حالا شما خودتان را جوانی در معادل سنین جوانی امام رضوانالله علیه فرض کنید. در بین طلاب و فضلای جوان و درسخوان ما، استعدادهایی هست که اگر همت کنند، درس بخوانند، خودسازی کنند، خود را رها نکنند، پاکدامن، پاکدل، پاک عمل، پاک چشم و پاک دست باقی بمانند، مثل امام، یا در همان حدود خواهند شد. شما فکر میکنید از این افراد کم هستند؟ البته در عمل، کم به دست خواهد آمد. نه از باب اینکه استعداد نیست؛ از باب اینکه ما همت نمیکنیم که خودمان را بسازیم تا انسان برجستهای شویم. این کارها، گذشت لازم دارد. گذشت از راحتی، گذشت از شهوات، گذشت از وسوسههای گوناگون، آشنا کردن دل با انوار و الطاف الهی و مستعد کردن دل برای افاضهی انوار الهی. امام، بلاشک مشمول هدایت خدا بود و خدا او را هدایت میکرد. خود ایشان هم این معنا را ملتفت بود و بنده از خود ایشان شنیدم که میفرمود: انسان احساس میکند که گویا یک دست غیبی یا یک دست هدایتی است که ما را پیش میبرد.» این، همان هدایت الهی است. این، همان حکمتی است که «یقذفه الله فی قلب من یشاء»؛ نوری است که خدا در دل هرکس بخواهد، میاندازد. این چیزها با چه به دست میآید؟ این چیزها که استعداد مادرزادی ندارد. تلاش و مجاهدت دارد.1371/07/15
لینک ثابت
شما میبینید که در بعضی از همین کشورهای عربی و به اصطلاح اسلامی امروز، دولتهایشان با همه نوع احزاب موافقت میکنند مگر با احزاب دینی! صریحاً میگویند «ما نمیگذاریم احزاب اسلامی و دینی رشد کنند.» با همه نوع آداب و عادات موافقت میشود، مگر آداب و عادات اسلامی. مثلاً همین حجاب. دیدید در یکی از همین کشورهای همسایهی ما، با حجاب چه مبارزهای کردند! البته علیرغم میل آنها، مردم روزبهروز به طرف اسلام میروند. این است آن اسلامی که شما میخواهید از آن دفاع کنید و آن را تبلیغ نمایید.1371/07/15
لینک ثابت
ما باید بدانیم امروز وظیفهی ما چیست؟ با چه دنیایی طرفیم؟ نگویید من یک مسجد کوچک را اداره میکنم. امروز هر روحانی، ولو با یک نفر طرف باشد و یک مخاطب داشته باشد، باید مسائل اسلامی را با توجه به اوضاع عالم و با تلقی درست از مسائل اسلامی، به آن یک نفر بگوید؛ چون آن یک نفر هم جزو این جامعهی انقلابی و مبارز است. چنین نیست که گمان کنیم فقط آن روحانیای که با تودههای میلیونی مردم روبهروست بایستی افکار روشن اسلامی و مسائل صحیح سیاسی و مفاهیم دنیای روز را بداند و به مردم بگوید، و آن کسی که با چهار نفر آدم روبهروست یا امام جمعهی یک شهر کوچک یا روحانی یک مسجد است، لازم نیست این چیزها را بداند! خیر؛ چنین نیست.1371/07/15
لینک ثابت
امام، بلاشک مشمول هدایت خدا بود و خدا او را هدایت میکرد. خود ایشان هم این معنا را ملتفت بود و بنده از خود ایشان شنیدم که میفرمود: انسان احساس میکند که گویا یک دست غیبی یا یک دست هدایتی است که ما را پیش میبرد.» این، همان هدایت الهی است.1371/07/15
لینک ثابت
امام خمینی(ره) بلاشک مشمول هدایت خدا بود و خدا او را هدایت میکرد.1371/07/15
لینک ثابت
سالهای متمادی، جهت ادارهی هند، نایبالسلطنه میفرستادند. یعنی حاکم هند کسی بود که ملکهی انگلیس، او را به عنوان «نایبالسلطنه» به هند میفرستاد! یکی از نایبالسلطنههای هند در صد و پنجاه سال قبل - که هنوز مبارزات ضد استعمار انگلیس در هند شروع نشده بود - گفته بود: «اولین هدف ما در اینجا باید سرکوب مسلمانان باشد؛ چون مسلمانان به طبیعت حال، با ما دشمنند؛ اما هندوها اینطور نیستند.» این، تجربهی استعمار است.1371/07/15
لینک ثابت
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
در بین علمای گذشتهی خودمان، شاید یکی، یا دو، سه نفری را انسان بتواند پیدا کند که در ذهنشان بوده است، شاید بشود حاکمیت مکتب اهل بیت در عالم خارج تحقق پیدا کند. یکی از آنها مثلاً مرحوم سیدبنطاووس رضوانالله تعالی علیه است که حکومت اسلامی بر مبنای تشیع را فرض میکند و اینطور به ذهن شریفش میرسد که وجود شریف ایشان به این حاکمیت، در زمان خودش، اولی و احق از دیگران است. یا سید رضی رضوانالله تعالی علیه، شاید از بعضی اشعار و کلماتش، چنین نکاتی استفاده شود. اما بقیه، اصلاً به ذهنشان هم نمیآمد. امام، این رؤیای بیتعبیر را، در عالم خارج و واقعیت، محقق کرد. یعنی آنها نوشتند تا افراد در زندگی فردی و شخصی و خصوصی خودشان مسلمان شوند؛ اما ایشان کاری کرد تا انسانها در همهی ابعاد وجودیشان، در یک محیط اسلامی زندگی کنند. آنها استنباط کردند تا یک فرد بتواند خود را مسلمان نگهدارد؛ اما امام استنباط کرد تا یک جامعه بتواند با نظام اسلامی زندگی کند. ببینید فرقش چقدر است! آنها همت گماشتند که همین اقلیت شیعه را حفظ کنند؛ اما امام همت گماشت که پیام اسلام و حق را به آفاق عالم بگستراند؛ و تا حدود زیادی هم توانست. هرچه بعد از این هم بشود، از برکات حرکت آن بزرگواراست.
حالا شما خودتان را جوانی در معادل سنین جوانی امام رضوانالله علیه فرض کنید. در بین طلاب و فضلای جوان و درسخوان ما، استعدادهایی هست که اگر همت کنند، درس بخوانند، خودسازی کنند، خود را رها نکنند، پاکدامن، پاکدل، پاک عمل، پاک چشم و پاک دست باقی بمانند، مثل امام، یا در همان حدود خواهند شد. شما فکر میکنید از این افراد کم هستند؟ البته در عمل، کم به دست خواهد آمد. نه از باب اینکه استعداد نیست؛ از باب اینکه ما همت نمیکنیم که خودمان را بسازیم تا انسان برجستهای شویم. این کارها، گذشت لازم دارد. گذشت از راحتی، گذشت از شهوات، گذشت از وسوسههای گوناگون، آشنا کردن دل با انوار و الطاف الهی و مستعد کردن دل برای افاضهی انوار الهی. امام، بلاشک مشمول هدایت خدا بود و خدا او را هدایت میکرد. خود ایشان هم این معنا را ملتفت بود و بنده از خود ایشان شنیدم که میفرمود: انسان احساس میکند که گویا یک دست غیبی یا یک دست هدایتی است که ما را پیش میبرد.» این، همان هدایت الهی است. این، همان حکمتی است که «یقذفه الله فی قلب من یشاء»؛ نوری است که خدا در دل هرکس بخواهد، میاندازد.1371/07/15
لینک ثابت
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
امام در این دوران ده سال - از اولی که وارد ایران شد؛ از آغاز پیروزی انقلاب تا ایامی قبل از وفاتش - برای ما چقدر حرف زد و در تمام این حرفها همیشه ما را از دشمن برحذر میداشت! مرتب به گوش ملت و به گوش همهی مسؤولین میخواند که «دشمن در کمین شماست؛ مواظب باشید.» من در مورد زندگی و این روش امام، به یاد یک مشابه تاریخی افتادم. مقتدای امام نیز همان مشابه تاریخی است. و آن، دورهی صدر اسلام و زمان نزول وحی است. از اول نزول قرآن تا وفات پیغمبر علیه و علی آله الصّلاة و السّلام - در طول این سالهای متمادی - در اختلاف شرایط و احوال و اوضاع گوناگون، توجه به کفار و شیطان و مبارزهی با اینها هرگز از آیات قرآنی حذف نشده است. عین همین روش در زندگی امام و فرمایش امام نیز هست. برای چه؟ برای اینکه ما هوشیار باشیم.1371/07/15
لینک ثابت
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
امام بزرگوار، که در رأس همهی امور و شخص اول این کشور بود، یک روحانی بود و به آن افتخار میکرد.1371/07/15
لینک ثابت
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
امام همت گماشت که پیام اسلام و حق را به آفاق عالم بگستراند.1371/07/15
لینک ثابت
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
امام، بلاشک مشمول هدایت خدا بود و خدا او را هدایت میکرد.1371/07/15
لینک ثابت
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
