در این نوع زندگی، هرچه میگذرد انسان احساس میکند که عمرش تلف نشده است؛ چون برای یک هدف عالی زحمت کشیده است. اگر این هدف یک هدف الهی باشد؛ به بشریت برگردد، به آرمانهای خدایی برگردد، به صلاح و خیر بشر برگردد، به استقرار عدالت و به مبارزه با ظلم و جور مربوط شود، احساس میکند که به هدف نزدیکتر شده است. در پایان راه هم وقتی به پشت سر خود نگاه میکند، میبیند فرسنگها به هدف نزدیک شده است. لذا حسرت ندارد و احساس لذت میکند. این، زندگی واقعی است؛ زندگی برای آرمانها و هدفهای والا. جملهی معروفی که به امام حسین علیهالسلام نسبت داده شده است - و نمیدانم آیا این نسبت صحیح است یا نه - جملهی حکیمانه و درستی است. میفرماید: «انما الحیاة عقیدة و جهاد.» عقیده، یعنی به هدفی دل بستن، آرمانی را پذیرفتن و در راه آن مجاهدت کردن. اسلام آمده است به انسانها هدف بدهد و آنها را به سمت آرمانهای والا و زیبای بشری به حرکت وادارد. در چنین راهی است که اگر انسان یک قدم جلو برود؛ تلاش خالصانه و مخلصانهای انجام دهد؛ فداکاری کند؛ حتی اگر زحمت و رنجی به او رسید و ناکامی ظاهریای نصیبش شد تحمل کند، در دل و در محاسبهی الهی، شاد و خشنود است؛ چون احساس میکند طبق آنچه که وظیفهی او بوده، به سمت آن اهداف عالی، تلاش و حرکت کرده است. این تلاش، فینفسه دارای ارزش است؛ اگرچه انسان را دائما به هدف هم نزدیک میکند. این، آن چیزی است که مبارزهی ملت ایران را شکل داد و امروز هم این مبارزه همچنان ادامه دارد. هدفی که این انقلاب و این مبارزه برای خود در نظر گرفت، هدفی بود که انسانیت از آن متنفع و متمتع میشود. آن هدف، مبارزه با ظلم و فساد و تبعیض در سطح جهانی و در محدودهی کوچکتر، در سطح کشور است و برای این است که هدفهای والا برای بشریت مطرح شود.
1371/11/19
لینک ثابت