Khamenei.ir

1388/08/24

امام و تئوری نسل‌ها

دکتر غلام‌رضا جمشیدی‌ها*

از بین نهادهای تشکیل‌دهنده‌ی جامعه‌ی انسانی، نهاد سیاست به‌طور اعم و به‌دست گرفتن دولت به‌طور اخص، بیشتر از هر نهاد دیگری محل نزاع و مناقشه‌ی گروه‌های اجتماعی است. چراکه هر گروه اجتماعی فکر می‌کند با دست‌یابی به آن می‌تواند تفکر و اندیشه‌ی خود را در جامعه پیاده و جامعه‌ی انسانی را به سمت و سویی که خودش فکر می‌کند، راهنمایی و هدایت نماید. مستندات اهمیت این نظریه را می‌توان در متون مذهبی و متون علوم اجتماعی یافت. در متون تاریخی نیز مستندات فراوانی وجود دارد که مؤید مطلب فوق می‌باشد. در حقیقت تاریخ بشر، تاریخ به قدرت رسیدن نهضت‌ها، جنبش‌های اجتماعی و سپس تشکیل دولت، ریزش نیروها و در نهایت سپردن قدرت به‌دست دیگری است. این مسائل وجه‌ مشترک همه‌ی جنبش‌های اجتماعی، حتی جنبش‌های دینی است که با انگیزه‌های دینی دست به تشکیل دولت می‌زنند.

از بین مجموع مسائلی که نهضت‌های اجتماعی با جهت‌گیری سیاسی با آن روبه‌رو هستند، از دست دادن نیروها یا ریزش افرادی که در مقطعی از زمان طرفدار آن نهضت بوده‌اند، بسیار مهم است. برای فهم، درک و در نهایت تبیین این پدیده از یک طرف نیازمند به‌دست آوردن چارچوب نظری برای درک بهتری از نهاد سیاست و فرآیند تشکیل دولت هستیم و از طرف دیگر توجه به انسان به‌عنوان کنش‌گر صحنه‌ی سیاست و این نظریه که "انسان ساخته و فرزند عادت و مأنوسات خود می‌باشد نه فرزند طبیعت و مزاج خویش."1

در یک نهضت سیاسی معطوف به قدرت، قبایل یا گروه‌های اجتماعی، همراه با طرفداران خود برای رسیدن به قدرت و تغییر اوضاع و احوال جامعه و سامان‌دهی جامعه براساس طرحی نو پس از انقلاب شرکت می‌کنند. در دوره‌ی مبارزه، بین گروه‌های اجتماعی که نوعی زمینه‌ی فکری مشترک وجود دارد، حداقل نوعی هماهنگی و وحدت رویه نیز وجود خواهد داشت. آیا این هماهنگی و وحدت رویه پس از پیروزی انقلاب هم ادامه خواهد یافت یا نه؟ مستندات نظری، تجربی و تاریخی نشان می‌دهد که فردای پیروزی انقلاب، همواره نقطه‌ی شروع اختلاف بین انقلابیون است.

مدیریت جامعه پس از انقلاب، اولین مسأله‌ای است که انقلابیون باید به آن بپردازند. همه علاقمند هستند که مسؤولیت این امر به آن‌ها واگذار شود. در واقع متقاضی زیاد است ولی در رأس هرم قدرت، تنها به یک نفر احتیاج است و بعد هم تعداد اندکی وزیر. گذر از این پیچ خطرناک، باید با دقت، احتیاط کامل و قانون‌مندی صورت گیرد. زیرا از همین نقطه است که ریزش‌ها شروع می‌شود. در گذشته و در نظام‌های پادشاهی قدیم، تنها امر تعیین‌کننده برای به‌دست گرفتن دولت قدرت، زور و همبستگی قبیله بوده است. در دنیای به‌ظاهر جدید و در باطن قدیم، در بخشی از کشورها که تابع نظام سلطه هستند، اساساً انتخابات صورت نمی‌گیرد، بلکه این امر خارجی است که همه‌چیز را در آن کشورها رقم می‌زند. ولی در کشورهایی مانند ایران که در آن‌ها انتخابات به معنی واقعی صورت می‌گیرد، گذر از این پیچ خطرناک و شکننده، درایت و دقت خاصی را می‌طلبد. به‌هرحال باید این را پذیرفت که انتخاب، اصل ساختاری نظام سیاسی و جزء لاینفک آن است. این‌که چه معیاری، طی چه فرایندی و با چه ضریب خطایی برای تعیین رئیس دولت برگزیده می‌شود، خود دارای اهمیت بسیار می‌باشد. لذا باید کوشید که تا حد ممکن بی‌طرفی رعایت شود تا ریزش نیروها کمتر شود.

اگر از مسأله‌ی انتخاب دولت که در سطح کلان مطرح است بگذریم، نوع برنامه‌ای که دولت پیش می‌گیرد نیز می‌تواند در ریزش نیروها مؤثر باشد. به‌نطر می‌رسد در این‌جا ترکیب و بیان چند نظریه به ما کمک کند؛ یکی نظریه‌ی کوخ‌نشینی و کاخ‌نشینی حضرت امام خمینی(ره) است و دیگری تئوری نسل‌ها.

کاخ‌ها و کوخ‌ها
مرکز اندیشه‌ی امام خمینی(ره) در بحث کوخ‌نشینی و کاخ‌نشینی اشاره به دو شرایط متفاوت اقتصادی- اجتماعی است که بر شرایط زندگی و در نتیجه‌ی منش افراد در هر یک از مقوله‌ها یا دسته‌ها تأثیر می‌گذارد.

اصل اول در این نظریه آن است که این کوخ‌نشینان بودند که در برابر کاخ‌نشینان دست به انقلاب زدند و در نهضت شرکت کردند. این نوع یا تیپ اجتماعی اگرچه گروه‌های متفاوت اقتصادی- اجتماعی را دربرمی‌گیرد، وجه مشترک آن‌ها "قلبی مملو از عشق به اسلام و ایمان است."2 به‌هرحال انقلاب مرهون این طبقه است.3 اصل دوم این نظریه آن است که "خوی کاخ‌نشینی مضر است، خودش مضر نیست، خُویش مضر است. لکن خود او، این خوی را دنبال دارد".4 اصل سوم، ترجیح زندگی کوخ‌نشینی بر کاخ‌نشینی است5 و اصل چهارم، برحذر داشتن مسؤولان یا خواص از این‌که خودشان در دام کاخ‌نشینی گرفتار شوند و مردم را نیز به این نوع زندگی دعوت کنند. "آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحه‌ی دولت و ملت را بخوانیم".6

امام(ره) می‌فرماید: "ما باید که اخلاق کاخ‌نشینی را از این ملت بزداییم. اگر بخواهید ملت شما جاوید بماند و اسلام آن‌طوری که خدای تبارک و تعالی می‌خواهد در جامعه‌ی ما تحقق پیدا کند، مردم را از آن خوی کاخ‌نشینی به پائین بکشید، خود کاخ‌نشینی این خوی را می آورد".7 نتیجه‌ی این خوی کاخ‌نشینی انحطاط اخلاقی است.8

بحث ریزش نیروها در سطح عموم را نیز می‌توان با کمک نظریه‌ی‌ نسل‌ها توضیح داد. در نظریه‌ی نسل‌ها بر پذیرش نظریه‌ی فطرت تأکید می‌شود. براساس نظریه‌ی فطرت، همه‌ی انسان‌ها دارای ویژگی‌های مشترکی هستند که ممکن است به‌طرف خوبی‌ها و بدی‌ها بروند. لذا رفتن به‌طرف خوبی‌ها و یا بدی‌ها تابع آموزش‌ها، شیوه‌ی زندگی و... است و بر این اساس، کسی که شیوه‌ی ساده‌زیستی را انتخاب و برای آن پافشاری می‌کند، یک نوع زندگی را برای خود تدارک می‌بیند. کسی هم که نوع کاخ‌نشینی را انتخاب می‌کند و بر طبل دنیا‌طلبی می‌کوبد، نوع دیگری از زندگی را برای خود می‌خواهد که با ایستادگی در راه خدا مغایرت دارد.

آنچه در بالا آمده، اصول کلی است که مصداق‌هایی در همه‌ی جوامع دارد. بر این اصول می‌توانیم ویژگی‌های خاص نظام سیاسی و زمانه‌ی خود را بر نظریه‌هایی که در بالا گفته شد، اضافه کنیم. از ویژگی‌های زمانه‌ی ما سلطه‌ی غرب و در نتیجه فرآورده‌های نظری و فرهنگی غرب است. به‌طور طبیعی انسان به‌دنبال کمال است. برخی از افراد فکر می‌کنند با تقلید از غرب یا پذیرش نظریه‌های غربی، می‌توانند همانند آن کشورها به توسعه‌ی اقتصادی و اجتماعی بپردازند. لذا به تکرار نظریه‌های آنان در یک فضای اجتماعی کاملاً متفاوت با غرب می‌پردازند.

