newspart/index2
زبان فارسی / ادبیات فارسی/خط فارسی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
زبان فارسی

نکته‌ی دیگر در این زمینه، همین مطلبی است که ایشان گفتند؛ یعنی رعایت موازین موسیقی در این تواشیحها؛ که الحمدللَّه معلوم میشود شما این کار را شروع کرده‌اید؛ این بسیار مهم است. من گاهی اوقات میبینم که فارسها بدون توجه به موسیقی عربی، یک نغمه‌ی عربی را میخوانند! البته دستگاهها، همان دستگاههاست؛ آنها هم وقتی میخواهند بخوانند، در همین دستگاههای بیات ترک و همایون و شور میخوانند؛ عجیب این است که همین اسمها را هم بیان میکنند. مرحوم امیری فیروزکوهی - که در موسیقی وارد بود - میگفت هرکس هر صدایی از دهانش دربیاورد، در یکی از این دستگاههاست؛ ولو این‌که موسیقىِ غربی باشد؛ منتها اصول و مبادی خوانندگی آنها فرق دارد. لابد حرف مرحوم امیری فیروزکوهی حجت است. در موسیقی ایرانی، اگر کسی به هنگام خواندن از دستگاهی خارج بشود، اهل موسیقی میگویند گناه کبیره‌یی مرتکب شده است؛ اما موسیقی عربی اصلاً یکی از لوازمش این است که از یک دستگاه به دستگاه دیگر بروند؛ غیر از این گناه کبیره است! لذا موسیقیدانهای ایرانی از این‌گونه قرآن خواندنها خوششان نمی‌آید؛ میگویند از دستگاه خارج شد؛ غافل از این‌که اصلاً خارج شدن و از یک دستگاه به دستگاه دیگر رفتن، یکی از مبادی خوانندگىِ قرآن‌خوانهای عرب است؛ خودشان هم این را میدانند؛ از اول که شروع میکنند، گاهی پنج دستگاه را طی میکنند، تا وقتی که به آخر میرسند و مجدداً به دستگاه اول برمیگردند؛ مثلاً از بیات ترک شروع میکنند، وارد همایون میشوند و سپس به شور میروند؛ بعد آخر سر مجدداً به همان بیات ترک برمیگردند؛ لذا شما میبینید که «صدق‌اللَّه‌العلىّ‌العظیم»شان، با «بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم»شان دارای یک آهنگ است. در چنین حالتی، اگر ما بیاییم قرآن عربی یا سرود عربی را بدون رعایت موازین آنها بخوانیم، چیز ناجوری از آب درمی‌آید و اصلاً به گوش نمیچسبد. اگر بناست تواشیح خوانده بشود، باید همان‌طور خوانده بشود.
 از تواشیحهای آنها هم خیلی نباید استفاده بشود. من میبینم که این جوانان ما وقتی همخوانی میکنند، عین همان چیزی را که آنها خوانده‌اند، تکرار میکنند؛ واقعاً این تقلید محض لزومی دارد؟ این همه شعر عربی و دعا هست که میتوان از آنها استفاده کرد؛ مثلاً میتوانند قصیده‌ی «بُرده» را بخوانند که خیلی ممتاز و خیلی خوب است. درباره‌ی پیامبر و ائمه، عربها چه‌قدر اشعار خوب سروده‌اند که در حد اعلای فصاحت و بلاغت است؛ از اینها در تواشیح استفاده کنید.
 البته این نکته‌یی که عرض کردم، شامل دعاهایی که بعد از اذان صبح خوانده میشود، یا دعای روزها - که قبلاً خوانده میشد و الان مدتی است آن را قطع کرده‌اند و ما هم گفتیم که قطع نکنند - نمیشود. اگر این دعاها را با سبک قرآن‌خوانىِ فارسی بخوانند - همین سبکی که در مسجدها میخوانند - مطلوبتر است؛ آن آهنگهای کشیده خیلی مناسب نیست. البته همین دیروز یا پریروز بود که دیدیم بعد از اذان دعایی با لحن عربی خوانده شد که خوب و دلنشین بود؛ اما اگر بخواهند آن را بِکِشند، چیز مطلوبی نخواهد شد. البته استثناهایی هم وجود دارد؛ مثلاً آن «ربّنا»هایی که شجریان خوانده و در ماه رمضان قبل از اذان مغرب میگذارند، یک کار هنری است؛ یک کار حالی نیست؛ مناسب نیست که بعد از اذان، کسی بخواهد آن‌طور چیزی را بگذارد؛ نه، بعد از اذان، به نظرم میرسد که همین صدای معمولىِ مسجدىِ ما بهتر و مناسبتر باشد.1370/12/13

