شیطان / شیطان بزرگ/استکبار/شیطانپرستی / ابلیس/شیاطین
قال اللَّه الحکیم فى کتابه: «ا لم اعهد الیکم یا بنىآدم ان لا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین. »... قرآن کریم غالباً مسائل مهم را تکرار مىکند. چنین نیست که اگر مطلبى و بحثى در یک جاى قرآن آمده باشد، در مناسبتهاى دیگر، آن مطلب ذکر نشود. تکرار برحسب نیاز و اهمیت مطلب، در قرآن فراوان است. از اوّل تا آخرِ قرآن، یک نکته بهطور پیگیر و مکرّر، مورد توجّه قرار داده شده است و آن، مسألهى شیطان است.
از شروع تا ختمِ قرآن، دهها مرتبه نام شیطان یا مشتقّات کلمهى شیطان تکرار شده است. همه جا هم با این تذکّر و تأکید که مخاطب قرآن بفهمد باید از شیطان اجتناب کند. و این، غیر از آن است که دربارهى کلمهى ابلیس آمده است؛ چون معناى «شیطان» در قرآن با معناى «ابلیس» متفاوت است. شیطان یک معناى عمومىتر است. ابلیس، یک شیطان از شیطانهاست و انواع شیطانها و شیطنتها، براى بشر و در سر راه او وجود دارد. یکى از آن شیطانها ابلیس است که ماجراى او جداگانه، بارها و بارها در سورهى «بقره» و دیگر سورههاى قرآن تکرار شده است.
همین آیهاى که تلاوت کردم، در سورهى مبارکهى یاسین است. آیه مىگوید: «ا لم اعهد الیکم یا بنى آدم ان لا تعبدوا الشیطان»؛ اى فرزندان آدم! مگر من به شما دستور نداده بودم و ندادم که شیطان را بندگى نکنید و از او تبعیّت و پیروى ننمایید؛ و مگر به شما نگفتم که شیطان دشمن شماست و دشمنى آشکار است؟
این آیه مربوط به قیامت است؛ یعنى مسألهى شیطان و آنچه که خداى متعال دربارهى شیطان به ما مىگوید، فقط در دنیا نیست. در قیامت هم، باز مسألهى شیطان، بین ما و خدا تکرار مىشود و خداى متعال، آنجا به رخ ما مىکشد که «چرا شیطان را تبعیّت کردید!؟ چرا پیروى کردید؟ مگر با شما اتمام حجّت نشده بود!؟ مگر نمىدانستید!؟»
من به «المعجم المفهرس» که نگاه کردم، دیدم تعداد دفعاتى که کلمه شیطان و مشتّقات آن در قرآن بهکار رفته، دقیقا برابرِ تعداد دفعاتى است که کلمهى ملائکه یا مشتّقات آن در قرآن بهکار رفته است! یعنى از یکطرف همان شیطان است که شر آفرین، فسادآفرین و انحطاط آفرین است و از یکطرف ملائکه؛ یعنى قواى هدایتگر، کمک کننده، تدبیر کننده و حفظ کنندهى نظام وجود در عالم و آدم است؛ و هر دو، به یک اندازه بهکار رفته است. هشتاد و هشت مرتبه کلمهى شیطان و مشتّقات شیطان و هشتاد و هشت مرتبه کلمهى ملائکه و مشتّقات این ریشه و این کلمه بهکار رفته است. این، یکى از لطافتهاى قرآنى است.
درست توجّه کنید تا مقصود سخن را از این مقدّمهاى که عرض مىکنم بهدست آورید. در قرآن، دفعات بهکار رفتن کلمهى شیطان از تعداد کلمه «نبى» که در قرآن بهکار رفته است بیشتر است. سؤال این است که علّت اصرار بر تکرار کلمهى شیطان در قرآن چیست!؟ چرا اینقدر خداى متعال راجع به مخالفت با شیطان و تبعیّت نکردن از او در قرآن سخن مىگوید و آن را تکرار مىکند!؟ این آن نکتهاى است که باید هر خوانندهى قرآن در آن تدبّر کند. اینکه به ما گفتهاند در قرآن تدبّر کنید، براى پیدا کردن همین نکات ظریف و دقیق است؛ چون قرآن براى ما کتاب زندگى است؛ کتاب حکومت است؛ کتاب سیاست است؛ کتاب عرفان است. همه چیز در قرآن هست. علّت اینکه ماجراى شیطان در قرآن تکرار شده، یک مسألهى دقیقِ روانى براى بشر است و آن مسأله این است که انسان در مسیر زندگىِ خود با دشمن مواجه است. مگر اینکه راه نروید و حرکت و زندگى نکنید؛ والّا کسى که زنده است در راه حرکت و تلاش خود دشمنانى دارد. انسان هرگز بدون دشمن نیست. قرآن مىخواهد جامعهى اسلامى را همواره در یاد اصلىترین دشمنِ او که شیطان است نگه بدارد. یعنى زن و مرد و هر فرد مسلمان، باید از یاد شیطان غفلت نکند و از یادش نرود که در راه تکامل، دشمن در کمین اوست...
راجع به همین شیطان، با اینهمه تأکید، خداى متعال مىفرماید: «ان کید الشیطان کان ضعیفاً» ؛ همین شیطانى که باید مواظبش باشید و اگر مواظب نباشید، از او ضربه خواهید خورد اگر شما بیدار باشید، هوشیار باشید، متّحد باشید، متوجّه باشید و به وظیفهتان عمل کنید، کید و مکرش بسیار ضعیف است و نمىتواند کارى انجام دهد. «انما سلطانه على الذین یتوّلونه»؛ قدرت شیطان در مورد کسانى است که از او مىترسند، از او حساب مىبرند و براى او حساب باز مىکنند. کسى که به خدا متّکى و بندهى خداست، شیطان باید از او بترسد.1372/01/05
لینک ثابت
قدرت شیطان در مورد کسانى است که از او مىترسند، از او حساب مىبرند و براى او حساب باز مىکنند. کسى که به خدا متّکى و بندهى خداست، شیطان باید از او بترسد.1372/01/05
لینک ثابت
توجه زیاد قرآن به موضوع شیطان بخاطر اهمیت دشمن شناسی
از شروع تا ختمِ قرآن، دهها مرتبه نام شیطان یا مشتقّات کلمهى شیطان تکرار شده است. همه جا هم با این تذکّر و تأکید که مخاطب قرآن بفهمد باید از شیطان اجتناب کند. و این، غیر از آن است که دربارهى کلمهى ابلیس آمده است؛ چون معناى «شیطان» در قرآن با معناى «ابلیس» متفاوت است. شیطان یک معناى عمومىتر است. ابلیس، یک شیطان از شیطانهاست و انواع شیطانها و شیطنتها، براى بشر و در سر راه او وجود دارد. یکى از آن شیطانها ابلیس است که ماجراى او جداگانه، بارها و بارها در سورهى «بقره» و دیگر سورههاى قرآن تکرار شده است.
