بازدارندگی در دنیای معاصر
در مورد وضعیت بازدارندگی در نظام بینالملل باید گفت که آمریکاییها و کشورهای غربی بر دو محور بازدارندگی متعارف و بازدارندگی هستهای اصرار دارند و آن را ادامه میدهند. روند ساخت تجهیزات مدرنتر در لابراتوارهای آمریکا و انقلاب در امور نظامیاش RMA همگی حاکی از جریان بازدارندگی متعارف است. یک نگاه گذرا به سیر تحول اسلحههای مورد استفادهی آمریکا بهترتیب در جنگ اول عراق، جنگ بالکان، اشغال افغانستان و جنگ دوم عراق، بازدارندگی متعارف آمریکاییها را به صورت RMA به خوبی نشان میدهد. در کنار این بازدارندگی متعارف، شاهد این هستیم که بازدارندگی هستهای آنها نیز علیرغم وجود معاهدات و کنوانسیونهای بینالمللی، وارد نسلها و شکلهای جدیدتری میشود. اگر مطالبی را هم که اخیراً در رسانههای مختلف از جمله در مجلهی "فارین افیرز" در ماههای دسامبر و فوریهی 2009، یعنی آخرین ماههای سال به چاپ رسیده، ملاحظه میکنید که آمریکاییها همچنان بر ابعاد بازدارندگی تکیه میکنند و حتی در آنجا به این مسأله اشاره کردند که ما نباید حق استفاده از ضربهی اول را انکار کنیم؛ یعنی خود را از ضربهی اول هستهای منع نکنیم. جامعهی جهانی خواستار این بود که حداقل برای ایجاد مانع در برابر درگیریهای احتمالی هستهای، ممنوعیتی بر علیه دارندگان سلاحهای هستهای بهوجود آید تا از ضربهی اول استفاده نکنند؛ یعنی زنندهی ضربهی اول هستهای در دنیا نباشند. پس آمریکاییها به اصطلاح، قانون No First Strike را هم رد کردند و با قوت، بازدارندگی هستهایشان را دنبال میکنند.
از طرف دیگر هم سازمانها، کنوانسیونها و مجامع بینالمللی هم هیچ امید و ضمانت اجرایی برایشان نبوده و هنوز نتوانستد به یک اجماع دست یابند. لذا ما از یک سو عمل را نگاه میکنیم و از سوی دیگر قانون را و از طرف دیگر نظریهها را. با توجه به این موارد، ما در دنیایی زندگی میکنیم که با این وضعیت مواجه است. بنابراین نه تنها جمهوری اسلامی ایران، بلکه کلیهی کشورهای منطقه باید به فکر خودیاری خودشان باشند و اگر ما بتوانیم یک نوع موازنهی قدرت و ثبات را در منطقه ایجاد کنیم، دیگر نیازی به حضور بیگانگان در منطقه نخواهد بود. در همین راستا نگاه ما به بازدارندگی این نیست که علیه کسی خودمان را تجهیز کنیم، بلکه میخواهیم ثباتی در منطقه وجود داشته باشد و از این منظر به قضیه نگاه کنیم. این حق جمهوری اسلامی و کشورهای منطقه است که به فکر خودیاری باشند و از حضور بیگانگان در منطقه بینیاز باشند.
بازدارندگی تهاجمی
ایران تاکنون بهطور اجمالی دو فاز را پشت سر گذاشته است. در اصل یک فاز را پشتسر گذاشتهایم و وارد فاز جدیدی شدهایم. قریب به ربع قرن گذشته، ما به سوی واقعگرایی دفاعی (Defensive Realism) رفتهایم. در 25 سال گذشته، ایران توانسته تا بقای خود را تثبیت کرده و در نظام بینالملل به خوبی شناخته شده و ریشه بدواند. (Strategy of Survival) این روند با موفقیت انجام گرفت که باید آن را نتیجه و ثمرهی رهبری امام خمینی(ره) و آیتالله خامنهای در پرتو نظام اسلامی تلقی کنیم. اما بعد از گذشت یک ربع قرن، جمهوری اسلامی ایران بهویژه با پرتاب ماهواره به فضا ، وارد عصر فضا شد. ورود به عصر فضا که پایههایش از 5، 6 سال پیش گذاشته شد، عملاً کشور ما را از بازدارندگی و واقعگرایی تدافعی، وارد مرحلهی بازدارندگی و واقعگرایی تهاجمی کرد. البته این به معنا نیست که به کشورهای دیگر تهاجم بکند، بلکه میخواهد در این عرصه به رقابت بپردازد. یعنی بازدارندگی و واقعگرایی تدافعی را ما چنان معنا میکنیم که یک واحد در پی تثبیت بقای خودش است، اما در مرحلهی واقعگرایی تهاجمی، یک واحد به رقابت برمیخیزد. ما در عرصهی فنآوری هستهای و ماهواره وارد رقابت شدهایم.
البته ممکن است عدهای این استدلال را داشته باشند که با توجه به تکنولوژی و فناوری RMA آمریکا و قدرت تهاجمی و هوایی آنها، کسی یارای مقابله با آنها را نخواهد داشت. ما هم این را قبول داریم که آمریکاییها خیلی پیشرفتهتر از این هستند، اما باید اشاره کرد که اگر در نبرد و ستیز دو نفر، یکی طپانچه در دستش دارد و دیگری دست خالی است، طرفی که هیچ چیز در دستش نیست، شکست سنگینی خواهد خورد. کوچکترین ابزار، حتی یک چاقوی کوچک نیز توانسته طرف دیگر را نجات بدهد. در واقع هدف در اینجا کاهش میزان آسیبپذیری است. اینکه ما بعد از سهدهه وارد مرحلهی واقعگرایی تهاجمی شدیم، دستاورد بزرگی است. همین که در دنیا در مورد ماهواره، ناوشکن و زیردریایی ما بحث میشود، دقیقاً دال بر بازدارندگی است. بازدارندگی این نیست که شما حتماً از تسلیحات استفاده کنید. اتفاقاً یکی از جنبههای مهم بازدارندگی بعد روانی است. همینکه مورد تحلیل و بحث قرار میگیرد، اثرات خودش را در نظام بینالملل خواهد گذاشت.
به همین جهت باید دانشمندان و افرادی که در نهادهای امنیتی، قوای نظامی و فنآوری سپاه و ارتش فعال هستند را بیش از پیش مورد تشویق قرار داد و بودجههای ویژهای در جهت پیشبرد کارها در اختیار آنان قرار داد. ما باید امنیت کشور را مانند یک مثلث در نظر بگیریم؛ مثلثی که در رأس آن رهبری قرار دارد و قوای اطلاعاتی و نظامی و قدرت نفت نیز دو زاویهی دیگر آن هستند. این سه رأس مثلث است که درون مثلث را حفظ کرده و به آن امنیت داده است. توسعه و عدالت هم زمانی در یک کشور نهادینه میشود که امنیت، صلح و آرامش بهطور کامل در آن برقرار شود.
پیامد حضور رهبر انقلاب در خلیج فارس
مسؤولان آمریکایی و انگلیسی سفرهای متعددی به کشورهای عربی حاشیهی خلیج فارس داشتند و سعی کردند تا تهدیدات خودشان را از راه خلیج فارس به داخل خاک ایران منتقل کنند، اما واکنش به موقع رهبر انقلاب و حضور ایشان در منطقه در پی افتتاح ناوشکن جماران نوعی بازدارندگی حسابشده بهشمار میرود و بازگوکنندهی این پیام بود که جمهوری اسلامی ایران نه تنها از اسم و هویت خلیج فارس حمایت میکند، بلکه بهطور عملی نیز در منطقه حضور دارد و بر منطق بازدارندگی تأکید دارد. سیاست ایران تاکنون بازدارندگی برّی را نشان میداد. بعد از آن هم با پرتاب موشک و ماهواره همگی به نوعی بر بازدارندگی هوایی ایران صحّه گذاشتند اما حضور رهبر انقلاب نشان داد که کشور ما در حوزهی بازدارندگی بحری نیز حرفهای مهمی برای گفتن دارد.
بنابراین امروز ما از واقعگرایی تدافعی پا به عرصهی واقعگرایی تهاجمی (Offensive Realism) گذاشتیم و این به آن معنا نیست که ما حالت تهاجمی به خود گرفتهایم، بلکه در حال یک رقابت سالم هستیم. ما قصد داریم در عرصهی بینالمللی با بازیگران دیگر از جمله آمریکا، انگلیس، روسیه و... رقابت کنیم؛ رقابتی سالم که توأم با ستیز نیست و اقتدار کشور را به دنبال خواهد داشت.
* عضو هیأت علمی دانشگاه تهران