newspart/index2
وابستگی سلسله پهلوی به مستکبرین / وابستگی سیاسی پهلوی‌ها/ وابستگی رژیم پهلوی به بیگانگان
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
خرید هواپیماهای جنگی در رژیم پهلوی از آمریکا؛ نمونه وابستگی به استکبار

در کشور ما و نیز بسیاری از کشورهای به اصطلاح جهان سوم، جهت اداره‌ی امور مملکتی دو نظر وجود دارد: یک نظر این است که مردم یک کشور و روشنفکران و تصمیم‌گیران آن، اظهار نظر می‌کنند که برای ساختن کشورشان و به دست آوردن آینده، باید به قدرت حاکم جهانی متّکی باشند. این قدرت حاکم جهانی در هر زمان و هر که هست - چه قدرت برتر علمی باشد و چه قدرت برتر سیاسی و فرهنگی دنیا - برایشان فرقی نمی‌کند. می‌گویند: «ما باید دنباله‌رو قدرتهایی باشیم که امروز سکّوهای اوّل دنیا را در مسابقات علمی، سیاسی و تسلیحاتی به خود اختصاص داده‌اند». استدلالشان این است که چون آنها قوی‌اند، ما باید زیر بالشان برویم!
این دیدگاه و طرز فکر، در کشورهای عقب‌افتاده‌ی دنیا حاکم است. کسانی که در مسائل سیاسی و جغرافیایی مطالعه کرده‌اند، می‌دانند که چنین طرز فکری در کشورهای امریکای لاتین، در کشورهای آفریقایی و در بعضی از کشورهای آسیایی وجود داشته است و عدّه‌ای از روشنفکران و سیاستمداران، از آن تبعیت می‌کرده‌اند. سران رژیم گذشته‌ی ایران نیز چنین عقیده و طرز فکری داشتند. می‌گفتند: «امریکا، یا بعضی از ممالک اروپایی، پولدار، قوی، صاحب علم و دارای سلاحند. چرا ما خودمان را از اینها جدا کنیم؟! چرا ما دنباله‌رو این قدرتها نباشیم؟! بالاخره هر چه باشد اینها ارباب و آقایند!»
در ایرانِ گذشته، چنین طرز فکری حاکم بود. اگر کسی از شما در روستاهای خان‌زده‌ی دوران طاغوت زندگی کرده باشد، این طرز فکر را در میان قشرهای پستِ ذلیل و ضعیفی هم که خود و عیالاتشان از پس مانده‌ی سفره‌ی خان ارتزاق می‌کردند، مشاهده کرده است. نتیجه‌ی چنین طرز فکری این می‌شد که رؤسای رژیم طاغوتی پهلوی، ثروتهای این ملتِ باهوش، با غیرت، شجاع و سابقه‌دار در تمدّن و علم را صرف خرید هواپیمای جنگی از امریکا می‌کردند. وقتی هم قطعه‌ای از قطعات یک هواپیما عیب و ایرادی پیدا می‌کرد، مهندس یا مکانیسین ایرانی حق نداشت آن قطعه را باز کند و در رفع عیب و ایرادش بکوشد. زیرا قطعه‌ها، قطعه‌های مرکّب بود؛ یعنی گاهی یک قطعه از یک هواپیما، مرکّب از ده قطعه‌ی به هم بسته شده بود. باید قطعه‌ی معیوب را باز می‌کردند، به وسیله‌ی هواپیما به کشور سازنده و فروشنده - که عمدتاً امریکا بود - می‌فرستادند. آن گاه، ضمن تحویلِ قطعه‌ی معیوب، یک قطعه‌ی جدید می‌خریدند و باز می‌گشتند! چرا مهندسین ایرانی حق نداشتند به قطعه‌ی معیوب هواپیما دست بزنند؟ برای این‌که به آنها می‌گفتند: «شما را چه به این کارها؟! این مسائل مربوط به متخصصّین خارجی است. اصلاً شما دخالت نکنید و به چنین مواردی نزدیک هم نشوید!» تحقیر یک ملت همین است دیگر! بنده بسیار متأسفم که باید بگویم: امروز هم در گوشه و کنار کشور کسانی پیدا می‌شوند که چنین طرز فکری دارند. یعنی هنوز هم عدّه‌ای تحت تأثیر پس مانده‌های فکری و سلیقه‌ایِ گذشتگانِ وابسته به غرب و امریکایند.
این یک نظر و طرز فکر است. یک نظر و طرز فکر دیگر هم وجود دارد که می‌گوید: «ما ملتی هستیم که تواناییهایی داریم و باید اصل را بر این بگذاریم که از این تواناییها استفاده کنیم. البته هر جا گیر کردیم و دیدیم دیگری ابزار بهتری دارد، می‌رویم از او ابزارش را قرض می‌کنیم؛ آن گاه می‌آییم کارمان را راه می‌اندازیم. بعد هم سعی می‌کنیم خودمان آن ابزار را بسازیم.» این یک کار عاقلانه است. نمی‌شود که شما هر وقت اتومبیلتان، اجاق گازتان یا یخچالتان خراب شد به سراغ همسایه بروید و بگویید: «بی‌زحمت بیایید این وسیله را برای ما تعمیر کنید.» این کار، عین وابستگی است. البته یک وقت هم لازم است؛ یعنی طرف خبرویّتی دارد و شما باید از او یاد بگیرید. این اشکالی ندارد. همسایه وسیله‌ای دارد که می‌تواند با آن کار کند. شما آن را از او امانت بگیرید و بعد هم سعیتان بر این باشد که خودتان را از او بی‌نیاز کنید. در مقیاس یک ملت، این بی‌نیازی به معنای استقلال علمی، عملی، فنّی، فرهنگی و در یک کلام استقلال همه جانبه است. انقلاب اسلامی از ابتدا به دنبال چنین استقلالی بوده است.1373/02/13

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی