«روشنفكری در ایران، بیمار متولد شد» - كسانی كه پدیدهی روشنفكری را به معنای غربی و اروپاییاش وارد كشور ما كردند، آدمهای سالمی نبودند. امثال «میرزا ملكم خان» بودند. آدمِ خوبشان كسی مثل «تقیزاده» بود كه كلمهی قصار معروفش، هنوز در گوشها زنگ میزند و بیانگر حالت خودباختگی اوست. روشنفكری در ایران، اساساً سالم متولد نشد. لذاست كه در طول این سالیان دراز، روشنفكرهای خوب، روشنفكرهای متعهّد و حقیقتاً دلسوز - یكی از خصوصیات روشنفكری «تعهد» است؛ به این معنای معروف در كشور ما - واقعاً حائز این معانی بودند. اما درعینحال، جریان روشنفكری، جریانی نشد كه بتواند با مردم ایران مخلوط شود، اُنس بگیرد، از آنها بیاموزد و به آنها تعلیم دهد. در اغلب قضایا، جریان روشنفكری، تجربهی خوبی نشان نداد. البته بعضی از اشخاصِ روشنفكر، انصافاً خیلی خوب وارد میدان شدند و فداكاریهای زیادی هم كردند. اگر علما را كه یكی از دو جریان مؤثّر در نهضت مشروطیت بودند، از مجموعهی روشنفكری خارج بدانیم، روشنفكرهای آن دوره كه در قالب انجمنها و غیره میگنجیدند، دومین جریان تأثیرگذار محسوب میشدند. لكن بعد از صدور فرمان مشروطیت، آن اشكالات معروف در جریان روشنفكری پدید آمد.1375/02/13
بیانات در دیدار مدیران و مسئولان مطبوعات کشور
روشنفکری در ایران, تاریخ روشنفکری در ایران
روایت تاریخی
لینک ثابت
روشنفکری در ایران, تاریخ روشنفکری در ایران
روایت تاریخی