آنچه كه برای غرب و برای آمریكا اتفاق افتاد، حقیقتاً غیر قابل تحمل بود و هست. مصر یكی از ستونهای اصلی سیاست خاورمیانهای آمریكاست؛ به این سیاست متكی بودند. آنها نتوانستند این ستون را به نفع خودشان حفظ كنند؛ ملتها فائق آمدند. آمریكائیها تلاش كردند شاكلهی آن نظام را حفظ كنند. این تزویرها و ترفندهای آمریكائیِ غربی است، موذیانه و خباثتآلود، اما در عین حال سطحی؛ كه اگر ملتها هوشیار باشند، میتوانند این تزویرها را رو كنند، این ترفندها را باطل كنند. آمریكائیها سعی كردند حالا كه حسنی مبارك را در مصر یا بنعلی را در تونس از دست دادند، شاید بتوانند شاكلهی نظام را حفظ كنند. آدمها عوض بشوند، اما نظام باقی بماند؛ لذا اصرار و پافشاری كردند كه در آن كشورها یك نخستوزیر حتماً باید بماند؛ اما ملتها قیام خودشان را ادامه دادند، بر این ترفند هم فائق آمدند و این دولتها را هم ساقط كردند. به توفیق الهی، به حول و قوهی الهی، سلسلهی شكستهای آمریكا در این منطقه ادامه پیدا خواهد كرد.
اینها بعد از آنكه عوامل خود را در این كشورها از دست دادند، دو تا ترفند را در پیش گرفتند: یكی فرصتطلبی، یكی شبیهسازی. فرصتطلبیشان این بود كه خواستند این انقلابها را مصادره كنند؛ یعنی سر مردم را كلاه بگذارند، با آنها اظهار همراهی كنند، افراد طرفدار خودشان را سر كار بیاورند. آنها در این كار شكست خوردند. دوم، شبیهسازی بود. شبیهسازی یعنی شبیه آنچه را كه در مصر و در تونس و در لیبی و در بعضی از كشورهای دیگر اتفاق افتاده است، مثلاً بتوانند در ایران - ایرانِ مردمسالاری دینی، ایرانِ ملت - پیاده كنند! عواملشان در داخل كشور، مردمان ضعیف، فرومایه، حقیقتاً دستخوش هویهای نفسانی، سعی كردند شاید بتوانند این كار را بكنند. خواستند در اینجا حركتِ شكستخورده، حركت كاریكاتوریِ مضحك به وجود بیاورند؛ اما خب، ملت ایران توی دهنشان زد1390/01/01
لینک ثابت