این نظر دولت و ملت ماست که معنایش محکومیتِ قدرتهایِ مسلّطِ امروز در قضیهی بوسنی هرزگوین و مسائل بالکان است. در قضیهی مسلمانانِ تازه استقلال یافتهی آسیای میانه، مسلمانان کشمیر، مسلمانان آذربایجان، مسلمانان در هر نقطه از آسیا و خاورمیانه و آفریقا، نظر دولت و ملت این است که حقِّ همهی آنهاست که بخواهند به شیوهی اسلامی زندگی کنند؛ احکام شریعت اسلامی را در زندگی خودشان پیاده نمایند و کسی هم حق ندارد جلوِشان را بگیرد. قدرتهای غربی به عنوان اینکه رویکرد به احکام شریعت اسلامی، بنیادگرایی است، حتّی مانع از برگزاری انتخابات آزاد در بعضی از این کشورها میشوند. ما عقیده داریم که این دخالت و تصرّف در کار ملتهای مسلمان، ظالمانه و ناحقّ است. مسلمانان حق دارند به شیوهی اسلامی زندگی کنند و باید به آنها این فرصت را داد. دولت و ملت ایران، تجاوز صهیونیستها را در قضیهی لبنان، محکوم میکنند؛ مبارزه با صهیونیستها را لازم میشمارند و قراردادها را باطل میدانند. اینها مواضع مستقلِّ نظام و حکومت اسلامی است و همینها موجب میشود که هرمِ قدرتِ بینالمللی، نظام جمهوری اسلامی را متّهم کند. اتّهاماتی که به ما میزنند و اصلاً آنچه به عنوان اتّهام مطرح میگردد، از اینجا ناشی میشود. این نکتهی دوم، غالباً تحریف واقعیت است و در موارد متعدّد، اشاره به یک نقطهی قوت در نظام جمهوری اسلامی است. مثلاً جمهوری اسلامی را به «بنیادگرایی» متّهم میکنند و منظورشان از بنیادگرایی، تعصّب و تحجّر است. این در حقیقت همان تسلیمناپذیریِ ملت و دولت ایران است. همین که در مقابل خواستههای غیرمنصفانهی قدرتهای جهانی تسلیم نمیشوند، گفته میشود: «اینها متحجّرند.» نه؛ این موضع، موضعِ حقطلبانهی یک ملت مسلمان است و به معنای تحجّر نیست. اگر بنیادگرایی به معنای احترام به اصول پذیرفته شده است، مقولهی خوبی است، و همه به آن افتخار میکنند. اما اگر به معنای تحجّر و تعصّب است، دروغ است و تهمت به دولت و ملت ایران تلقّی میشود.1373/03/14
لینک ثابت