امام در دوران ده سال آغاز پیروزی انقلاب تا ایامی قبل از وفاتش در تمام حرفها همیشه ما را از دشمن برحذر میداشت!1371/07/15
لینک ثابت
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
امام مرتب به گوش ملت و به گوش همهی مسؤولین میخواند که «دشمن در کمین شماست؛ مواظب باشید.1371/07/15
لینک ثابت
در حوزههای علمیه استعداد کم نیست، همت لازم است
حالا شما خودتان را جوانی در معادل سنین جوانی امام رضوانالله علیه فرض کنید. در بین طلاب و فضلای جوان و درسخوان ما، استعدادهایی هست که اگر همت کنند، درس بخوانند، خودسازی کنند، خود را رها نکنند، پاکدامن، پاکدل، پاک عمل، پاک چشم و پاک دست باقی بمانند، مثل امام، یا در همان حدود خواهند شد. شما فکر میکنید از این افراد کم هستند؟ البته در عمل، کم به دست خواهد آمد. نه از باب اینکه استعداد نیست؛ از باب اینکه ما همت نمیکنیم که خودمان را بسازیم تا انسان برجستهای شویم. این کارها، گذشت لازم دارد. گذشت از راحتی، گذشت از شهوات، گذشت از وسوسههای گوناگون، آشنا کردن دل با انوار و الطاف الهی و مستعد کردن دل برای افاضهی انوار الهی. امام، بلاشک مشمول هدایت خدا بود و خدا او را هدایت میکرد. خود ایشان هم این معنا را ملتفت بود و بنده از خود ایشان شنیدم که میفرمود: انسان احساس میکند که گویا یک دست غیبی یا یک دست هدایتی است که ما را پیش میبرد.» این، همان هدایت الهی است. این، همان حکمتی است که «یقذفه الله فی قلب من یشاء» (1)؛ نوری است که خدا در دل هرکس بخواهد، میاندازد. این چیزها با چه به دست میآید؟ این چیزها که استعداد مادرزادی ندارد. تلاش و مجاهدت دارد.1371/07/15
1 )
مصباح الشريعة، ص: 16
ُ الْعِلْمُ نُورٌ يَقْذِفُهُ اللَّهُ فِي قَلْبِ مَنْ يَشَاءُ
ترجمه:
لینک ثابت
میرزای قمی، نمونه ای از علمای عالم به زمان
من و شما که امروز به تاریخ نگاه میکنیم، میفهمیم فتحعلیشاه چه موجود پلید و انسان نجسی بوده است. آن زندگی شخصیاش، آن شهوترانیهایش، آن قساوت قلبش، آن بیعرضگیاش، آن از دست دادن هفده شهر قفقاز در زمان خودش، آن عهدنامهی ننگین ترکمانچای در زمان او ... این، آقای فتحعلیشاه است ! همانطور که عرض کردم، در علم و تقوای این عالم بزرگ ، احدی حرف ندارد. بزرگان ما، در مقابل اسم او خاضعند، و کتاب او از معروفترین کتب فقهی صد و پنجاه، دویست سال اخیر است. اما ایشان اوضاع و احوال را نمیدانسته است؛ یعنی به حقیقت حال توجه نداشته است. العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس(1) نبوده است. ایشان عالم به زمان نبوده است. آن وقت، همزمان با همین عالم، یک ملای دیگر داریم که او محقق قمی است؛ میرزای قمی، صاحب «قوانین» و صاحب «جامعالشتات». در کتاب جهاد جامعالشتات، سؤالهایی از او میشود، که اگر کسی نگاه کند میفهمد که این سؤالها را از دربار فتحعلیشاه از او پرسیدهاند. مثلاً: «آقا! اجازه میفرمایید کسی از طرف شما نایب جنگ باشد - چون شما نایب امام زمان هستید - و این جنگ را اداره کند؟» و از این قبیل سؤالها، مکرر در مکرر. این مرد هوشیارزمانشناس و آگاه به تمام اوضاع و احوال، مگر یک ذره و یک لحظه فریب میخورد؟ جوابهای رندانهی او، بهنظر من، از نشانههای هوشیاری یک عالم دین و یک فقیه بزرگوار است. تهیهکنندهی این سؤال، پیداست که اهل علم است. یعنی دولتیهای بیسواد اطراف فتحعلیشاه، عقلشان نمیرسد که از این حیله استفاده کنند و بخواهند برای فتحعلیشاه از میرزای قمی وکالت بگیرند! میگوید: «خوب؛ حالا یکی طلب شما باشد.» این شوخی هم قرض شما باشد. بعد بنا میکند جواب دادن. و از زیر بار اینکه به او وکالت بدهد، خارج میشود و حکم شرعی را بیان میکند. داستان علاقهی فتحعلیشاه به اینکه پسر میرزای قمی، دامادش بشود هم معروف است ...
من میگویم اگر همهی علمای ما، در زمانهای خودشان مثل میرزای قمی بودند - لااقل در این دویست سال اخیر - شاید امروز وضع ما بهتر بود. بههرحال، آن زمانها گذشته است. «قدخلت من قبلها امم(2).» ما به وضع آنها کاری نداریم؛ امروز، به وضع خودمان باید برسیم.1371/07/15
1 )
الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 27؛
تحف العقول، النص، ص: 356،
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج75، ص: 269؛
ُ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:.. َ الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِس ...
ترجمه:
1 )
سوره مبارکه الرعد آیه 30
كَذٰلِكَ أَرسَلناكَ في أُمَّةٍ قَد خَلَت مِن قَبلِها أُمَمٌ لِتَتلُوَ عَلَيهِمُ الَّذي أَوحَينا إِلَيكَ وَهُم يَكفُرونَ بِالرَّحمٰنِ ۚ قُل هُوَ رَبّي لا إِلٰهَ إِلّا هُوَ عَلَيهِ تَوَكَّلتُ وَإِلَيهِ مَتابِ
ترجمه:
همان گونه (که پیامبران پیشین را مبعوث کردیم،) تو را به میان امّتی فرستادیم که پیش از آنها امّتهای دیگری آمدند و رفتند، تا آنچه را به تو وحی نمودهایم بر آنان بخوانی، در حالی که به رحمان [= خداوندی که رحمتش همگان را فراگرفته] کفر میورزند؛ بگو: «او پروردگار من است! معبودی جز او نیست! بر او توکّل کردم؛ و بازگشتم بسوی اوست!»
لینک ثابت
مسئولیت روحانیون در قبال عشایر کشور
آقایان بایستی توجه کنند و زمان را بشناسند. امروز، دین را، به درستی و آن چنان که تلقی جهانی از آن است ترویج کنید. اسلام را همانگونه که به عنوان یک مکتب حیاتبخش بشریت مطرح است، تبلیغ کنید و به این مردم مؤمن عشایر و این ذهنهای پاک بفهمانید. بفهمانید که تسلیم شدن در مقابل دشمن، ضد دین است. بفهمانید که همبستگی و همکاری و محبت و الفت بین خود، از دین است. بفهمانید که دعواهای عشایری که به خونریزی منتهی میشود، برخلاف دین است. بفهمانید که بعضی از رسوم غلط عشایری در ازدواج و امثال اینها، برخلاف دین است. بفهمانید که کار کردن عشایر در هرجایی که هستند، چه در روستا، چه در دامداری، چه در مرتع، چه در شهر - مشغول هر کاری که هستند - وقتی به سازندگی کشور منتهی شود، یک عبادت است. بفهمانید که پیروی راه ائمه علیهمالسّلام، امروز این است که همه تلاش کنند تا اسلام و مکتب اهل بیت را زنده کنند. اینها همان چیزهایی است که افراد یک ملت را مثل پولاد آبدیده میکند و دشمن نمیتواند در آنها نفوذ کند. ایمانشان را قوی کنید. آنها را به اعمال شرعی وادار کنید. نماز، زکات، خمس و سایر عبادات را به آنها یاد بدهید. این، وظیفهی ماست. نباید بگوییم که «فلان کس رفته درسخوانده، فاضل شده، مکاسب خوانده، کفایه خوانده؛ حالا بیاید برود بین عشایر کوچرو!؟ پس خواندن این کفایه و مکاسب و این همه زحمتی که کشیده به چه درد میخورد!؟» همهی آنها مقدمهی همین است. همهی آنها مقدمهی مسلمان کردن و متدین کردن یک انسان است. «لان یهدی الله بک رجلا خیر مما طلعت علیه الشمس.» (1) اگر یک انسان را خدا بهدست تو هدایت کند، این بهتر از همهی آن چیزی است که خورشید بر آن تابیده است. یعنی همهی طلاهای عالم، ارزش این را ندارد. زن روستایی، زن عشایری، زن شهری، مردشان، جوانشان، پیرشان، همه را تشویق کنید باسواد شوند.1371/07/15
1 )
مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، النص، ص: 107؛
تفسير نور الثقلين، ج2، ص: 273؛
عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: بَعَثَنِي رَسُولُ اللَّهِ إِلَى الْيَمَنِ فَقَالَ يَا عَلِيُّ لَا تُقَاتِلْ أَحَداً حَتَّى تَدْعُوَهُ إِلَى اللَّهِ لَأَنْ يَهْدِيَ اللَّهُ عَلَى يَدَيْكَ رَجُلًا خَيْرٌ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ أَوْ غَرَبَتْ.
ترجمه:
على عليه السّلام فرمود:رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله مرا به سوى يمن فرستادند و فرمود:اى على!با هيچ كس جنگ نكن و مردم را بسوى خدا بخوان،زيرا اگر خداوند مردى را بوسيلۀ تو هدايت كند بهتر از هر چيزى است كه خورشيد به آن تابيده باشد يا غروب كرده باشد.
لینک ثابت