Khamenei.ir

1389/06/01

این مذاکره مردود است!

درباره سخنان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار کاگزاران نظام
سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب در جمع مسئولان ارشد جمهوری اسلامی، ویژگی‌های خاصی داشت و از جهات مختلفی قابل تأمل بود. این بیانات با توجه به تحولات جدید در عرصه‌ی سیاست‌ آمریکا و علی‌رغم ادعای مسئولان آمریکایی و به‌ویژه جناح نزدیک به حزب دموکرات در مورد مذاکره با جمهوری اسلامی ایران، نیازمند تجزیه و تحلیل است.

در روزهای آغازین این دوره‌ی ریاست‌جمهوری در آمریکا، بحث مذاکره با ایران را به‌طور جدی دنبال کردند. شخص آقای اوباما نیز مرتباً و در سخنرانی‌های متعدد بر آن تأکید ‌نموده و مسأله‌ی مذاکره و برقراری رابطه با ایران را چندین بار مطرح کرده است.

رهبر معظم انقلاب در سخنرانی آغازین سال 1388 در جمع زائران حرم رضوی، یک پیش‌بینی روشن و یک تحلیل جامعی را در این مورد ارائه دادند و خطاب به آمریکایی‌ها تأکید کردند که: «تغییر کنید، تغییر خواهید دید.» ایشان در عین حال، سیاست معروف «دست چدنی در دستکش مخملین» آمریکایی‌ها را به‌خوبی تبیین کردند که گذشت زمان درستی آن پیش‌بینی و تحلیل را کاملاً نشان داد. یعنی پس از چندی دست چدنی آمریکا از دستکش مخملین درآمد و این دوگانگی برای همه‌ی مردم، گروه‌های سیاسی، تحلیل‌گران و مسئولان نظام آشکار شد.
در دوره‌ی ششم مجلس، به همراه اعضای کمیسیون امنیت ملی خدمت رهبر معظم انقلاب رسیدیم. یکی از آقایان در این جلسه بر مسأله‌ی مذاکرات و تعاملات و سپس ارتباط با آمریکا تأکیداتی داشت. پس از پایان سخنان وی،‌ رهبری همین مطالبی را مطرح کردند که در دیدار اخیر داشتند؛ البته با تعابیر دیگری و خیلی قاطعانه و محکم.

ایشان همچنین خطاب به آمریکایی‌ها فرمودند: «تغییر کنید، تغییر خواهید دید»، ولی با وجود ادعاهای مکرر دموکرات‌ها و ‌شعار سیاست‌های تغییرمحور اوباما، نه‌تنها هیچ‌ تغییر مثبتی مشاهده نشد، بلکه اقداماتی تندتر از دوران جمهوری‌خواهان نیز علیه نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران رقم خورد. در این دوره کنگره‌ی آمریکا بیش از 60 طرح را علیه جمهوری اسلامی ایران تصویب کرد که تنها یکی از آنها تصویب 55 میلیون دلار بودجه برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران بود.

مشکلی با جامعه جهانی نداریم
رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیرشان این پیام را نیز به جهانیان اعلام کردند که ما با جامعه‌ی جهانی هیچ مشکلی نداریم، بلکه درواقع تعداد محدودی از کشورها هستند که محور اصلی دشمنی با نظام ما هستند؛ آمریکا و رژیم صهیونیستی. بقیه‌ی کشورها یا دچار رودربایستی هستند یا دچار ضعف مفرطند. این تشریح و محدود کردن دشمنان جمهوری اسلامی ایران، پیام مهمش این است که هدف ما در دنیا داشتن رابطه‌ی خوب با کشورها است و نه مقابله با آنها؛ مگر کسانی که مشی استکباری آمریکا را برای مواجهه با ایران برگزینند. در خصوص رژیم صیهونیستی نیز این‌چنین است که ما این رژیم را اصالتاً قبول نداریم و آن را یک رژیم جعلی، تحمیلی و غیر مشروع می‌دانیم.
«اهل مذاکره‌ایم اما نه با آمریکا»
بیانات رهبر انقلاب در دیدار کارگزاران نظام
 

آمریکا به‌خاطر سیاست ستیزه‌جویانه‌اش علیه نظام جمهوری اسلامی ایران، هیچ‌گاه جزو دوستان جمهوری اسلامی ایران شمرده نخواهد شد. آمریکایی‌ها در سی سال گذشته، سیاست نفی موجودیت نظام جمهوری اسلامی ایران را دنبال ‌کرده‌اند و سیاست آنها در قبال ایران، سیاست دشمنی و ستیزه‌جویی است. پس طبیعی است که آمریکا مصداق دشمنی کامل با جمهوری اسلامی ایران است و منطق حکم می‌کند که ایران هم سیاست‌های خودش را متناسب با این واقعیت تنظیم کند.

کشوری که جمهوری اسلامی ایران را تحت فشار اقتصادی گذاشته و با روش‌های متعددی حتی اقدام به حمله‌ی نظامی به ایران نموده است -حمله‌ی طبس و حمله به ناوها و هواپیماهای ایران در خلیج فارس- و نیز کارنامه‌ی سیاهی از روابط خصمانه با جمهوری اسلامی دارد، همچنین اقدامات مختلف دیگری را علیه ایران انجام داده؛ از جمله فشارهای تبلیغاتی و سوء استفاده از جایگاه سازمان ملل و وضع تحریم‌های جدید، طبیعی است که باید با چنین کشوری متناسب با واقعیت‌های موجود و نوع رفتار وی عمل کرد. رهبر معظم انقلاب نیز بر همین مبنا تصریح فرمودند که ما به دلایل واضح مذاکره با آمریکا را رد کرده‌ایم و در سایه‌ی تهدید و ارعاب و فشار، مذاکره‌ی این‌چنینی را مذاکره نمی‌دانیم.

این یک واقعیت روشن است که باید به ابعاد مختلف آن توجه شود. مثلاً در شرایطی که آمریکایی‌ها با تلاش فراوان قطعنامه‌ای را علیه ایران به تصویب می‌رسانند و سپس تحریم‌های فراقطعنامه‌ای را وضع و اجرا می‌کنند و آنها را به هم‌پیمانان‌ خود در اروپا هم تحمیل کنند، پس روش طرف مقابل او نیز به‌راحتی قابل تشخیص است. در این شرایط نمی‌شود که ما اعلام کنیم حاضریم با چنین کشوری پای میز مذاکره بنشینیم، چون آن‌ها در این شرایط دنبال چیز دیگری هستند و آن چیزی که اسمش را مذاکره می‌گذارند، در حقیقت مذاکره نیست. این همان مذاکره‌ی مردودی است که رهبر معظم انقلاب آن را تبیین فرمودند و هیچ جایگاهی در سیاست خارجی ما نمی‌تواند داشته باشد.

سابقه‌ی مذاکرات
ما در سال‌های اخیر در دو مقطع مذاکره با آمریکایی‌ها را تجربه کردیم؛ یکی در دولت قبل و دیگری در دولت آقای احمدی‌نژاد که در هر دو حالت تجربه‌ی ناموفقی بود و نشانگر روش آمریکایی‌ها در مذاکره بود؛ هرچند که آمریکا در آن شرایط در وضعیتی خاص قرار داشت و در عراق به تنگنا خورده بود. حتی با وجود این‌که از ابتدا خود آمریکایی‌ها به سوی جمهوری اسلامی ایران برای انجام مذاکره دست نیاز دراز کرده بودند.

آغاز کار مذاکرات به این صورت بود که آنها در اجلاس شرم‌الشریخ قاهره از طریق وزیر خارجه‌شان که خانم رایس بود، مراتب علاقمندی خودشان را به مذاکره اعلام کردند، اما جمهوری اسلامی ایران بدواً این درخواست را نپذیرفت. یعنی مسئولان ایرانی برای آن شرایط تعیین کردند و اعلام کردند که آنها باید تمایل به انجام مذاکره را رسماً درخواست کنند. آمریکایی‌ها نیز رسماً و از طریق سفارت سوئیس -حافظ منافع‌شان در ایران- نامه‌ی درخواستی را ارائه دادند مبنی بر انجام مذاکره‌ای در خصوص بحران عراق. ایران نیز اعلام کرد که درخواست مذاکره را بررسی خواهد کرد.

در نهایت نیز به دلیل پیگیری مکرر رئیس‌جمهوری و نخست‌وزیر عراق و برای کمک به حل مشکلات مردم مسلمان عراق، ایران این مذاکره با آمریکا را پذیرفت. با این حال و با وجود تمام تلاشی که آمریکایی‌ها برای رسیدن به میز مذاکره با ایران کردند، اما به‌نحوی سعی داشتند که حضورشان در این مذاکره، به‌عنوان طرف برتر باشد. البته آمریکا دیگر آن آمریکایی نبود که گرگ در برابر میش باشد، بلکه آمریکایی بود که در یک شرایط مساوی و از موضع ضعف و بر حسب نیازی که احساس کرده بود، تقاضای مذاکره داشت. جالب این‌که با همه‌ی این تفاصیل، باز هم آمریکایی‌ها نتوانستند سه دور مذاکرات صورت گرفته را ادامه دهند و خود آنها بودند که مذاکره را قطع کردند.

به عبارت دیگر آمریکایی‌ها دیدند که نمی‌توانند به آن اهدافی که برای مذاکره با جمهوری اسلامی ایران تعریف کرده‌ بودند، برسند. آنها دیدند ‌که نمی‌توانند با یک برنامه‌ی سیاسی به اهدافشان در حمله به عراق برسند. از سوی دیگر امکان داشت که این مذاکره به نفع جمهوری اسلامی ایران تمام شود و کار به نحو دیگری پایان یابد. لذا صحنه‌ی بازی را به هم زدند و حاضر نشدند که این مذاکره ادامه پیدا کند.

بنابراین می‌توان این مسأله را به‌راحتی درک کرد که در شرایط فعلی نیز آمریکایی‌ها مسأله‌ی مذاکره با ایران را به عنوان یک ترفند مطرح کرده‌اند تا از آن بهره‌برداری‌های سیاسی یک‌طرفه بکنند و طبیعی است که چنین مذاکره‌ای عملی نخواهد بود. آمریکایی‌ها باید بدانند که نمی‌توانند جمهوری اسلامی ایران را همچون دیگر کشورها تحت فشار قرار دهند. جمهوری اسلامی ایران زیر هیچ فشاری نخواهد رفت و به شیوه‌ی خود به هر فشاری پاسخ خواهد داد. این تعابیر رهبر معظم انقلاب به‌سرعت در دنیا پخش شد و آمریکایی‌ها پاسخ حرکت‌شان را به‌خوبی دریافت کردند و در تحلیل‌هاشان آن را پیامی صریح و قاطعانه شمردند.

واکنش به درخواست مذاکره
جلسه‌ی اخیر و مطالبی که رهبر معظم انقلاب در خصوص  مذاکره با آمریکا مطرح فرمودند، خاطره‌ی دیدار اعضای کمیسیون امنیت ملی در مجلس ششم با معظم‌له را در ذهن من تداعی کرد. خاطرم هست در دوره‌ی ششم مجلس که به تعبیری مجلس اصلاحات نام گرفته بود، به همراه اعضای کمیسیون امنیت ملی خدمت رهبر معظم انقلاب رسیدیم. بعضی از اعضای کمیسیون پیشنهاد ارتباط با آمریکا را مطرح کردند. یکی از آقایان در این جلسه بر مسأله‌ی مذاکرات و تعاملات و سپس ارتباط با آمریکا تأکیداتی داشت. پس از پایان سخنان وی،‌ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همین مطالبی را مطرح کردند که در دیدار اخیر داشتند؛ البته با تعابیر دیگری و خیلی قاطعانه و محکم. ایشان آن‌جا هم سلطه‌پذیری و قبول یک‌طرفه‌ی شرایط دشمن و انجام مذاکره در شرایط نابرابر را مردود دانستند. این قاطعیت به این دلیل است که ماهیت آمریکا تغییر نکرده است. تا زمانی که آمریکایی‌ها این ماهیت را دارند و از این دیدگاه به جمهوری اسلامی ایران نگاه می‌کنند، ما هم نمی‌توانیم تغییر رویکردی در مورد آمریکا داشته باشیم.

در این رابطه ببینید:

ارسال پیوند با پیامک
بالای صفحه

دفتر حفط و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای