نکته این است که اگر سؤال شود با این منبع عظیم اسلامی و با این متد هزار سالهی تجربه شده و تحقیقِ حقیقتاً شگفتآور - که گاهی تحقیقات این فقها، از نظر ظرافت و دقت و ژرفنگری، واقعاً شگفتآور است - و بخصوص آن فقه پیچیدهیی که در شیعه است (فقه برادران اهل سنت نسبت به فقهی که در بین علمای شیعه است، آن پیچیدگی و فنیگری را ندارد. این، خیلی فنیتر و پیچیدهتر و عمیقتر است. البته، فقهای ما کار عظیمی در این باب کردند که به هر حال، همهاش متعلق به اسلام است)، پاسخ ذرّه ذرّه و دانه دانهی مسایل زندگی چیست؟ شما و همهی ما در جواب خواهیم ماند. یعنی ما امروز به فراخور نیاز و استفهامی که وجود دارد، پاسخ حاضر نداریم. غالباً هم معادن عظیم و غنی از جنسهای فاخر در اختیارمان است؛ اما پولی را که بشود در بازار دست این و آن داد و خرجش کرد، نداریم.
چه کسی میخواهد این کارها را بکند؟ این، حرف من نیست؛ حرفی است که سالها در حوزه مطرح بوده است. این که کسی مثل جناب آقای مصباح(اداماللَّهبقائهو برکاتوجوده) به این فکر بیفتند و بیایند روال کار شما را به وجود آورند، ناشی از این سؤال چند دهساله در حوزه است.
مسأله این است که آیا روال جاری و موجود حوزههای علمیه، برای پاسخ دادن به این نیازها کافی است؟ جواب این است که نه، کافی نیست. باید از چارچوبهای مستحکم و استخوانبندی قوی حوزهی علمیه و از امکانات فراوان فکری و معنوییی که در این مراکز است، وسایلی برای فراهم کردن پاسخهای این استفهامهای فراوان و ساختن انسانهایی که بتوانند مثل چشمههای جوشانی از معارف و احکام بجوشند و نیازها و خلأها را پُر کنند، ساخت.1368/11/01
لینک ثابت