آنچه در مورد این رسانهی مهم، مطلوب و ایدهآل است، عبارت از این است که دانشگاهی باشد که در آن، عالی ترین و زیباترین مفاهیم انقلاب، به شکل هنرمندانه ارایه بشود و جاذبه داشته باشد؛ نه اینکه فقط چیزی را بگویند، بدون اینکه فکر جاذبه و تأثیر آن باشند.
از هنر استفاده بشود و حرکتبخش باشد و تکلیف مردم و قشرهای مختلف را معلوم کند. یعنی زن انقلابی و مسلمان، جوان انقلابی و مسلمان، روستایی و شهری، باسواد و کمسواد، متخصص و معمولی، هرکدام وقتی پای رادیو یا تلویزیون مینشینند، در برنامههایی که شما به اینها میدهید، تکلیف خودشان را بفهمند که باید چهکار بکنند؛ راهشان روشن بشود.
فیلم خنثای بیاثرِ بیمحتوای بدون پیام، مطلقاً پخش نکنید. برنامهی بیفایدهی بیمحتوایی که فقط یکوقت و یک فاصلهی زمانی را پُر میکند، مطلقاً پخش نکنید. بعضی از برنامهها اینگونه است. چند سال قبل از این، من یک برنامهی مذهبی را از رادیو گوش میکردم. الفاظ علیالظّاهر مذهبی و باطناً پوک، سجعها بیخودی، و عبارتها قدیمی بودند. یک نثر زیبای قدیمی نبود؛ بلکه عبارت مندرآوردیِ ساختنیِ چرندی را به شکل عبارات مذهبی درآورده بودند و گوینده هم همینطور پشت سرهم میگفت. من که آخوند و اهل دین و اهل این فنّم، هرچه گوش کردم که ببینم در این بحث نیم ساعتی که مرتب هم حرف میزد، چه میخواهد بگوید میخواهد توحید را ثابت کند؟ میخواهد نبوت یا قیامت را ثابت و یا رد کند؟ دیدم که اصلًا هیچ مفهومی ندارد. این، یک بحث خنثی است.1369/05/07
لینک ثابت