جان‌مایه انقلاب
به‌ هر حال این مجموعه‌ از متفکران با نظریه‌ و تعریف غربی از تاریخ، حقوق بشر، آزادی، نظام سیاسی و بسیاری دیگر از مسائل علاقه‌مند هستند که جامعه‌ای همانند غرب داشته باشند. نتیجه‌ی منطقی چنین دستگاه نظری عدم همراهی با مردم ایران و معارضه با آن است. در این میان اصل مهمی که بیشتر از همه مورد بحث و در عین حال هجمه قرار گرفته، اصل ولایت‌فقیه است که در حقیقت ولایت‌فقیه، جان‌مایه‌ی نظام جمهوری اسلامی می‌باشد. براساس نظریه‌ی فارابی، اساس مدینه‌ی فاضله، رهبری آن است که مدینه‌ی فاضله با آن هویت می‌یابد. در تجربه‌ی تاریخی ما با اعتماد و تکیه بر این اصل بود که ملت مؤمن و رشید ایران توانست ناممکن را ممکن سازد.

علاوه بر مسائل بالا که در سطح کلان سبب ریزش نیروها می‌شوند، در سطح خُرد باید به عواملی مانند نفع‌طلبی، غرض‌ورزی، خودخواهی، تکبر، حسادت، عقده‌ی خودکم‌بینی، عدم توانایی ادامه‌ی راه و بسیاری از عوامل دیگری اشاره نمود که مانع پیمودن راه حقیقت می‌شود.

اجازه دهید برای رویش نیروها بار دیگر به نظریه‌ی نسل‌ها بازگردیم. در نظریه‌ی نسل‌ها باید به دو مفهوم توجه و دقت نمود؛ یکی نظریه‌ی انسان‌شناسی و دیگری محیط در معنای عام کلمه. محیط می‌تواند از لقمه‌ی حلال شروع شود و تا محیط اجتماع در سطح کل ادامه یابد. بنابراین برای حفظ نسل انقلابی باید انقلابی فکر کرد و انقلابی زیست. باید محیط آموزشی، زندگی، محیط رسانه‌ای و بسیاری از محیط‌های دیگری را به نفع شعار‌های انقلاب تغییر داد. بنابراین می‌توان همیشه یک نسل بنیان‌گذار و انقلابی داشت و به گسترش عقیده‌ی آن‌ها کمک کرد.

از نظریه‌ی نسل‌ها در سطح عام که بگذریم، به نقش نخبگان و یا خواص می‌رسیم. از آن‌جا که خواص، مورد وثوق و محل اعتماد و رجوع مردم می‌باشند، شیوه‌ی رفتاری و سبک زندگی‌ای که انتخاب می‌کنند، می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای در رویش نیروها داشته باشد.

گذشته از این‌ها می‌توان به توان‌مندی دستگاه نظری یا عقیدتی که فرد وابسته به آن است نیز اشاره کرد. برخی از نظام‌های عقیدتی، قدرت رویارویی با مسائل جدید را ندارند. شهید صدر در کتاب "انسان مسؤول و تاریخ‌ساز" به طرح نظریه‌ای جدید در مورد جامعه می‌پردازد. در این نگاه شهید صدر جامعه را با نوعی آرمانی که انتخاب می‌کند، تعریف می‌کند. به‌هرحال از نظر شهید صدر تنها آرمانی که قدرت ماندگاری و پاسخگویی به سؤالات را دارد، آرمان الهی است.9

* رئیس دانشکده‌ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران

منابع:
1. ابن خلدون، 1369: 236(جلد اول)
2. امام خمینی، صیحفه‌ی نور؛ جلد 10 ص 85 و ج 14ص 164 و ج20 ص130
3. همان، ج14 ص 165
4. همان، ج 17 ص 217
5. همان، ج 14 ص 164
6. همان، ج 17 ص 218
7. همان، ج 17 صفحه 217
8. همان، ج 17 صفحه 218
9. شهید صدر، انسان مسؤل و تاریخ‌ساز، صص 80- 72

 

در این رابطه ببینید:

ارسال پیوند با پیامک
بالای صفحه

دفتر حفط و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای