Khamenei.ir

1388/12/26

گزارشی از بیانات نوروزی رهبر انقلاب در حرم مطهر رضوی / کامل

سابقه حضور و سخنرانی رهبر معظم انقلاب اسلامی در حرم مطهر رضوی در نوروز هر سال، به دهه 60 و سال‌های ریاست جمهوری ایشان برمی‌گردد. سنتی که تاکنون نیز ادامه یافته و از مهم‌ترین دیدارهای سالیانه ایشان به حساب می‌آید.
مروری اجمالی و کل‌نگرانه بر محتوای بیانات ایشان در این مراسم در سال‌های مختلف، در کنار مروری تاریخی بر وقایع اساسی کشور در ایام مربوط به هر کدام از این دیدارها در سال‌های مختلف، علاوه‌بر ارزشی که از نظر تحلیل تاریخی و همچنین یادآوری برخی مسائل فراموش شده دارد، نشانگر نکات مهمی در هدایت و راهبری نظام مقدس جمهوری اسلامی به سوی اهداف انقلاب اسلامی و عبور از بحران‌های مختلف است. همچنین با این مرور تاریخی به نکات جالبی درباره سبک رهبری آیت‌الله خامنه‌ای برمی‌خوریم که شاید از دید ما پنهان مانده باشد.

بررسی و مقایسه محتوای بیانات ایشان در دوران پیش از رهبری و پس از رهبری، یک تفاوت عمده را برای ما روشن می‌کند و آن عبارتست از تفاوت نگاه و تحلیل یک عالم روشنفکر مذهبی -که البته بالاترین سمت اجرایی و سیاسی کشور را پس از ولی‌فقیه به عهده دارد- و آنگاه یک مجتهد جامع‌الشرایط دینی که زعامت و رهبری نه تنها ایران بلکه جهان اسلام را در برابر نظام سلطه بر عهده گرفته است.

در دوره اول -که البته بعلت محدودیت مجال در این گزارش به آن نپرداخته‌ایم- مسائل مطروحه بیشتر ناظر به مسائل جاری کشور مانند جنگ و سیاست خارجی و البته مسائل اساسی انقلاب اسلامی و همچنین کلیاتی از جهان‌بینی اسلامی-انقلابی است؛ اما همانگونه که ذکر شد از زاویه نگاه عالمی مذهبی که رئیس جمهوری اسلامی ایران است.

اما در دوره دوم سطح کلی ارائه مطالب، سطح درگیری اسلام و کفر، آن هم در یک افق تاریخی است. مسأله‌ای که شاید مهم‌ترین وظیفه ولی‌فقیه را تشکیل بدهد. همه مسائلی که در این بیانات مطرح می‌شوند، از راهبردی‌ترین مسائل کشور تا کوچکترین تذکرات اجرایی به مسئولان و یا حتی تذکرات اخلاقی و فردی به آحاد مردم ، با توجه به این نکته قابل تحلیل‌اند.

این دوره را نیز می‌توان به سه دوره کلی تقسیم نمود. دوره اول که از 1369 آغاز و تا اواسط دهه هفتاد ادامه می‌یابد. اصلی‌ترین مطالب مطرح شده در این دوره عبارتند از اصول اندیشه اسلام انقلابی و تشریح مبانی اسلامی حکومت و جامعه اسلامی. مفاهیمی همچون حیات طیبه، کمال و فساد، شیاطین درون و بیرون، ارزش و ضد ارزش. موضع‌گیری در مقابل دشمنان و تحلیل و تبیین اهداف دشمنان نیز یکی از اصلی‌ترین مطالب مطرح شده در این دوره را تشکیل می‌دهند.

دوره دوم را باید دوره‌ای دانست که از اواسط دهه هفتاد آغاز و تا حوالی سال 1380 ادامه می‌یابد. در این دوره بدلیل فضای حاکم بر کشور علاوه بر مطالب فوق، مواضع و روشنگری در برابر جریان‌های فکری و سیاسی داخلی نیز قسمت مهمی از بیانات ایشان را تشکیل می‌دهد. اما آنچه در دوره سوم که تقریبا از اواخر دهه هفتاد آغاز شده و تاکنون ادامه دارد، پرداختن جدی ایشان به نامگذاری سال‌ها، تبیین مسائل پیش‌ روی نظام در سال آتی و وظیفه مردم و مسئولان در سال آینده است. البته موضع‌گیری ایشان در برابر نظام سلطه و تببین نقشه‌های داخلی و خارجی ایشان از بخش‌های همیشگی این بیانات در سال‌های مختلف بوده است.


انقلاب اسلامی، حجت الهی است!
سال 1368 با تمام فراز و فرود‌هایی که داشت به پایان رسید و نظام جمهوری اسلامی در میان بهت و ناباوری جهانیان، سال نوی شمسی را با صلابت تمام آغاز کرد و نوروز 1369 را جشن گرفت. در سالی که گذشت مردم ایران یکی از بزرگ‌ترین امتحانات الهی را با موفقیت پشت سر نهاده و داغ فقدان رهبر کبیر خود را با تمام وجود احساس کردند. انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای بعنوان جانشین امام خمینی (ره) توسط مجلس خبرگان و وحدت و یکپارچگی مردم و نخبگان در بیعت و حمایت از ایشان، گام جدی دیگری در قدرت و عمق نفوذ جمهوری اسلامی را به نمایش گذاشت. اصلاحیه‌ی قانون اساسی با رأی قاطع مردم تصویب شد و انتخابات پنجم ریاست جمهوری با انتخاب حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی انجام گرفت. آیت‌الله خامنه‌ای بعنوان رهبر جدید انقلاب اسلامی در تمامی مواضع و بیانات خود بر ادامه راه امام و پیگیری آرمان‌های ایشان تاکید جدی داشتند.

ایشان در اولین بیانات نوروزی خود در حرم مطهر رضوی به تبیین حقانیت انقلاب اسلامی و راه ملت ایران پرداختند." هیچ‌کس در دنیا نیست که نتواند درباره‌ی انقلاب اسلامی ملت ایران درست قضاوت کند و دچار تردید بماند. خدا درباره‌ی این انقلاب، حجت را بر همه تمام کرد. آن‌قدر دلایل روشن برای شناسایی این انقلاب وجود دارد که اگر کسی در دنیا واقعاً بخواهد حق را پیدا کند و بشناسد، یقیناً دچار تردید نخواهد ماند... من دو دلیل از دلایلی را که خدا برای راهنمایی انسانهای جویای حق در دنیا مجسم کرده و در معرض دید همه گذاشته است، می‌گویم... یک دلیل، عبارت از دشمنی اشرار عالم با این انقلاب است. این، یک شاخص است. شما هرجا در دنیا، کسی یا دستگاهی را پیدا کنید که شریر و شرآفرین باشد، مجسمه‌ی شیطان و منشأ بدی و فساد باشد نسبت به این انقلاب، دشمنیِ آشتی‌ناپذیر دارند. من هیچ انقلاب دیگری را در دنیا و در طول تاریخ انقلابها از این قبیل و به این شکل سراغ ندارم.

...مطلب دوم که آن هم بسیار حایز اهمیت است، این است که با وجود این‌همه مخالفتها از اول پیروزی انقلاب و قبل از آن تا امروز، انقلاب و جمهوری اسلامی و ملت ایران، بر تمام دشمنان گوناگون و رنگارنگ خود فایق آمده‌اند و آنها را شکست داده‌اند. خود این، یک حجت الهی است." (سخنرانی در اجتماع بزرگ مردم مشهد و زایران حضرت رضا(ع)-2/1/1369)

حیات طیبه، هدف نهایی جمهوری اسلامی
جهان در سال 1369 شاهد اتفاقات مهمی بود که بی شک می‌توان آن‌ها را از عوارض اجتناب‌ناپذیر انقلاب اسلامی دانست؛ یعنی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و جنگ خلیج فارس به رهبری امریکا علیه صدام. کشورهای غربی و عربی که تا دیروز حامی جدی  صدام بر علیه انقلاب اسلامی بودند، اکنون با دیوانه سرتا پا مسلحی مواجه شده بودند که منطقه را به آتش کشیده بود. در داخل نیز برخی گروه‌ها -که بعدها از حامیان جدی ارتباط با امریکا و غرب شدند و حتی برخی از آن‌ها اکنون به غرب پناهنده شده‌اند- با این توجیه که امریکا دشمن مشترک ایران و عراق است خواستار جدی ورود ایران به این جنگ به حمایت از صدام و در مقابل متفین شدند. اما تدبیر رهبر معظم انقلاب مانع از ورود جمهوری اسلامی به این دام شد که امریکا برای جمهوری اسلامی پهن کرده بود. اندکی بعد نیز  ورق بکلی برگشت. مجاهدین شیعه عراقی که مترصد فرصتی برای نجات از دیکتاتوری سیاه صدام بودند؛ با استفاده از ضعف و شکست‌های پی‌درپی صدام در برابر نیروهای غربی قیام کرده و انتفاضه عراق آغاز شد. در اثر پیروزی‌های پی‌درپی مجاهدین عراقی، به ناگهان عملیات نیروهای غربی علیه نیروهای بعثی متوقف شد و با چراغ سبز امریکا، صدام قتل عام شیعیان جنوب عراق را آغاز کرد. درپی جنایات گسترده صدام علیه شیعیان، پناهدگان عراقی به مرزهای ایران هجوم آورده و اتفاقا با آغوش باز و مهمان‌نواز مردم انقلابی ایران مواجه شدند. رهبر انقلاب در ابتدای سخنانشان در حرم مطهر رضوی در سال 1370 این اقدام بزرگوارانه ملت ایران را ستوده و فرمودند: "...تشکر دوم، به خاطر پاسخی است که ملت ما به استمداد آوارگان عراقی دادند. در همه جای کشور، قشرهای مختلف، با نهایت بلندنظری و از خودگذشتگی، به صرف برادری اسلامی و برای انجام تکلیف شرعی، هرکس هرچه توانست، به این آوارگان و مظلومان عراقی کمک کرد. خداوند شما مردم عزیز را روزبه‌روز در راه خود ثابت‌قدم‌تر بدارد و به سمت هدفهای عالی انقلاب اسلامی، سریع‌السیرتر و موفقتر بفرماید."

در ادامه این دیدار ایشان در قالب تبیین عبارت قرآنی "حیات طیبه" به تبیین اهداف بلند انقلاب اسلامی پرداختند. " خدا و پیامبر، شما را به زندگی و مایه‌ی حیات طیب و پاکیزه دعوت می‌کنند. حیات پاکیزه، فقط خوردن و لذت بردن و شهوترانی نیست؛ این‌که دعوت خدا و رسول را نمی‌خواست... حیات طیبه، عبارت از این است که این زندگی در راه خدا و برای رسیدن به هدفهای عالی باشد. هدف عالی انسان فقط این نیست که شکمی را به هر شکلی پُر کند؛ این کمترین چیزی است که یک حیوان می‌تواند به عنوان هدف خود انتخاب کند. برای انسان، هدف اعلی عبارت از وصول به حق، رسیدن به قرب باری‌تعالی و تخلق به اخلاق الهی است. انسان برای رسیدن به آن‌چنان هدفی، ابزارهای مادّی و معنوی را لازم دارد. غذا لازم است، اما برای این‌که انسان به سمت هدف حرکت کند."

ایشان در ادامه سخنانشان پشت صحنه زرق و برق ظاهری تمدن مدرن را اینگونه معرفی کردند: "ذر نظامها و کشورهایی که زندگی را با ابزارهای پیشرفته و با علم مادّی می‌گذرانند، آسایش زندگی متعلق به همه‌ی مردم نیست؛ به یک‌عده از مردم اختصاص دارد. امروز در کشور امریکا، در کشورهای پیشرفته‌ی اروپا، گرسنگی، فقر، مردن از کمبود مواد غذایی، نداشتن سرپناه و مسکن، ناامنی حتّی برای یک زندگی حیوانی، فراوان است. آن کسانی که از تکنولوژی و دانش جدید در این کشورها استفاده می‌کنند، طبقه‌ی خاصی از مردمند. آنهایی که برای یک شکم غذا مجبورند شرف و ناموس و شخصیت خودشان را بفروشند و انواع اهانتها را تحمل کنند، توده‌ی عظیمی از مردمند. این، واقعیت قضیه است. ظواهر، پُرزرق‌وبرق و پُرجلوه است. دوربین تلویزیونها و خبر خبرگزاریها چیزهایی را به عنوان تبلیغات به مردم دنیا ارایه می‌دهد که پُرزرق‌وبرق و چشمگیر است.

... پس، حیات طیبه معنایش این نیست که کسانی فقط نماز بخوانند، عبادت کنند و اصلاً به فکر زندگی و مادّیات نباشند؛ نه، حیات طیبه، یعنی دنیا و آخرت را با هم داشتن. حیات طیبه، یعنی مادّه و معنا را با هم داشتن. حیات طیبه، یعنی آن ملتی که تلاش می‌کند، سازندگی می‌کند، صنعت و بازرگانی و کشاورزی را به اوج می‌رساند، قدرت علمی و تکنیکی پیدا می‌کند، پیشرفتهای گوناگون در همه جهت به دست می‌آورد؛ اما در همه‌ی این حالات، دل او هم با خداست و روزبه‌روز هم با خدا آشناتر می‌شود. این، هدف نظام اسلامی است." (بیانات در حرم مطهر رضوی-29/1/1370)

معرفی شیطان از زبان قرآن
آنچه در سال 1372 محور بیانات رهبر معظم انقلاب قرار گرفت تبیین مفهوم شیطان در قرآن و مصادیق آن بود. این مباحث پایه‌ای است که مبنای قرآنی تاکیدات مکرر رهبر معظم انقلاب اسلامی بر خطر وجود دشمن را روشن می‌کند. مسأله‌ای که یکی از محورهای جدی شبهات مخالفان داخلی بوده و هست. "از شروع تا ختمِ قرآن، دهها مرتبه نام شیطان یا مشتقّات کلمه‌ی شیطان تکرار شده است. همه جا هم با این تذکر و تأکید که مخاطب قرآن بفهمد باید از شیطان اجتناب کند. و این، غیر از آن است که درباره‌ی کلمه‌ی ابلیس آمده است؛ چون معنای «شیطان» در قرآن با معنای «ابلیس» متفاوت است. شیطان یک معنای عمومی‌تر است. ابلیس، یک شیطان از شیطانهاست و انواع شیطانها و شیطنتها، برای بشر و در سر راه او وجود دارد. یکی از آن شیطانها ابلیس است که ماجرای او جداگانه، بارها و بارها در سوره‌ی «بقره» و دیگر سوره‌های قرآن تکرار شده است.

سؤال این است که علّت اصرار بر تکرار کلمه‌ی شیطان در قرآن چیست؟! چرا این‌قدر خدای متعال راجع به مخالفت با شیطان و تبعیت نکردن از او در قرآن سخن می‌گوید و آن را تکرار می‌کند؟! این آن نکته‌ای است که باید هر خواننده‌ی قرآن در آن تدبّر کند.

...علّت این‌که ماجرای شیطان در قرآن تکرار شده، یک مسأله‌ی دقیقِ روانی برای بشر است و آن مسأله این است که انسان در مسیر زندگیِ خود با دشمن مواجه است. مگر این‌که راه نروید و حرکت و زندگی نکنید؛ والّا کسی که زنده است در راه حرکت و تلاش خود دشمنانی دارد. انسان هرگز بدون دشمن نیست." (بیانات در آستان قدس رضوی- 04/01/72)

تهاجم فرهنگی
اما آنچه در آن روزها از دغدغه‌های جدی رهبر انقلاب به شمار می‌رفت و ایشان بطور مکرر و پی‌درپی نسبت به آن هشدار می‌دادند مسأله "تهاجم فرهنگی" دشمن برای کم رنگ کردن "ارزش‌های اسلامی و انقلابی" بود. مسأله‌ای که نه‌تنها به خوبی مورد توجه قرار نگرفت، بلکه برخی درصدد انکار آن برآمده و حتی آن را "توهم توطئه" دانستند. برنامه‌ریزی دشمن برای تهاجم فرهنگی از سویی و حرکت شتابان دولتمردان به سوی غربی شدن به بهانه "توسعه و سازندگی"، فضای عمومی کشور را به سوی "ذبح ارزش‌ها" پیش می‌برد. توصیه‌ها و هشدارهای مکرر رهبر انقلاب نسبت به برنامه‌ریزی عدالت‌محور، پرهیز از تجمل‌گرایی و اسراف، برنامه‌ریزی فرهنگی از نکات مهم سخنان ایشان در آن ایام است. ایشان در ابتدای سال و در پیام نوروزی 74 بطور جدی بر مسأله پرهیز از اسراف تاکید کرده بودند و در بیانات آغازین خود در حرم رضوی نیز بطور مبسوط به تشریح "ارزش‌های انقلاب اسلامی" پرداخته و پس از آن نیز مطالبی در باب "پرهیز از اسراف و تبذیر" متذکرشدند.

"در همه‌ی ادیان و مذاهب، بلکه در همه‌ی تمدنها و فرهنگهای عالم، اموری هست که مردم باید انجام دهند و صفتهایی هست که باید آن صفتها را برای خودشان به وجود آورند. اینها، ارزشهاست. کارها و صفتهایی هم هست که مردم باید از آنها دوری کنند. اینها، ضدّ ارزشهاست. هم در ادیان و هم در فرهنگهای دنیایی، امور و صفاتی داریم که ضدّ ارزش است و اگر کسی بخواهد خود را به هدف دین برساند، باید از آنها دوری کند. در تمدّنهای بزرگ جهانی هم، چیزهایی را مشخّص می‌کنند که از نظر آنها ضدّ ارزش است.

...در همه‌ی فرهنگها و تمدّنها هم، چیزهایی «باید» و چیزهایی «نباید» است. هر ملتی بر حسب نیاز خود، چیزی را انتخاب می‌کند. فرهنگِ غربیها، درست یا نادرست، مالِ خودشان است. قانع نیستند به این‌که ملتهای دیگر به آنها بگویند «فرهنگ شما مالِ خودتان باشد. ما به شما اعتراضی نمی‌کنیم که این‌گونه زندگی می‌کنید، لباس می‌پوشید، رفتار می‌کنید و چنین خُلقیاتی دارید.» می‌گویند: «ملتهای دیگر باید مثل ما رفتار کنند و لباس بپوشند.

...انقلاب اسلامی که ایران و ایرانی، بلکه اسلام و مسلمانی را از چنگال قدرتهای اهریمنی و شیطانی نجات داد، بایدها و نبایدهایی دارد. بایدها، چیزهایی است که انقلاب به انسانِ انقلابی - که زیر سایه‌ی انقلاب زندگی می‌کند - می‌گوید: «باید این را انجام دهی.» نبایدها، چیزهایی است که انقلاب می‌گوید: «نباید این را انجام دهی، برای این‌که به هدفها برسیم.» تا ایران به برکت انقلاب، به آن هدفهای عالی خود برسد و زشتیها، فسادها، فتنه‌ها و ویرانیهایی که دشمنان ملت ایران در طول سالهای متمادی در این کشور از خودشان به‌جا گذاشتند، برطرف شود، باید اینها را رعایت کرد.

انقلاب یک سلسله «نباید»ها و محرّمات هم دارد. آن محرّمات را هم باید در نظر داشت. من در این دو، سه سال اخیر، هر وقت که فرصتی پیدا شده است، راجع به نبایدهای انقلاب، با جوانان، گروههای علاقه‌مند به پیگیری هدفهای انقلاب و با عموم مردم و جمعیتهای میلیونی، صحبت کرده‌ام.

نبایدها را هم، مردم خیلی خوب رعایت می‌کنند. اما گاهی در میان مردم، چیزهایی مشاهده می‌شود،که خوب است مشاهده نشود. یکی از آنها، همین چیزی است که من در پیام اوّل امسال به شما مردم عرض کردم: این اسرافها و ریخت و پاشها، جزو نبایدهاست. البته من می‌دانم عدّه کثیری از مردم، بخصوص طبقات متوسط، رعایت می‌کنند. بعضی هم رعایت نمی‌کنند. اسراف، یک لجنزار است. ریخت‌وپاش مالی، یک وسوسه‌ی شیطانی است. وقتی که شما به برکت هدایت الهی، علی‌رغم سنگ‌اندازیهای دشمنان، مثل یک موجودِ فعّال، بانشاط و جوان، سرپا قرار گرفته‌اید تا بتوانید زندگی را نو کنید و از منابع عظیم ثروتْ در این کشور استفاده کنید، آن‌جا شما باید ببینید چه چیزی اندک ضرری می‌زند؛ دیگر آن را انجام ندهید. اسراف، پرداختن به مصارف زیادی و طمعکاری بعضی از قشرها در به دست آوردن درآمدهای نادرست و ناسالم، از این قبیل است. اینها نباید باشد." (بیانات در حرم رضوی-3/1/1374)



اقتصاد بدون نفت و دادگاه میکونوس!
شاید در آن زمانی که رهبر معظم انقلاب بجدّ بر ضرورت استقلال کشور از وابستگی به نفت تاکید داشتند، کسی فکر نمی‌کرد که در کمتر از ده سال بعد از سخنان نوروزی رهبر انقلاب در سال 75، جرج دبلیو بوش دوم رئیس جمهوری ایالات متحده خطاب به ما بگوید که " ایران نفت دارد و هیچ احتیاجی به انرژی هسته ای ندارد!" این نکته‌ای بود که مانند بسیاری مسائل دیگر دوراندیشی و آینده‌نگری و نگاه راهبردی آیت‌الله خامنه‌ای در سمت رهبری جمهوری اسلامی را نشان داد.

"من یک نگرانی مختصری دارم - که مربوط به امروز هم نیست؛ سالهاست که این نگرانی را دارم - و آن این است که باید اقتصاد و ملت ایران از نفت جدا شود. این مسأله را اخیراً به دولت خدمتگزار ابلاغ کرده‌ایم که برایش برنامه‌ریزی کند و در حال برنامه‌ریزی است و کارهایی هم انجام داده است. ما باید کاری کنیم که ملت و دولت ایران، وابسته به نفت خود نباشند. چون متاسّفانه، امروز در دنیا نفت به سیاستهای بین‌المللی، کمپانیها و غارتگران بزرگ و جهانخوران و مستکبران وابسته است. در حقیقت، نفت در مشت آنهاست. هر گاه بخواهند، قیمتش را پایین می‌آورند، تولید را کم یا زیاد دور می‌کنند، یکی را از دور خارج یا وارد دورْ می‌کنند! نفت مال ماست؛ اما سیاستش در دست دیگران است! چنین سرمایه‌ای مایه‌ی دردسر است.

البته دولت ما امروز حدّاکثر استفاده را از نفت می‌کند و باید هم بکند. اما باید کاری کند که بتواند روزی به دنیا اعلام نماید که از امروز تا شش ماه دیگر، تا یک سال یا چهل روز دیگر، می‌خواهیم درِ چاههای نفت را ببندم. می‌خواهم یک قطره نفت صادر نکنم. دولت باید بتواند تصمیم بگیرد. باید به نفت احتیاج نداشته باشد."
اما نیازی نبود که تا ده سال بعد صبر کنیم. بلکه سه سال پس از این بیانات این پیش‌بینی دقیق رهبر انقلاب رخ داد. سرمایه‌داران صهیونیست با همکاری شبکه جهانی ثروت و قدرت چنان رکودی در اقتصاد شرق آسیا ایجاد کردند که قیمت نفت به بشکه‌ای 6 دلار رسید.

در ادامه بیانات نوروزی سال 75، رهبر انقلاب در اشاره‌ای گذرا به قضیه‌ی میکونوس ضمن بی‌اهمیت خواندن آن مسأله، مسأله اصلی را دشمنی امریکا و صهیونیسم دانستند. "در گوشه و کنار دنیا، باز هم علیه ما دشمنی و خباثت می‌شود، اما اینها آن اهمیت چندانی ندارد و مسأله‌ی اصلی نیست. همین قضایای اخیر دستگاه قضایی آلمان که یک حرکت بسیار زشت و نفرت انگیزی را به خاطر صهیونیستها انجام دادند، از این نوع است. البته دولت آلمان خودش را کنار می‌کشد و می‌گوید به دستگاه قضایی کشورش مربوط است. هم ما می‌دانیم و هم آنها می‌دانند که این‌طور نیست که دولت آلمان، تسلّطی بر دستگاه قضایی کشورش نداشته باشد. جاهایی را خود ما مطّلعیم که اعمال نفوذ کرده‌اند. در حقیقت فشار صهیونیستها به دولت آلمان و دستگاه قضایی آن کشور است. اما اهمیتی ندارد. اینها کارهایی است که باید دولت ما و وزارت امور خارجه‌ی خود ما حلّ و فصل کنند که بحمداللَّه به خوبی مشغول خدمتند و کار می‌کنند و حلّ و فصل هم خواهند کرد. اینها چیزی نیست که به عنوان یک مسأله برای ملت محسوب شود. آنچه که برای ملت مهم است، همان نکته‌ای است که اشاره کردم؛ یعنی مسأله امریکا و اسراییل."

اما ایشان بازهم تلویحا پیش‌بینی دیگری داشتند که در کمتر از یکسال به وقوع پیوست و یکی از زرّن‌ترین اوراق دفتر انقلاب اسلامی را رقم زد:"در قضایای مختلفی، کشورهای اروپایی سفرای خود را دستجمعی از ایران خارج کردند، به خیالی که حالا زمین به زمان خواهد خورد و آسمان به زمین خواهد آمد و همه چیز به هم خواهد ریخت! اما دیدند که آب از آب تکان نخورد. لابد دولتهای اروپایی این واقعه را یادشان است. امیدواریم که یادشان باشد و اشتباه نکنند. یک روز، همه‌ی سفرای اروپایی از تهران خارج شدند و وانمود کردند که ما با شما قهریم! جمهوری اسلامی گفت: بروید به سلامت! بعد از مدتی که گذشت، دیدند که جمهوری اسلامی، هیچ احتیاجی به آنها ابراز نمی‌کند و هیچ نیازی به آنها ندارد. بحمداللَّه، آنها بنابر احتیاج خودشان، شروع به برگشتن کردند!" (بیانات در حرم مطهر رضوی-4/1/1375)

کشورهای اروپایی در اقدامی عجولانه سفرای خود را از ایران فراخواندند و ایران نیز متقابلا همین کار را انجام داد. اما بعدا خودشان مجبور شدند در اوج ذلت و به صورت دسته‌جمعی به ایران بازگردند؛ ولی ایران سفیر آلمان را نپذیرفت. در نهایت این مردم جهان بودند که عزّت ملّت ایران را نظاره‌گر شدند.

و بازهم اسراف!
درپی کاهش شدید قیمت نفت در بازارهای جهانی درآمد‌های نفتی دولت به شدت کاهش پیدا کرد. این اتفاق بازهم ضرورت پرهیز از اسراف و تجملات را بیش از پیش روشن ساخت. رهبر انقلاب در سال 77 نیز مانند سال قبل در پیام نوروزیشان مجددا بر این مسأله تاکید کردند."پیامهای عید، تعارف و تشریفات نیست؛ حرف لازمی است که در این فرصت، به گوش ملت عزیز می‌رسد. امسال در این فرصت، من چند مطلب لازم را عرض کردم که یک مطلب، همین مسأله‌ی صرفه‌جویی بود.
... دشمن از همه طرف توطئه می‌کند! قیمت نفتی که متأسّفانه بیشترین منبع درآمد ملت و دولت ایران است، امسال تقریباً به دو سوم - بلکه شاید کمتر - رسیده است. من نمی‌گویم که هدف از این کار، فقط ایران است؛ نه. ایران و غیرایران، هدفند! نمی‌گویم که این کار را فقط دشمنان کردند. دشمنان هم کرده‌اند، متأسّفانه دوستان نادان و بی‌توجّه هم به آنها کمک کردند و این کارِ بد انجام گرفت.
خوب؛ یک ملت زنده، بیدار، متوجّهِ کار و مسلّط بر امور خود، در مقابل چنین پدیده‌هایی چه کار می‌کند؟ فوراً می‌گردد تا راه علاج را جستجو کند. سعی می‌کند بَدَل فنِّ ضربه‌ی حریف را به او بزند. این همان کاری است که الان انجام می‌گیرد؛ یعنی مسؤولین اقتصادی دولت، برنامه‌ی کشور را طوری تنظیم می‌کنند که هیچ گونه ضربه‌ای بر مسائل اساسی کشور وارد نیاید...
ببینید اسراف چه کار می‌کند! اسراف در نان، اسراف در آب، اسراف در برق، اسراف در مصالح ساختمانی، اسراف در انواع و اقسام کالاهای گوناگون، اسراف در اسباب بازی بچه و در وسایل تجمّلاتی! عزیزان من! این اسراف همان کاری را با کشور می‌کند که دشمن می‌خواهد! او از آن طرف به وسیله‌ی نفت، به‌وسیله‌ی تحریم اقتصادی و انواع و اقسام ضربه‌ها بر ملت ایران ضربه وارد می‌کند؛ از این طرف هم خودِ ما با اسراف و صرفه‌جویی نکردن، ضربه‌ی او را تکمیل می‌کنیم! حرف من این است." (بیانات در حرم مطهر رضوی-1/1/1377)

در این قسمت، به بررسی دوره سوم سخنان رهبر انقلاب می‌پردازیم.

از تخت جمشید تا کوی دانشگاه!
سال 1378 آبستن حوادث مهم و سرنوشت‌سازی برای نظام جمهوری اسلامی بود. این سال توسط رهبر انقلاب سال با نام "امام خمینی (ره)" نامگذاری شده بود. اما وقایع تیر 78 چنان لطمه‌ای به وحدت و امنیت ملی وارد کرد که سال 79 با وجودی که به نام امیرالمومنین مزین گشته بود اما شعار آن سال "وحدت و امنیت ملی" قرار داده شد.

در روزهای منتهی به نوروز 78، برخی از مسئولان وزارت فرهنگی وقت کشور، برنامه‌هایی را جهت برگزاری مراسم نوروز در بقایای کاخ‌های تخت جمشید تدارک دیده و تبلیغات وسیعی را جهت دعوت مردم انجام دادند. این حرکت منجر به عکس العمل جدی رهبر معظم انقلاب شد که در بیانات نوروزی ایشان در اول فروردین متبلور گشت:
"شما ببینید در ایام تحویل، مردم چه مکانهایی اجتماع می‌کنند! دیشب در اطراف آستان قدس رضوی، با این‌که نیمه‌ی شب بود، جای سوزن انداختن نبود! تا بستِ شیخ بهایی و تمام این اطراف، مردم برای توجّه، روی زمین نشسته بودند! یعنی عید نوروز، همراه با معنویت. یا دیشب - نیمه‌ی شب - هزاران انسان علاقه‌مند، از خواب و خانه و زندگی و محیط خانواده بیرون آمدند و به مرقد امام بزرگوار رفتند. یعنی جنبه‌ی معنوی. خوب؛ حالا یک نفر هم پیدا می‌شود که از سرِ اشتباه و ندانمکاری، به جای مرقد امام رضا و مرقد امام بزرگوار و مرقد حضرت معصومه و مراسم معنوی، تخت جمشید را زنده می‌کند! البته تخت جمشید، یک اثر معماری است؛ انسان، اثر معماری را تحسین می‌کند و چون متعلّق به ما و مال ایرانیهاست، به آن افتخار هم می‌کند؛ اما این غیر از آن است که ما دلها و ذهنها و جانهای مردم را متوجّه به نقطه‌ای کنیم که در آن خبری از معنویت نیست، بلکه نشانه‌ی طاغوتیگری است! در همان ساختمانها که امروز بعد از گذشت یکی دو هزار سال، ویران است، زمانی به مناسبت همین روز نوروز، خدا می‌داند که چقدر بی‌گناه، در مقابل تخت طاغوتهای زمان به قتل می‌رسیدند و چقدر دلها ناکام می‌شدند! این افتخاری ندارد."

اما رهبر انقلاب قسمت اعظم بیانات نوروزی خود را به دشمن‌شناسی و درک روش‌ها و حربه‌های او و راه مقابله با آن اختصاص دادند:
"با توجّه به اوضاع کشور و اوضاع جهان و آشنایی با چَم و خَمهای مسائل گوناگون که امروز ملت ایران با آن مواجه است، من اگر بخواهم نیاز کنونی ملت ایران را در یک کلمه، خلاصه کنم، خواهم گفت که آن، وحدت کلمه و مهربانی آحاد ملت ایران با یکدیگر است. ... اجزای نقشه‌ی دشمن چه چیزهایی است؟ اوّلاً تا آن‌جا که بتوانند - زورشان برسد و تیغشان ببُرد - مشکلات اقتصادی برای کشور درست کنند و بتراشند؛ ...از طرفی به بهانه‌های مختلف، سعی می‌کنند در فضای سیاسی کشور، تشنّج و جنجال به وجود آورند، تا خود این هم در مردم، احساس ناامنی و احساس عدم انتظام کارها را به وجود آورد! ...این سال هفتادوهفتی که ما گذراندیم - تقریباً از اوّل تا آخر سال - بیشترین تلاش دشمنان ما و دشمنان این ملت، صرف همین می‌شد که در فضای سیاسی کشور، تشنّج و جنجال ایجاد کنند! طبعاً وقتی جنجال می‌شود، یک دسته از مردم، طرفدار یک حرف می‌شوند، دسته‌ی دیگر هم طرفدار حرفی دیگر می‌شوند و قهراً بین مردم، بگومگو به وجود می‌آید. دشمنان هم همین را می‌خواهند! ...یک جزءِ دیگرِ نقشه هم این است که به مردم این‌طور وانمود کنند که بین مسؤولان کشور در سطوح بالا، اختلاف است!

عزیزان من! امروز همدلی شما مردم در هر نقطه‌ی کشور، یک امر تشریفاتی و تزئیناتی نیست؛ یک امر ضروری است... من امروز برای مردم عزیز کشورمان هوشیاری، هوشمندی، تمسّک به اسلام، تمسّک به نام امام، تمسّک به راه و معنویت امام بزرگوار که امسال سال آن بزرگوار است، تمسّک به وحدت کلمه و برافراشتن پرچم برادری و مهربانی را از واجبترین واجبات می‌دانم." (بیانات در حرم مطهر رضوی-1/1/1378)

دوسال پی‌درپی به نام امیرالمومنین(ع)
سال 79 به نام مقدس علی امیرالمومنین (ع) مزین شده بود؛ اما بدلیل نارضایتی رهبر معظم انقلاب اسلامی و برخوردهای شعارگونه با این نامگذاری، ایشان مجددا سال 1380 را هم سال امیرالمومنین (ع) نامیدند. "سال گذشته هم به نام آن بزرگوار مزین شد؛ اما آرزوی قلبی این‌جانب این است که امسال ما به شعار اکتفا نکنیم. شعار علوی، عزیز است؛ اما شعار باید مقدّمه‌ی رفتار باشد. اگر سال گذشته شعار علوی دادیم، امسال رفتار علوی پیشه کنیم. علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌الصّلاهوالسّلام، هم دارای شخصیت فردی به عنوان یک مسلمان و یک انسان است، هم به عنوان یک شهروند در جامعه‌ی اسلامی است، و هم به عنوان یک حاکم، یک سیاستمدار، یک تدبیرکننده‌ی امور و یک مجاهد فی‌سبیل‌اللَّه مطرح است. او از همه‌ی این جهات قابل تأسّی است. ما به تأسّی و پیروی کردن از امیرالمؤمنین احتیاج داریم."

ایشان در ادامه به تشریح خصوصیات فردی و حکومتی امیرالمومنین همچون تقوا، صداقت، صراحت، پرهیز از سیاست منفی، طرفداری حقیقی از مردم و مستضعفان، حفاظت از بیت‌المال، کار زیاد و بهره‌مندی کم، بسیج نیروها در راه حق، مبارزه با مقدس مآبی متحجرانه، بیان مُرّ حقیقت و ... غیره پرداختند. اما گویا مخاطب اصلی ایشان "مسئولان نظام" بودند. تمدید مجدد نامگذاری سال امیرالمومنین را باید بعنوان یکی از نقاط اصلی مقابله رهبر انقلاب با جریان دنیاگرایی دانست. جریانی که توانسته بود در دولت سازندگی به بدنه نظام رسوخ کرده و با وجود تحویل قدرت به دولت اصلاحات، همچنان گلوگاه‌های اصلی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور را در اختیار داشت. همچنین تشریح مفصل خصوصیات فردی و حکومتی امیرالمومنین (ع) در پر بیننده‌ترین سخنرانی رهبر انقلاب توسط ایشان، نشان‌دهنده یکی از جدی‌ترین ابعاد سبک رهبری ایشان است. مدلی که در آن "مدیریت افکار عمومی" و "تبیین و روشنگری" نقش اساسی ایفا می‌کند.
رهبر انقلاب در این سخنرانی در لابلای توضیح هر یک از خصوصیات امیرالمومنین (ع) گریزی هم به شرایط امروز جامعه داشتند. عباراتی نظیر:
" نگویند چرا مردم را نسبت به استکبار و مظالم آن و عوامل و ایادی دشمنان خدا حسّاس و بسیج می‌کنید. امیرالمؤمنین هم این خصوصیت را داشت."
"هر کس که بیت‏المال مسلمین را مِلک خود به حساب می‏آوَرَد - یا به زبان بگوید، و یا اگر نمی‏گوید، در عمل این‏طور وانمود کند که ما این‏قدرها حق داریم - و با بیت‏المال مثل اموال شخصی خود رفتار کند نمی‏تواند دنباله‏روِ علی به حساب آید. رفتار علوی در همه این ابعاد، وظیفه ماست؛ کارِ زیاد، بهره‏مندیِ کم."
" وظیفه‌ی مسؤولان سنگین‌تر است. من آن روز گفتم، امروز هم می‌گویم؛ وظیفه‌ی مسؤولان سنگین است. باید رفتار علوی در میان ما مسؤولان نظام جمهوری اسلامی نهادینه شود. آن روز است که هیچ‌گونه آسیب و خطری این نظام را تهدید نخواهد کرد."
"متن ملت عزیز ما، تسلیم فشار تبلیغاتی دشمن نشده و نخواهد شد؛ اما کسانی که خودشان اشتباه کردند، در بین ما هستند. اینها راه غلطی رفتند و بعضی از مجموعه‌ها را هم با خودشان به راه غلط کشاندند. امام به ملت ما یاد دادند که باید مسؤولان در فکر ضعفا و پابرهنه‌ها باشند و به نیازهای مردم توجّه کنند. آنها در تبلیغات و در تهاجم فرهنگی خود، توجّه به خواست قدرتهای استکباری را ملاک قرار دادند؛ ببینند امریکا از چه چیزی بدش می‌آید، از آن پرهیز کنند؛ ببینند قلدران و زورگویان عالم به چه چیزی تمایل دارند، به طرف آن حرکت کنند. این نقطه‌ی مقابل تعالیم جمهوری اسلامی است که در گفتار امام بزرگوار ما تجلّی می‌کرد."
در روزهای منتهی به نوروز 80 امریکایی‌ها حمایت خود را از برخی جریانات داخلی اعلام کردند. رهبر انقلاب در جملاتی مواضع خود را اینگونه اعلام نمودند:
"کسی فریب نخورد که فلان مسؤولِ یک کشور بیگانه بگوید ما از فلان جناح، فلان گروه، و فلان شخصیتها حمایت می‌کنیم. حمایت آنها ننگ است، افتخار نیست. اخیراً باز یک نفر از دولتمردان رژیم امریکا گفته که ما از فلان جریان در داخل ایران حمایت می‌کنیم! شما که از شاه هم حمایت می‌کردید! حمایت شما فایده‌ای به حال کسی ندارد. امریکا بیشترین حمایت را از رژیم شاه کرد. مردم همین پیوستگی با امریکای دشمنِ ملت ایران را دیدند که واقعیتهای آن رژیم فاسد برایشان آشکار شد. شما از هر کس حمایت کنید، او منفور ملت می‌شود." (بیانات در حرم مطهر رضوی-1/1/1380)

عزت و افتخار حسینی
سال 80 در عرصه بین‌المللی بستر اتفاقات مهمی بود. حملات تروریستی 11 سپتامبر آغاز حوادثی بود که تبعات آن حتی تاکنون نیز ادامه دارد. امریکا بلافاصله پس از آن حملات لشکرکشی خود به افغانستان را آغاز کرد و  نیروهای خود را  به بهانه مبارزه با طالبان در کشور همسایه‌ی شرقی ایران مستقر کرد. بوش رئیس جمهور امریکا در نطقی جنجالی در کنگره امریکا در تاریخ 29 ژانویه 2009، کشورهای ایران، کره شمالی و عراق را محورهای شرارت نامید و آن‌ها را بزرگ‌ترین حامیان تروریسم دانست. در این سال شاخ و شانه‌کشیدن‌ها و تهدیدهای نظامی امریکا علیه ایران به حد بی‌سابقه‌ای رسیده بود. این جنگ روانی دشمن توانسته بود در داخل کشور نیز برخی از مسئولان را دچار تردید و وادادگی کند.

اما رهبر معظم انقلاب در تدبیری تاریخی از تقارن آغاز سال با ایام عاشورا استفاده کرده و در پیام نوروز 81 به ملت ایران، این سال را سال "عزت و افتخار حسینی" نامیدند. ماجرا آنجا جالب‌تر شد که ایشان در آن سال سخنرانی نوروزی خود خطاب به مردم ایران را نه در مشهدالرضا، بلکه در معراجگاه شهیدان یعنی "پادگان دوکوهه" و در جمع زائران شهدا -که از سراسر کشور در آن نقطه جمع شده بودند- و مردم اندیمشک، شوشتر و دزفول ایراد کردند. ایشان در همان فرازهای ابتدایی سخنانشان، منظور خود از این اقدام را اینگونه نشان دادند: "هر انسانی که برای معنویت، صفا، اخلاص و انسانیت ارزش قائل است، باید این‌طور مکانها و خاطره‌ها را همیشه عزیز بدارد. این وظیفه‌ی همه‌ی ماست و امیدوارم که این تجمّع شما برادران و خواهران در این مکان - که نموداری از احساسات ملت ایران است - پاسخ یاوه‌گویان را بدهد و بداندیشان و کج‌رُوان را متنبّه کند."
ایشان اینگونه ادامه دادند: "امسال به عنوان سال «عزّت و افتخار حسینی» شناخته شد. این عنوان و نامی است که می‌تواند به رفتار ما در طول سال جهت بدهد.
...همه بدانند تهدید دشمنان این ملت و کشور برای این کشور چندان حائز اهمیت نیست و برای این ملت تهدید واقعی به حساب نمی‌آید. این ملت یک ملت شجاع است که طعم عزّت و استقلال را چشیده است. این جوانان هرگز بیگانه‌ای را بر کشور خودشان مسلّط ندیده‌اند... این تهدیدها برای کشور خطر جدّی نیست. خطر جدّی برای کشور عبارت است از آن مسائلی که ما به دست خودمان به وجود آوریم. ایجاد اختلاف، ایجاد بی‌ایمانی، ایجاد ناامیدی نسبت به آینده، القای وجود اختلاف و دوئیت، القای احساس ضعف در مقابل دشمن - که بعضیها متأسّفانه از روی نادانی یا غرض‌ورزی این کارها را می‌کنند - احساس ناتوانی در مسؤولان کشور - که بعضی این احساس را عملاً و بعضی قولاً ترویج می‌کنند - برای کشور منشأ خطر است. مسؤولان باید توجّه داشته باشند و مردم عزیز ما هم هوشیارانه متوجّه باشند و القائات دشمن را بشناسند."
رهبر انقلاب در ادامه سخنانشان "مبارزه‌ی حق در مقابل باطلِ مقتدر"، "تبلور معنویت"، و "عزت و سربلندی باوجود مصیبت و داغ‌دیدگی" را از ابعاد عزت و افتخار حسینی برشمردند. (بیانات در پادگان دوکوهه- 9/1/1381)

خدمت‌گذاری به مردم، بزرگ‌ترین راه مبارزه با امریکا!
نوروز 82 مصادف شد با آغاز حمله ایالات متحده امریکا به عراق. امریکا مبارزه با تروریسم و سلاح‌های کشتار جمعی را بهانه‌ای برای حمله و اشغال عراق قرارداده بود. از طرف دیگر چالش هسته‌ای ایران و غرب نیز رو به افزایش بود. رهبر معظم انقلاب اسلامی سال  82 را سال "نهضت خدمت‌رسانی به مردم" نامیده و در  پیام نوروزیشان  بر مبارزه با فساد و  پیگیری اشتغالزایی تاکید کردند. اما سخنان نوروزی ایشان با ملت ایران علاوه بر تشریح پیام نوروزی، حاوی تحلیل بسیار ارزشمندی از اهداف و برنامه‌های حمله  امریکا به عراق بود. این بار نیز ارزش  تحلیل ایشان چند سال بعد و در زمانی مشخص شد که طرح امریکایی "خاورمیانه بزرگ"  پس از تحمیل چهار جنگ بزرگ به منطقه با شکست قطعی مواجه شد و نه‌تنها موقعیت امریکا و اسرائیل را در منطقه بهبود نبخشید، بلکه موجب تبدیل ایران به قدرت بلامنازع منطقه گردید.

رهبر انقلاب در این دیدار در سخنان مبسوطی به افشاگری درمورد علل لشکر کشی امریکا به منطقه پرداخته، نیاز امریکا به منابع ارزشمند و نفت منطقه از سویی و بازار مصرف گسترده این منطقه از سوی دیگر را از عوامل لشکرکشی امریکا  برای حمله به منطقه و  ایجاد دولتهای دست‌نشانده دانستند. اما ایشان  مقابله با موج فزاینده "بیداری اسلامی" ناشی از انقلاب اسلامی را نیز دیگر هدف جدی دشمن  دانسته و فرمودند: "رژیم پهلوی از رژیم‌های مرتجع و دست‌نشانده‌ی امریکا بود که امریکایی‌ها به فکر اصلاحش نیفتادند و مردم قیام کرده و آن را سرنگون کردند و نظام اسلامی مورد علاقه‌ی خود را سر کار آوردند. اینها می‌ترسند همین مطلب در کشورهای عربی و اسلامی دیگر هم تکرار شود. این مطلب را تصریح کرده‌اند."

ایشان سپس به معرفی طرح خاورمیانه‌ای امریکا پرداختند: "این نقشه مخصوص عراق نیست. در درجه‌ی اول همه‌ی کشورهای عربی، حتّی آنها که امروز به امریکا کمک می‌کنند و فرودگاه‌ها و زمین و فضا و دیگر امکاناتشان در اختیار آنها گذاشته‌اند، در آینده‌ی نه چندان دور در معرض این چالش امریکایی قرار خواهند گرفت. این موضوع را به روشنی خود تحلیلهای امریکایی به ما می‌فهماند. مسائلی را که من عرض می‌کنم، حرفهای ما نیست؛ حرفهایی است که از دهان خود امریکایی‌ها بیرون آمده است و اهداف و نیات شوم آنها را برای همه روشن کرده است. بنابراین در اهداف امریکاییها در مرحله‌ی اوّل، کشورهای عربی و در مرحله‌ی دوم کشورهای اسلامی قرار دارند." (بیانات در حرم مطهر رضوی-1/1/1382)

سال پیامبر اعظم(ص) و رهبری جهان اسلام!
گسترش فزاینده موج بیداری اسلامی در منطقه و جهان، منجر به بروز حوادثی در روزهای منتهی به نوروز 85 گشت. افراطیون لائیک اروپایی مرتکب جسارت به صاحت مقدس حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (صلوات الله علیه و علی اولاده المعصومین) شده و کاریکاتورهای موهنی از ایشان را منتشر کرده و به نمایش درآوردند و از سوی دولت‌های اروپایی نیز مورد حمایت قرار گرفتند. این اقدامات منجر به واکنش جدی مسلمانان سراسر جهان به این عمل موهن گشت و نه‌تنها موجب ضعف مسلمانان نشد بلکه موج بیداری اسلامی را شتابی مضاعف بخشیده و اتحاد و هبستگی مسلمانان را موجب شد. در این میان رهبر معظم انقلاب اسلامی در اقدامی هوشمندانه سال 1385 را "سال پیامبر اعظم (ص)" نامیدند. این نامگذاری را باید نقطه عطفی در تاریخ نامگذاری‌ها دانست. چرا که برای اولین بار یک موضوع بین‌الملل اسلامی محور برنامه‌‌ریزی‌های سال آینده قرار می‌گرفت. این اقدام به طور طبیعی نمایانگر این موضوع بود که ولایت فقیه نه محدود به ایران بلکه ولایت بر مسلمین جهان است. نکته مهم دیگر این بود که این نامگذاری با هیچیک از القاب و پسوند‌های رایج برای کلمه پیامبر (ص) مانند "پیامبر اکرم" همراه نشده بود بلکه صفت "اعظم" بود که مورد تاکید رهبر انقلاب قرار گرفته بود. بیانات ایشان در حرم مطهر رضوی حاوی نکات مهمی درباره این نامگذاری بود: "سال پیامبر اعظم، سال این وجود کهکشان‌وار برای دولت و ملت ماست. علاوه‌ی بر این، وجود پیامبر اعظم در عرصه‌ی بین‌المللی، نقطه‌ی التقای عقاید و عواطف همه‌ی ملتهای مسلمان است. از همه‌ی اقوام، با همه‌ی مذاهب گوناگون، نقطه‌ی التقای همه‌ی امت اسلامی در عقیده و عاطفه، وجود مبارک پیامبر اعظم است. اینکه ما در یک چنین سالی با این نام قرار داریم، تکلیف بزرگی را بر گردن ما می‌گذارد. ملت و دولت ما در این سال، باید طوری عمل کنند که با حکمت نبوی، با علم نبوی، با حکومت نبوی، با عدالت نبوی، با اخلاق و کرامت نبوی، با فروتنی و عزت نبوی و با جهاد و رحمت نبوی هماهنگ باشد... سال پیامبر اعظم، سال نگاههای بلند، سال امید، سال کار، سال مجاهدت، سال خدمت و سال طراحیهای هوشمندانه برای آینده‌ی کشور است؛ سال حرکت به پیش است."

اما مسأله مهم دیگری که آن روزها در جریان بود مسأله مذاکرات امنیتی عراق با حضور ایران و امریکا بود. تبلیغات امریکا بر این موضوع قرار گرفته بود که ایران قصد تجدید نظر در روابط خود با امریکا را دارد؛ اما رهبر انقلاب در پاسخ به این تبلیغات اعلام داشتند که "ما در هیچیک از مسائل مورد اختلافمان با امریکا مذاکره نمی‌کنیم". ایشان در مواضعی مقتدرانه اعلام کردند که : "بعضی از مسئولین امریکایی بر اثر همان خوی تکبر و دروغگویی، حتی گفتند این به منزله‌ی احضار مسئول ایرانی است. من عرض می‌کنم، دولت امریکا غلط می‌کند که مسئول ایرانی را احضار کند. مسئولین ذی‌ربط کشور ما اگر می‌توانند با هدف تفهیم و حالی کردن به امریکاییها در قضیه‌ی عراق، مطلبی را به آنها منتقل کنند، مانعی ندارد؛ اما اگر مذاکره به معنای این است که یک عرصه‌ای باز شود برای اینکه طرف زورگو و پُررو و مکار با اتکای به زور بخواهد حرفهای خودش را به طرف تحمیل کند، این مثل بقیه‌ی موارد، همچنان که اعلام کردیم، ممنوع خواهد بود."

مسأله جدی دیگری که آنروزها در جریان بود مسأله تهدیدات امریکا مبنی بر ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت بود که این نیز با واکنش جدی رهبر انقلاب روبرو شد:" حالا تهدید شورای امنیت کردند، انگار شورای امنیت آخر دنیاست. ما هم شورای امنیت چشیده هستیم. در جنگ تحمیلی، آن روزی که عراقی‌ها چند هزار کیلومتر خاک ما را زیر پا داشتند، همین شورای امنیت قطعنامه صادر کرد که بایستی جنگ را تمام کنید، دفاع و مقاومت نکنید؛ ما هم چون برخلاف مصالح کشورمان بود، قبول نکردیم. هر وقت برخلاف مصالح کشور باشد، قبول نمی‌کنیم." (بیانات در حرم مطهر رضوی-1/1/1385)

نوآوری و شکوفایی برای دهه عدالت و پیشرفت!
در نوروز 87 ابتکار عمل دیگری از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی مطرح شد و آن عبارت بود از نامگذاری دهه چهارم انقلاب اسلامی به "دهه عدالت و پیشرفت". این اقدام اولا بار دیگر بیانگر اهمیت بعد فرهنگی رهبری آیت‌الله خامنه‌ای است. در حقیقت ایشان در درجه اول با بسیج انگیزه‌ها و اراده‌های عمومی و شکل دادن به آرمان‌های ملّی است که نقش خود را در رهبری ملت ایران به سمت آرمان‌هایش ایفا می‌کنند. و نکته مهم دوم اینکه این نامگذاری نشانگر افزایش ثبات و ظرفیت نظام مقدس جمهوری اسلامی و رسیدن آن به سطحی است که می‌تواند برای خود "شعار ده ساله" انتخاب کند. اهمیت این موضوع زمانی مشخص می‌شود که به برنامه‌ها و اقدامات دشمن برای "براندازی" نظام جمهوری اسلامی توجه داشته باشیم. ایشان نامگذاری سال 1387 به "سال نوآوری و شکوفایی" را مقدمه‌ای برای تحقق "عدالت و پیشرفت توأمان" دانستند.
رهبر انقلاب در بیانات مبسوطی که در نوروز 87 در حرم رضوی ایراد فرمودند ابعاد پیشرفت و عدالت مورد نظر جمهوری اسلامی را اینگونه توضیح دادند: "ما مثل بعضی از کشورها و نظامهای دنیا فقط به پیشرفت فکر نمی‌کنیم؛ ما پیشرفت را همراه با عدالت می‌خواهیم. خیلی از کشورها هستند که از لحاظ علمی پیشرفت کرده‌اند و به آمارها و شاخصهای اقتصادی آنها که نگاه می‌کنیم، ملاحظه می‌کنیم که مثلاً درآمد سرانه‌ی آنها خیلی هم بالاست؛ اما مسأله‌ی مهم این است که این درآمد سرانه در میان ملت چه جور تقسیم می‌شود... ما می‌خواهیم کشورمان از همه‌ی جهات به پیشرفت برسد، مردم به رفاه دست پیدا کنند؛ اما در کنار پیشرفت، می‌خواهیم کشور عادلانه و با عدالت اداره بشود؛ این مهم است.
ایشان در ادامه، جایگاه نوآوری در دهه عدالت و پیشرفت را اینگونه تبیین کردند: "ممکن است بعضی از صاحبنظران و به اصطلاح تئوریسین‌های اقتصادی بگویند: آقا نمی‌شود؛ اگر بخواهید به پیشرفت اقتصادی دست پیدا کنید، ناچار باید فاصله‌ی طبقاتی را قبول کنید و بپذیرید! اینجاست که ما عرض می‌کنیم «نوآوری». نباید خیال کنیم که نسخه‌های اقتصادی غرب، آخرین حد دستاورد بشری است؛ نه، این هم یک نسخه‌ای است، دوره ای دارد؛ آن دوره طی می‌شود و فکر تازه و فکر نویی به میدان وارد می‌شود؛ بگردید آن فکر نو را پیدا کنید؛ شاخص باید این باشد." (بیانات در حرم رضوی-1/1/1387)

اصلاح الگوی مصرف برای تحقق عدالت و پیشرفت!
بی‌شک سال 1388 سالی است که در تاریخ جمهوری اسلامی ایران ماندگار خواهد شد. چرا که جمهوری اسلامی در اولین گام به سوی تحقق "عدالت و پیشرفت" با یکی از مهم‌ترین چالش‌ها مواجه شد. بنابراین شاید بتوان بزرگ‌ترین آسیب فتنه88 را معطل کردن ملت ایران و عقب ماندن او از گام برداشتن به سوی تحقق جامعه‌ای "عدالت‌محور و پیشرفته" دانست. اما از سوی دیگر این فتنه امتحانی بود که کمترین برکات آن را می‌توان افزایش چشمگیر "انسجام رهبر و امت" دانست. بنابراین هر چند این فتنه حرکت به سوی تحقق عدالت پیشرفت را در سال اول با چالش مواجه کرد؛ اما پس از پایان آن، ملت ایران با سرعتی مضاعف به سوی آرمان‌های خود حرکت خواهند کرد.

سخنان نوروزی رهبر معظم  انقلاب اسلامی در حرم رضوی شامل چهار محور اصلی بود. در اولین محور، ایشان به تبیین موضوع عدالت و پیشرفت و علت نامگذاری دهه چهارم پرداختند." به نظر ما تمایز ده سال آینده با سه دهه‌ی گذشته، در آمادگی‌های بسیار وسیع و عظیمی است که در کشور عزیزمان برای پیشرفت و عدالت به وجود آمده است، که این آمادگی‌ها به ملت بزرگ و مصمم ما اجازه میدهد که در این زمینه یک جهش و یک گام بلند نشان بدهد. ملت، آماده‌ی یک حرکت پرشتاب و بزرگی به سمت پیشرفت و عدالت است؛ چیزی که در دهه‌های قبل، این امکان با این گستردگی برای ملت فراهم نبود."

محور بعدی سخنان ایشان به موضوع "اصلاح الگوی مصرف" و ضرورت و جایگاه آن در تحقق عدالت و پیشرفت پرداخته و مصادیق جدی اسراف در جامعه را بر شمردند: "یک اقدام اساسی در زمینه‌ی همین پیشرفت و عدالت، آن مسأله‌ای است که من در پیام نوروزی خطاب به ملت عزیز ایران عرض کردم؛ و آن مسأله‌ی مبارزه‌ی با اسراف، حرکت در سمت اصلاح الگوی مصرف، جلوگیری از ولخرجی‌ها و تضییع اموال جامعه است" ایشان سپس به ارائه آمارهای تکان دهنده‌ای از موارد اسراف مردم ایران در زمینه انرژی، نان و آب پرداخته و همه مردم و مسئولان را موظف به اصلاح این وضعیت دانستند.

محور بعدی بیانات ایشان تذکراتی در مورد انتخابات ریاست جمهوری دهم بود. ایشان در این زمینه پس از ذکر اهمیت انتخابات ریاست جمهوری به ذکر شاخصه‌هایی برای فرد اصلح پرداختند و سپس گلایه جدی خود را از افرادی که نسبت سلامت انتخابات خدشه وارد کرده و همان سخنان دشمن را تکرار می‌کنند اعلام نمودند. در نهایت نیز موضع خود در انتخابات را اینگونه توضیح دادند: "درباره‌ی موضع رهبری در مورد انتخابات، گمانه‌زنی و شایعه و اینها همشیه بوده و خواهد بود. بنده یک رأی دارم، آن را در صندوق می‌اندازم. به یک نفری رأی خواهم داد، به هیچ کس دیگر هم نخواهم گفت که به کی رأی بدهید، به کی رأی ندهید؛ این تشخیص خود مردم است. بنده گاهی از دولت حمایت میکنم، دفاع میکنم؛ بعضی سعی میکنند برای این کار معنای نادرستی جعل و ابداع کنند. نه، من از دولتها همیشه دفاع میکنم؛ منتها اگر دولتی بیشتر مورد تهاجم قرار گرفت و احساس کردم حملات غیر منصفانه‌ای میشود، بیشتر دفاع میکنم"

نوروز 88 مصادف شد با اولین روزهای ریاست جمهوری اوباما بر ایالات متحده امریکا. مهم‌ترین شعار اوباما عبارت بود از "تغییر". یکی از وعده‌های جدی اوباما، تجدید نظر در سیاست خاورمیانه‌ای امریکا در قبال ایران و کشورهای اشغال شده بود. همزمان با لحظه تحویل سال نو، اوباما در اقدامی عوام‌فریبانه پیامی نوروزی خطاب به ملت ایران صادر کرد و در پایان نیز سال نو را به فارسی به ملت ایران تبریک گفت. این اقدام اوباما با واکنش جدی رهبر معظم انقلاب مواجه شد و ایشان در بیانات نوروزیشان ابعاد پشت پرده این سیاست جدید را افشا نمودند: "حالا دولت جدید آمریکا میگوید ما مایلیم با ایران مذاکره کنیم، بیائید گذشته را فراموش کنیم. میگویند ما به سمت ایران دست دراز کردیم. خوب، این چه جور دستی است؟ اگر دستی دراز شده باشد که یک دستکش مخمل رویش باشد، اما زیرش یک دست چدنی باشد، این هیچ معنای خوبی ندارد. عید را به ملت ایران تبریک میگویند، اما در همان تبریک، ملت ایران را به طرفداری از تروریسم، دنبال سلاح هسته‌ای رفتن و از این قبیل چیزها متهم میکنند!
"ما در زمینه‌ی مسائل مهمِ خودمان احساساتی نیستیم؛ از روی احساسات تصمیم نمیگیریم؛ ما با محاسبه تصمیم میگیریم. میگویند بیائید مذاکره کنیم، بیائید روابط ایجاد کنیم. شعار تغییر میدهند؛ خوب، این تغییر کجاست؟ چه تغییر کرده؟ این را برای ما روشن کنید؛ چه تغییر کرده است؟ دشمنی شما با ملت ایران تغییر کرده؟ کو علامتش؟ دارائی‌های ملت ایران را آزاد کردید؟ تحریمهای ظالمانه را برداشتید؟ از لجن‌پراکنی و اتهام‌زنی و تبلیغات سوء علیه این ملت بزرگ و مسئولین مردمی آن دست برداشتید؟ دفاع بی‌قید و شرط از رژیم صهیونیستی را کنار گذاشتید؟ چه تغییر کرده؟ شعار تغییر میدهند، اما در عمل تغییری مشاهده نمیشود. ما هیچ تغییری ندیدیم.

اولاً تغییر در الفاظ کافی نیست - که حالا ما چندان تغییری در الفاظ هم ندیدیم - تغییر باید تغییر حقیقی باشد. این را هم به مسئولین آمریکائی بگوئیم؛ این تغییری که شما اسمش را می‌آورید، برای شما یک ضرورت است؛ چاره‌ای ندارید، باید تغییر کنید؛ اگر تغییر نکنید، سنتهای الهی شما را تغییر خواهد داد؛ دنیا شما را تغییر خواهد داد. باید تغییر کنید؛ اما این تغییر نباید فقط لفاظی باشد، نباید با نیتهای ناسالم باشد." (بیانات در حرم مطهر رضوی-1/1/1388)

دوراندیشی رهبر انقلاب در قبال این مواضع دوگانه اوباما زمانی روشن شد که امریکا در حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم به طور جدی در مقابل جمهوری اسلامی قرار گرفت و از آشوب‌گران حمایت کرد. رئیس جمهور جدید امریکا حتی به وعده ضد جنگ خویش نیز نتوانست پایبند بماند و دستور افزایش نیروهای امریکایی در افغانستان را صادر نمود.
 

در این رابطه ببینید:

ارسال پیوند با پیامک
بالای صفحه

دفتر حفط و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای