newspart/index2
دموکراسی غربی / دمکراسی غربی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
دموکراسی غربی

تا آنجایی که ما می‏دانیم، آن جمهوریهای اسلامی که در دو کشور دیگر سابقه داشت، عملًا تفاوتی با کشورهای غیر اسلامی و حتّی ضد اسلامی نداشت؛ فقط اسمش جمهوری اسلامی بود. شاید عده‏یی خیال می‏کردند که جمهوری اسلامی در ایران هم مانند آن‏ها خواهد بود یعنی یک نام بی‏محتوا و اسم بی‏مسما اما با گذشت مدت کوتاهی و تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی به وسیله‏ی اسلام‏شناسان و کسانی که سالها برای اسلام مبارزه کرده بودند و بعضاً جزو فقهای اسلام و متفکران اسلامی بودند، مشخص شد که این جمهوری اسلامی، حقیقتاً اسلامی است و بناست که جامعه را بر مبنای فکر اسلامی راه ببرد و اداره کند. اینجا بود که صف‏بندیها شروع شد. شاید کسانی که قضایا را با دقت تعقیب کرده‏اند، یادشان باشد که در اواسط مجلس خبرگان اول که قانون اساسی را تدوین می‏کرد بتدریج زمزمه‏های خشونت‏آمیز و مقابله‏آمیز با مسائل اسلامی بلند شد. تا آن‏وقت، کسی روی کلمه‏ی اسلام و اسلامی بودن و جمهوری اسلامی، حساسیتی نشان نمی‏داد؛ اما از آنجا بود که بتدریج گروههایی در داخل و شاید بلندگوهایی در خارج، به مقابله‏ی تبلیغاتی با تفکر اسلامی پرداختند؛ چون اسلامی بودن جمهوری معلوم شد.
تا قبل از آن، دنیا دو نوع حکومت را در طول سالهای متمادی تجربه کرده و پذیرفته بود؛ یکی دمکراسی‏های غربی، و دیگری حکومتهای کمونیستی. در دوران قدیم، سلاطینی بودند که با استبداد رأی حکومت می‏کردند؛ بدون اینکه قانونی برایشان وجود داشته باشد؛ قانون را هم خودشان وضع می‏کردند و اراده‏ی آن‏ها، کارگزار و حاکم مطلق در بین مردم بود. این، یک روش مرتجعانه و باستانی در حکومت است؛ اگرچه همین امروز هم کشورهایی هستند که با همین روش، اما با شکلها و نامهای مختلف اداره می‏شوند و قبل از انقلاب، کشور خود ما با همین روش اداره می‏شد. بعد از آنکه کشورهای مترقی عالم توانسته بودند از این‏گونه استبدادها خودشان را خلاص بکنند، دو نوع حکومت را تجربه کرده بودند و می‏شناختند: یکی دمکراسی‏های غربی، که در کشورهای غربی و اقمار آن‏ها رایج بود؛ یکی هم حکومتهای کمونیستی، که خودشان اسمش را حکومتهای کارگری گذاشته بودند؛ اگرچه در رأس این حکومتها، اعیان و اشراف بودند، نه کارگران، و در بالای هرم آن قدرتها، کسانی که قدرت‏رانی و حکمرانی می‏کردند، با همان سلاطین و رؤسای غیر سبک خودشان تفاوتی نداشتند! این دو اردوگاه غرب و شرق، با یکدیگر هم به‏شدت مقابله داشتند و همدیگر را نفی می‏کردند؛ اما وقتی جمهوری اسلامی این سبک جدید حکومت پدید آمد، هر دو اردوگاه با حیرت و سپس با وحشت، در مقابل نظام جمهوری اسلامی قرار گرفتند!1369/01/10

لینک ثابت
دموکراسی غربی

در بعضی از کشورها که انتخابات ریاست جمهوری به وسیله‏ی احزاب وجود دارد، مردم حتّی آن کاندیدای ریاست جمهوری را نمی‏شناسند! حزب کاندیدایی را معرفی کرده، مردم هم چون به این حزب عقیده دارند، یا دوست دارند، یا قبول دارند، یا انگیزه‏های دیگری دارند، این کاندیدا را به عنوان رئیس‏جمهور انتخاب می‏کنند؛ اما در اینجا این‏طور نیست. پس، آزادانه‏ترین انتخابات، مستقل‏ترین مجلس، مردمیترین حکومت، در جمهوری اسلامی است. در اینجا، آحاد مسئولان کشور، با مردم در رابطه‏ی نزدیک و صمیمانه هستند، خودشان را خدمتگزار مردم می‏دانند، مردم هم به آن‏ها علاقه دارند. زندگی مسئولان کشور، یک زندگی مردمی و متوسط است؛ زندگی اشرافی و مثل بقیه‏ی مسئولان کشورها در دنیا نیست.
یک چنین کشور مردمی، یک چنین حکومت مردمی، یک چنین کشور دارای انتخابات آزاد، چون از لحاظ فرهنگ با غرب مخالف است، حتّی غربِ معتقد به دمکراسی، حاضر نیست این نقاط ضعف (!) را در جمهوری اسلامی ببیند! این همه برای آن است که جمهوری اسلامی از اول اعلام کرد که فرهنگ بیگانه و فرهنگ غربی را قبول نخواهد کرد.1369/01/10

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی