Khamenei.ir

1389/05/06

رنج غفلت و پیام یک استفتاء

محسن فرجادی؛ خبرآنلاین
127 روز از سال جدید گذشته و هنوز کشورمان در تب و تاب «وقایع اخیر»! است. سال 88 با حاشیه های پیش و پس از انتخابات گذشت و تقریبا یک سوم از سال 89 نیز به همین منوال سپری شده است.

انگار همه مترصد آنان هستند که کسی حرفی بزند یا نزند و همین مساله‌ای شود برای چند روزی و بعد از آن هم که حتما سوژه ای هست؛ این به روال یومیه رسانه های مکتوب و مجازی بدل شده تا از بسیاری از موضوعات عینی و ضروری غافل شویم.

غفلت های این دو سال هر چه می گذرد بیشتر می شود و باید بر آن به هم ریختگی فضای سیاسی جامعه و متراکم شدن و تداخل موضوعات مختلف در کنار هم را اضافه کرد.

از طرفی مسائلی مهمی برای فکر کردن، حرف زدن و بازخواست کردن وجود دارد و از سوی دیگر موضوع سازی به کار روزانه برخی رسانه ها و چهره ها بدل شده است.

در این میان آنچه باید به آن بیاندیشیم فراموش می شود و آنچه باید از کنارش گذشت مساله اصلی. فعلا اولویت ها را «ضرورت ها» و «بایدها» مشخص نمی کند بلکه این موج آفرینی ها هستند که هر روز ما را از آنچه «باید» باشد دور می کند و دعواها موضوعاتی می شوند که آمد و شد آنها تعیین کننده موضوعات پیش رو است.

همین به هم ریختگی کافی بود که سال 89 از سوی رهبر انقلاب به نام سال همت مضاعف و کار مضاعف نامگذاری شد. «بایدی» که در کلاف بی سر و ته روزمرگی های موج گونه تا کنون که فراموش شده، شاید در نیمه دوم سال فرجی شود.

به همان میزان که در دو سال اخیر سرگرم موضوعات دسته دوم و سوم شده ایم غفلت از برخی جان مایه های انقلاب اسلامی و در حاشیه قرار گرفتن و هزینه شدن های مشکوک نیز شدت گرفته است.

در همین فضا است که حرف و مواضع افراد ثبات چندانی ندارد و سیال می شود و به درستی نمی توان حقیقت و شبهه را از هم تشخیص داد. اینگونه در این دوره از زبان برخی سخنانی می شنویم که ما را دچار شک، شبهه و سئوال درباره گوینده می کند. «منظورش چه بود؟ چرا این حرف را زد؟» سئوالات اولیه ای است که پس از شنیدن و خواندن مواضع برخی چهره ها در دو سال اخیر با آن مواجه شده ایم.

یکی از موضوعاتی که در 15 ماه اخیر ذیل این فضا از آن سخن به میان آمده و خواسته و ناخواسته مسائلی درباره آن مطرح شده موضوع ولایت فقیه است. این همان ستونی است که انقلاب اسلامی بر پایه آن شکل گرفته و همه آنچه داریم است.

هزینه کردن های فردی و جناحی، مستمسک قرار دادن برای توجیه رفتارهای سیاسی و مواضع سیال از آفاتی است که قطعا از معارضه عیان در برابر ولایت فقیه موثرتر و خطرناک تر است.

در این فضای سیال که حق و شبهه در کنار هم موج می زند آنچه بیش از پیش نگرانی می آفریند ایجاد خط کشی هایی غیر اصولی، سلیقه ای و احساسی و به تبع آن ایجاد شکاف در بدنه انقلاب اسلامی است.

سال گذشته در دیدار بسیجیان سراسر کشور با رهبرانقلاب اسلامی، هنگامی که در پایان یکی از فرازهای بیانات معظم‌له، جمعیت شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه سر دادند، ایشان فرمودند:

«مراقب باشید، مواظب باشید، نمیشود هر کسی را بمجرد یک خطائی یا اشتباهی گفت منافق؛ نمیشود هر کسی را بمجرد اینکه یک کلمه حرفی برخلاف آنچه که من و شما فکر میکنیم، زد، بگوئیم آقا این ضد ولایت فقیه است. در تشخیصها خیلی باید مراقبت کنید. من تأکیدم به شما جوانان عزیز، فرزندان عزیز خود من، جوانان پرشور این کشور در سرتاسر میهن عزیز، همین است. انگیزه‌ها با شدت، با قوّت، با ایمان کامل، با امید کامل به آینده حفظ بشود؛ اما در تشخیصها و در مصداقهای مختلف دقت بشود. بی‌دقتی در مصداقها، گاهی اوقات ضررها و لطمات بزرگی خواهد زد.»

غفلت و فراموشی این تذکر یادآوری«قول سدید» توسط رهبر انقلاب را در خطبه نماز جمعه 14 خرداد به دنبال داشت و انتشار یک استفتا از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی درباره التزام به ولایت فقیه هم تاکیدی دیگر در مسیر این تذکار به حساب می‌آید: « ولایت فقیه به معنای حاکمیت مجتهد جامع‌الشرایط در عصر غیبت است و شعبه‌ای است از ولایت ائمه اطهار (علیهم السلام) که همان ولایت رسول الله (صلی‌الله علیه وآله) می‌‌باشد و همین که از دستورات حکومتی ولی امر مسلمین اطاعت کنید نشانگر التزام کامل به آن است.»

این استفتا مساله التزام به ولایت فقیه را از موضوعی که با برداشت های سلیقه ای تعریف می شود خارج کرده و شرط التزام را به روشنی مشخص می کند، مساله ای که پیام های جدی برای نخبگان، مسئولان و فعالان سیاسی دارد که همه باید به آن توجه کنند.

در این رابطه ببینید:

ارسال پیوند با پیامک
بالای صفحه

دفتر حفط و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای