این انقلاب و این نظام و حرکت مردم پشت سرِ امام، برای مسلمانان عالم، بلکه برای بسیاری از ملّتها، یک الگو و نمونه بود. قهراً با فقدان امام بزرگوار، این حالت و نگرانی، در فضای عالم به وجود میآمد، که ملت ایران، پس از فقدان امام و قلب تپنده این نظام اسلامی، چگونه حرکت خواهد کرد؟ آنچه که من امروز بعد از سه سال از گذشت این حادثه، میتوانم با جرأت بگویم، این است که ملت ایران، در این حادثه و پس از آن، یکی از بهترین امتحانها را داد. حقیقتاً این حرکت ملت در تداوم راه و خطّ امام، مانند سایر مجاهدتهای ملت بزرگ ایران در اصل انقلاب، در جنگ تحمیلی و در آزمایشهای گوناگون، یک حرکت استثنایی و به یادماندنی بود. من در این فرصت، مایلم رؤوس جهتگیریهای ملت ایران را، که در حرکت عمومی مردم، در حرکت دولت و در حرکت مسؤولین نظام، مجسّم شده است و دقیقاً منطبق با همان خط و جهتگیریای است که امام برای ما ترسیم کرده بودند، به اجمال عرض کنم و سپس نگاهی به آینده بیندازم و این فرصت بسیار مهم را، که مقطعی برای نظام ماست، باچشمانداز روشنی شروع کنیم.
من رؤوس مطالبی را در خصوصیات این خط و این جهتگیری - که ما به آن «خطّ امام» میگوییم و مشخّصه حرکت نظام جمهوری اسلامی در ده سال حیات با برکت امام بوده است - عرض میکنم: خطّ امام، یعنی آن مسلک و سلوک حکومتی امام امّت. یعنی چیزیکه تفسیرکننده نظام جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی، میتواند با جهتگیریهای مختلفی تحقّق یابد. آنچهکه این جهتگیریها را به صواب نزدیک میکند و مورد قبول و اعتقاد امام رضواناللَّهتعالیعلیه بوده است، اینهاست:
اوّل، ایستادگی در برابر تحمیل و نفوذ قدرتهای خارجی و نداشتن سرِ سازش با این قدرتها. این، اوّلین مشخّصه حرکت امام بزرگوارماست.
دوم اهتمام به تعبّد وعمل فردی و ایستادگی در برابر سلطه شیطان نفس و وسوسههای نفسانی. این دو مطلبِ بزرگ و این دو میدان مبارزه را، امام از هم جدا نمیکردند و در صحنه اجتماع و سیاست، در مقابل شیطان بزرگ و شیطانهای قدرت میایستادند. در صحنه روان آدمی و درون وجود انسان، امام با نفس مبارزه میکردند و اصرار بر تعبّد و عمل اسلامی و فردی و شخصی داشتند.
سوم، اهمیت دادن به توانایی ملتها و «اصل» دانستن آنها بود. امام با ملتها سخن میگفتند و معتقد بودند که تحوّلات بزرگ عالم، اگر به دست ملتها انجام گیرد، غیر قابل شکست است و ملتها میتوانند در دنیا تحوّل ایجاد کنند و محیطهای خودشان را عوض نمایند.
چهارم، اصرار بر وحدت مسلمین و مبارزه با تفرقهافکنی استکبار.
پنجم، اصرار بر ایجاد روابط سالم دوستانه با دولتها؛ مگر استثناهایی که هرکدام استدلالی قوی پشت سرش بود. امام به مایاد دادند که جمهوری اسلامی، در سطح عالم میتواند و باید از روابط سالمی با دولتها برخوردار شود. البته رابطه با امریکا مردود است؛ به سبب اینکه آمریکا یک دولت استکباری و متجاوز و ظالم است و با اسلام و جمهوری اسلامی در حال معارضه و محاربه است. ارتباط با رژیم صهیونیستی و نیز ارتباط با رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی(2) مردود است؛ اما رابطه با بقیه دولتها، بسته به مصالح نظام جمهوری اسلامی است و اصل برایجاد ارتباط است.
ششم، اصرار بر شکستن حصار تحجّر و التقاط در فهم و عمل اسلامی و التزام به اسلام ناب. هم تحجّر، از دیدگاه امام - در بیان و عمل - مردود بود، هم التقاط.
هفتم، نقش محوری دادن به نجات محرومین و تأمین عدالت اجتماعی. همیشه، مردم در چشم امام، «اصل» بودند. در منطق و در خطّ حکومتی امام امّت، محرومان و مستضعفان محور تصمیمگیریها محسوب میشدند و همه فعّالیتهای اقتصادی و امثال آن، بر محور نجات محرومین از محرومیتها بود.
هشتم، توجّه ویژه به مبارزه با رژیم اشغالگر قدس و رژیم غاصب صهیونیستی بود. مبارزه با اسرائیل، جایگاه خاصّی در منطق امام - در راه و رسم حکومتی - داشت. از اموری که در نظر امام امّت به هیچ وجه برای ملتهای مسلمان قابل اغماض نبود، مبارزه با صهیونیستها بود؛ چون امام بزرگوار، نقش ویرانگر و مخرّبِ این رژیم تحمیلی را از سالها پیش از پیروزی انقلاب، به درستی تشخیص داده بودند.
نهم، حفظ وحدت ملی و ایجاد یکپارچگی در میان ملت ایران و اصرار بر مقابله و مبارزه با هر شعار تفرقه افکنانه.
دهم، حفظ مردمی بودن حکومت و ایجاد رابطه با مردم و حفظ ارتباط با آنها. لذا امام، هم به مسؤولین سفارش میکردند که «از مردم جدا نشوید؛ با مردم باشید؛ زیّ مردم را داشته باشید؛ به فکر مردم باشید» و خلاصه، رابطه را از طرف مسؤولین تأمین میکردند، هم متقابلاً به مردم سفارش مسؤولین و دولتها را میکردند. یعنی امام با کسانی که ارگانهای نظام و دولت را تضعیف مینمودند، به نحوی از انحا مقابله میکردند.
یازدهم، اصرار بر سازندگی کشور و تحویل یک نمونه عملی از کشور و جامعه اسلامی به جهان، که در ماههای آخر عمر با برکت امام، جایگاه مهمّی داشت. بر این اصرار داشتند که کشور باید از لحاظ اقتصادی، از لحاظ کارهای زیر بنایی و از لحاظ موارد در آمد، بازسازی شود و برای مردم، نمونهای عینی و عملی از سازندگی اسلامی ارائه گردد.
آن مواردی که به اعتقاد بنده رؤوس و خطوط اصلی بینش امام و سلوک عملی و حکومتی ایشان بود، اینهاست. هر چند ممکن است بعضی موارد هم از دید بنده مخفی مانده و مورد غفلت قرار گرفته باشد.1371/03/14
لینک ثابت