لینک ثابت
زبان فارسی

اذان چون عربی است، باید آن را به لهجه‌ی عربی گفت؛ مثل قرآن، که اگر آن را با لهجه‌ی غیرعربی بخوانیم، درست نیست. بعضیها در تقلید زبانهای خارجی مقیدند که حتماً لهجه را رعایت کنند - که البته این لازم هم است؛ بالاخره اگر شما بخواهید با کسی به زبان انگلیسی یا عربی حرف بزنید، نمیشود مثل همان لهجه‌ی فارسی با او حرف بزنید؛ باید به لهجه‌ی خودش  باشد - اما وقتی به نماز و قرآن میرسند، متأسفانه وسوسه‌شان میگیرد و میگویند چه لزومی دارد که ما این «ولاالضّالین» را مَد بدهیم؛ همین‌طور مثل سایر کلمات به صورت عادی ادا کنیم! اینها غافل از این هستند که این «ولاالضّالین» بدون مَد، آن چیزی نیست که نازل شده است؛ اصلاً «ولاالضّالین» با مَد نازل شده است. اصول زبان این را به ما دیکته میکند که این‌طوری  بگوییم؛ اگر این‌طوری نگفتیم، مثل این است که اصلاً آن را نگفته‌ایم! البته اگر یک وقت کسی نمیتواند این‌طور بگوید، گریبانش را نمیگیرند؛ اما بایستی درست گفت. نمیشود ما رعایت لهجه را نکنیم؛ لهجه خیلی مهم است.1370/12/13
لینک ثابت
زبان فارسی

خیلی اهمیت دارد که در قرائت دعاها، قطع و وصل جملات، صحیح و بجا باشد؛ تا آن کس که معنای دعا را میفهمد، حالش خراب نشود! مثلاً خوانده میشود: «بأبی انتم و امّی طبتم، و طابت الأرض الّذی فیها دفنتم»؛ در صورتی که باید گفته شود: «بأبی انتم و امّی، طبتم و طابت الأرض الّذی فیها دفنتم». این دعاها عبارات زیبایی است که اگر در قطع و وصل آن دقت نشود، واقعاً به زیبایی آن لطمه میخورد.
من یادم می‌آید که یک وقت در مشهد منزل مرحوم فرخ جلسه‌یی در روزهای جمعه تشکیل میشد و ما هم گاهی در آن شرکت میکردیم. در یکی از آن جلسات، یک نفر هندی - که از اساتید زبان فارسی بود - شرکت کرده بود. در آن جلسه تعریف کردند که ایشان از هند آمده‌اند و استاد زبان فارسیاند و بر دیوان حافظ مسلط هستند؛ طرف هم به رویش بالا رفت و شروع به خواندن یک غزل از حافظ کرد؛ اما به قدری آن غزل را بد خواند که بیاختیار همه خنده‌شان گرفت! حالا وقتی من میبینم که بعضی از آقایان دعاها را این‌طوری میخوانند، به یاد آن جلسه و آن غزل حافظ میافتم که آن استاد هندی خوانده بود!1370/12/13

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی