براستی بنیان ارزشهای مادّی در دنیا لرزیده است. رهبر كمونیست كشوری دوردست با قدرت مادّی بالا و دارای پیشرفتهای زیاد میگوید: خواهش میكنم كتابی دربارهی اسلام بدهید تا مطالعه كنم(!) قبل از پیروزی انقلاب، شما نمیتوانستید بِزور دست جوانی كه باد ماركسیسم به دماغش خورده بود، یك جلد كتاب اسلامی بدهید و بگویید این كتاب را مطالعه كن! ما با زحمت زیاد و هزار كلام شیرین، تعدادی جوان را گرد هم جمع میكردیم، تا چند كلمه از مبانی اسلام را به صورت شفاهی و یا كتبی به گوش و دل آنها برسانیم؛ ولی باز هم نمیرسید. در آن روزها همهی ما - حوزههای علمیه، علما و مدرّسان و فضلا - بودیم، ولی عملاً به نتیجهی دلخواه نمیرسیدیم. سرانجام به بركت قیام امام(ره)، ملت ایران و دنیا تكان خوردند و دگرگونی عظیمی در افكار و اندیشههای مردم و جوانها به وجود آمد.
امروز نمایندهی مجلس یك كشور مادّی كه هفتاد سال برمبنای ماتریالیسم دیالكتیك اداره شده است، به من میگوید: به بركت امام شما، در پارلمان كشورم سخنرانیها با «بسماللَّهالرّحمنالرّحیم» شروع میشود. شخصیتهای معروف فكری دنیا نیز نسبت به آنچه كه در مشت این مرد بزرگ بود و بر دنیا عرضه میكرد، احساس عطش میكنند. بنابراین، با حركت آن رهبر عزیز، بنیاد ارزشها و قراردادها و مسلّمات مادّی تكان خورد و دگرگون شد.
مسأله این نیست كه ما چند شرابخانه را در مملكتمان بستیم و نگذاشتیم فلان منكر انجام بگیرد؛ اینها ظواهر كار و پدیدارهای قضیه است؛ عمق كار خیلی از اینها بیشتر است. به بركت قیام این مرد، دنیا و ایران تكان خورد. هرچند ما نقش ملت ایران را در انقلاب، نقش اول و درجهی یك میدانیم، اما چه كسی این ملت را اینگونه هدایت كرد؟ چه كسی اینهمه سرچشمه را در آنها به جوشش در آورد و اینهمه استعداد را زنده كرد؟ آیا غیر از آن روح بزرگ و آن انسان عظیم، كس دیگری بود؟
عظمت كار او، به ارتباطش با خدا و تهذیب نفس او برمی گردد. امام(ره) یك انسان مهذب بود. دشمنان داخلی و خارجی او نیز این ویژگی را قبول داشتند و اعتراف میكردند كه او آدم مؤمنی است. آن گروگان امریكایی كه چهارصد و چهل و چهار روز در ایران اسیر بوده و طبیعتاً همهی آن ماجراها را از چشم امام میدیده است، مصاحبه میكند و میگوید: من از كسانی نیستم كه از فوت امام خوشحال شوم. او ارزشهای اخلاقی مخصوص خودش را داشت و هیچكس در حد او نبود.1368/03/22
لینک ثابت