همین آیهاى که تلاوت کردم، در سورهى مبارکهى یاسین است. آیه مىگوید: «ا لم اعهد الیکم یا بنى آدم ان لا تعبدوا الشیطان» (1)؛ اى فرزندان آدم! مگر من به شما دستور نداده بودم و ندادم که شیطان را بندگى نکنید و از او تبعیّت و پیروى ننمایید؛ و مگر به شما نگفتم که شیطان دشمن شماست و دشمنى آشکار است؟
این آیه مربوط به قیامت است؛ یعنى مسألهى شیطان و آنچه که خداى متعال دربارهى شیطان به ما مىگوید، فقط در دنیا نیست. در قیامت هم، باز مسألهى شیطان، بین ما و خدا تکرار مىشود و خداى متعال، آنجا به رخ ما مىکشد که «چرا شیطان را تبعیّت کردید!؟ چرا پیروى کردید؟ مگر با شما اتمام حجّت نشده بود!؟ مگر نمىدانستید!؟»
من به «المعجم المفهرس» که نگاه کردم، دیدم تعداد دفعاتى که کلمه شیطان و مشتّقات آن در قرآن بهکار رفته، دقیقا برابرِ تعداد دفعاتى است که کلمهى ملائکه یا مشتّقات آن در قرآن بهکار رفته است! یعنى از یکطرف همان شیطان است که شر آفرین، فسادآفرین و انحطاط آفرین است و از یکطرف ملائکه؛ یعنى قواى هدایتگر، کمک کننده، تدبیر کننده و حفظ کنندهى نظام وجود در عالم و آدم است؛ و هر دو، به یک اندازه بهکار رفته است. هشتاد و هشت مرتبه کلمهى شیطان و مشتّقات شیطان و هشتاد و هشت مرتبه کلمهى ملائکه و مشتّقات این ریشه و این کلمه بهکار رفته است. این، یکى از لطافتهاى قرآنى است.
درست توجّه کنید تا مقصود سخن را از این مقدّمهاى که عرض مىکنم بهدست آورید. در قرآن، دفعات بهکار رفتن کلمهى شیطان از تعداد کلمه «نبى» که در قرآن بهکار رفته است بیشتر است. سؤال این است که علّت اصرار بر تکرار کلمهى شیطان در قرآن چیست!؟ چرا اینقدر خداى متعال راجع به مخالفت با شیطان و تبعیّت نکردن از او در قرآن سخن مىگوید و آن را تکرار مىکند!؟ این آن نکتهاى است که باید هر خوانندهى قرآن در آن تدبّر کند. اینکه به ما گفتهاند در قرآن تدبّر کنید، براى پیدا کردن همین نکات ظریف و دقیق است؛ چون قرآن براى ما کتاب زندگى است؛ کتاب حکومت است؛ کتاب سیاست است؛ کتاب عرفان است. همه چیز در قرآن هست. علّت اینکه ماجراى شیطان در قرآن تکرار شده، یک مسألهى دقیقِ روانى براى بشر است و آن مسأله این است که انسان در مسیر زندگىِ خود با دشمن مواجه است. مگر اینکه راه نروید و حرکت و زندگى نکنید؛ والّا کسى که زنده است در راه حرکت و تلاش خود دشمنانى دارد. انسان هرگز بدون دشمن نیست. قرآن مىخواهد جامعهى اسلامى را همواره در یاد اصلىترین دشمنِ او که شیطان است نگه بدارد. یعنى زن و مرد و هر فرد مسلمان، باید از یاد شیطان غفلت نکند و از یادش نرود که در راه تکامل، دشمن در کمین اوست. اگر این را به یاد داشتید و متوجّه بودید که دشمن در کمین است و در صدد توطئه و ضربه زدن است، حواس خود را جمع خواهید کرد؛ راه را درست خواهید رفت و از اشتباه خود جلوگیرى خواهید کرد. امّا اگر دشمن را فراموش کردید و یادتان رفت که در کمین شماست، احتمال اشتباه، زیاد است. قرآن با این کار، دو درس به ما مىدهد: یک درس همین است که در مسیر کمال، دشمنان شما همان قواى شرآفرینند و این را فراموش نکنید. بدانید که دشمن در کمین شما نشسته است. باید هوشیار باشید؛ باید صحیح راه بروید؛ باید از ضعف و سستى خوددارى کنید تا ضربه نخورید. اگر بىتوجّه و غافل شدید، در دام دشمن خواهید افتاد.1372/01/05
1 )
سوره مبارکه يس آیه 60
أَلَم أَعهَد إِلَيكُم يا بَني آدَمَ أَن لا تَعبُدُوا الشَّيطانَ ۖ إِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبينٌ
ترجمه:
آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟!
لینک ثابت
ضعیف بودن مکر شیطان در صورت هوشیاری و عمل به وظیفه ما
مىگویند شما مخالفت نکنید؛ بگذارید یک ظلم بزرگ انجام گیرد و شما حرف نزنید. ما که به فلسطین لشکرکشى نکردهایم. ما که نیرو نبردهایم. ما مثل هر ملت آزاد و مستقل، موضع خودمان را اعلام مىکنیم. اینطور مىشود که یک نظام اسلامى، یک نظام مستقل، یک نظام آزاد، یک ملت مبارز، یک ملت که از قدرتى نمىترسد، دشمن پیدا مىکند! قرآن مىگوید: «اى افرادِ مسلمانِ بیداردل؛ این دشمن را هرگز فراموش نکنید. یادتان نرود که دشمن دارید؛ یادتان نرود که دشمن در کمین است؛ یادتان نرود که اگر کوتاه بیایید، اگر سستى کنید، دشمن ضربه خواهد زد.» دشمن مىخواهد از همهى راهها براى ضربه زدن وارد شود: از راه اقتصاد، از راه فرهنگ، از راه سیاست و از راههاى امنیتى. ملت مسلمان باید بیدار باشد: «ا لم اعهد الیکم یا بنىآدم ان لا تعبدوا الشیطان!»(1) تسلیم دشمن نشوید؛ دشمن را فراموش نکنید؛ به یاد داشته باشید که دشمن هست. اما راجع به همین شیطان، با اینهمه تأکید، خداى متعال مىفرماید: «ان کید الشیطان کان ضعیفاً(2)»؛ همین شیطانى که باید مواظبش باشید و اگر مواظب نباشید، از او ضربه خواهید خورد اگر شما بیدار باشید، هوشیار باشید، متّحد باشید، متوجّه باشید و به وظیفهتان عمل کنید، کید و مکرش بسیار ضعیف است و نمىتواند کارى انجام دهد. «انما سلطانه على الذین یتوّلونه(3)»؛ قدرت شیطان در مورد کسانى است که از او مىترسند، از او حساب مىبرند و براى او حساب باز مىکنند. کسى که به خدا متّکى و بندهى خداست، شیطان باید از او بترسد.1372/01/05
1 )
سوره مبارکه يس آیه 60
أَلَم أَعهَد إِلَيكُم يا بَني آدَمَ أَن لا تَعبُدُوا الشَّيطانَ ۖ إِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبينٌ
ترجمه:
آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟!
2 )
سوره مبارکه النساء آیه 76
الَّذينَ آمَنوا يُقاتِلونَ في سَبيلِ اللَّهِ ۖ وَالَّذينَ كَفَروا يُقاتِلونَ في سَبيلِ الطّاغوتِ فَقاتِلوا أَولِياءَ الشَّيطانِ ۖ إِنَّ كَيدَ الشَّيطانِ كانَ ضَعيفًا
ترجمه:
کسانی که ایمان دارند، در راه خدا پیکار میکنند؛ و آنها که کافرند، در راه طاغوت [= بت و افراد طغیانگر]. پس شما با یاران شیطان، پیکار کنید! (و از آنها نهراسید!) زیرا که نقشه شیطان، (همانند قدرتش) ضعیف است.
3 )
سوره مبارکه النحل آیه 100
إِنَّما سُلطانُهُ عَلَى الَّذينَ يَتَوَلَّونَهُ وَالَّذينَ هُم بِهِ مُشرِكونَ
ترجمه:
تسلّط او تنها بر کسانی است که او را به سرپرستی خود برگزیدهاند، و آنها که نسبت به او [= خدا] شرک میورزند (و فرمان شیطان را به جای فرمان خدا، گردن مینهند)
لینک ثابت