدِ واجدان شرایط را تشکیل می‏دهند. مثلًا در انتخابات اخیر امریکا، حدود سی و هفت درصد شرکت‏کننده بیشتر نبود. هیچ‏وقت به اندازه‏ی شصت و هفت درصد و هفتاد درصدی که شما در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس چه مجلس پنجم، چه مجلس ششم ملاحظه کردید، شرکت نمی‏کنند. بالاخره همانهایی که می‏آیند، می‏آیند رأی می‏دهند و می‏روند؛ اما در اینجا این‏طوری نیست؛ در اینجا مردم به مسئولان عشق می‏ورزند و رابطه‏شان، رابطه‏ی عاطفی است؛ نه فقط رابطه‏ی رأی دادن. در اینجا وقتی یکی از مسئولان کسالتی پیدا کند، همه‏ی مردم کشور دستها را به دعا بلند می‏کنند که خدا او را شفا دهد؛ مثل اینکه برای بچه‏ی خودشان دعا می‏کنند! در اینجا وقتی‏که مسئول کشور اشاره می‏کند، مردم در میدانهای خطر وارد می‏شوند و جانشان را فدا می‏کنند. این حتی به دمکراسی‏های غربی ربطی ندارد، تا چه برسد به نظام دیکتاتوری پرولتاریا! خودشان می‏گویند یکی از اصول حتمیشان دیکتاتوری است؛ یعنی انتخابات بی‏انتخابات! در طول هفتاد و چند سال حکومت شوروی، تا قبل از انتخابات روسیه در این اواخر، یک انتخابات اتفاق نیفتاده بود؛ ولی ما در ظرف بیست و یک سال، بیست و یک انتخابات داشته‏ایم! آیا این‏ها باهم قابل مقایسه است؟ در آنجا زندگی نمایندگان طبقه‏ی پرولتاریا زندگی کاخ کرملینی است؛ اما در اینجا ما روی زیلو می‏نشینیم و افتخار هم می‏کنیم. در اینجا مسئولان کشور آن‏هایی که بتوانند همّت و افتخارشان این است که خودشان را به زندگی مردم نزدیک کنند. در نظام شوروی وقتی استالینی سرِ کار بود، تا نمی‏مرد، هیچ علاج دیگری نداشت! سی سال حکومت می‏کرد، تا بالاخره با حادثه یا بی‏حادثه، یا از زور مصرف مسکرات قویِ روسی می‏مرد و بعد مثلًا خروشچفی سر کار می‏آمد؛ بعد هم برژنفی روی کار می‏آمد؛ برژنف هم بعد از هجده، نوزده سال می‏مرد و یک نفر دیگر به قدرت می‏رسید! این نظام، با نظام جمهوری اسلامی که مبنی بر انتخابات و رأی مردم است و هر چهار سال یک‏بار انتخابات مجلس و ریاست جمهوری برگزار می‏شود، متفاوت است. در سطح رهبری از این‏ها هم بالاتر است؛ برای خاطر اینکه رهبریِ معنوی، تعهّد معنوی دارد و خبرگان و مردم از او توقّع دارند که حتی یک گناه نکند؛ اگر یک گناه کرد، بدون اینکه لازم باشد ساقطش کنند، ساقط شده است؛ حرفش نه در باره‏ی خودش حجّت است، نه در باره‏ی مردم. این نظام منعطف، زنده، پُرنشاط و متحوّل، آیا با نظام بسته و غیر قابل انعطاف و شکننده‏ی دیکتاتوری پرولتاریا قابل مقایسه است؟!1379/04/19
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی