بعد از رحلت امام، ما اعلام کردیم که راه امام و خطّ امام را ادامه میدهیم. اوّلاً این حرکت، از روی تقلید نبود؛ حرکتی براساس تجربه و آگاهی بود. راه امام، راه نجات این کشور، هم در آغاز انقلاب، هم در دوران حیات آن بزرگوار بود و هم امروز هست؛ اما راه امام چیست؟ مقصود ما از راه امام کدام است؟
چند مطلب از نظر امام، در درجهی اوّل بود؛
اوّل، اسلام و دین بود. امام، هیچ ارزشی را بالاتر از ارزش اسلام به حساب نمیآورد. انقلاب و نهضت امام، برای حاکمیت اسلام بود. مردم هم که این نظام را قبول کردند، این انقلاب را به پا کردند و امام را پذیرفتند، برای انگیزهی اسلامی بود.
دومین مطلب، تکیه به مردم است هیچ کس در نظام اسلامی نباید مردم، رأی مردم و خواست مردم را انکار کند. حالا بعضی، رأی مردم را پایهی مشروعیت میدانند؛ لااقل پایهی اِعمال مشروعیت است. بدون آراءِ مردم، بدون حضور مردم و بدون تحقّق خواست مردم، خیمهی نظام اسلامی، سرِ پا نمیشود و نمیماند.
سوم از مشخصههای خطّ امام، عدالت اجتماعی و کمک به طبقات مستضعف و محروم است که امام آنها را صاحب انقلاب و صاحب کشور میدانست. امام، پابرهنگان را مهمترین عنصر در پیروزیهای این ملت میدانست؛ همینطور هم هست و همانطور که گفتیم، امام به گفتن هم اکتفا نکرد.
یک عنصر دیگر، دشمنشناسی و فریب نخوردن از دشمن است. اوّلین کار دشمن این است که تبلیغ میکند هیچ دشمنی وجود ندارد! چطور نظام اسلامی دشمن ندارد؟! جهانخواران را از این سفرهی به یغما رفتهی سالهای متمادی، محروم کرده است؛ معلوم است که دشمنند، میبینیم که دشمنی میکنند - در تبلیغات، در محاصرهی اقتصادی - هرکاری که میتوانند در تقویت دشمن علیه نظام، میکنند؛ صریح هم میگویند!
در این مملکت، آنچه که برای امریکا، برای استکبار و برای جهانخواران قابل قبول نیست، استقلال این مملکت و استقلال و بیداری این مردم است؛ آن دست ردّی است که این مردم به سینهی دشمنان این کشور و جهانخواران زدهاند؛ این را نمیخواهند. با اسلام هم که دشمنند، به این علّت است که اسلام این بیداری را به مردم داده است؛ با این دشمنند. امام، دشمن را میشناخت؛ روشهای سیاسی و روشهای تبلیغاتی آنها را میفهمید، میشناخت و در مقابل آنها محکم میایستاد.1378/03/14
لینک ثابت