1388/03/25گفتوگو با کارگردان فیلم "به کبودی یاس"
آرزوی تکرار
بازخوانی دیدار رهبر انقلاب با سینماگران در گفتوگو با جواد اردکانی کارگردان “به کبودی یاس”
سیدمرتضی مفیدنژاد
الآن چند سالی است که کتابهایی دربارهی سرداران و فرماندهان جنگ باب شده و مینویسند و بنده هم مشتری این کتابهایم و میخوانم... آدم میبیند این شخصیتهای برجسته، حتی در لباس یک کارگر به میدان جنگ آمدهاند؛ این اوستا عبدالحسین بُرُنسی، یک جوان مشهدی بنّا که قبل از انقلاب یک بنا بود و با بنده هم مرتبط بود، شرح حالش را نوشتهاند و من توصیه میکنم و واقعاً دوست میدارم شماها بخوانید. من میترسم این کتابها اصلاً دست شماها نرسد. اسم این کتاب "خاکهای نرم کوشک" است؛ قشنگ هم نوشته شده.
جواد اردکانی از جمله کارگردانانی است که به توصیهی رهبر معظم انقلاب جامهی عمل پوشانده و فیلمی با موضوع زندگی شهید بُرُنسی ساخته است. به همین بهانه و نیز سالروز دیدار کارگردانان سینما با رهبر انقلاب اسلامی، با او دربارهی ساختهاش "به کبودی یاس" به گفتوگو نشستیم که در بیست و هفتمین جشنوارهی فیلم فجر، موفق به دریافت جایزهی سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه ملی شده است.
|
- بهعنوان اولین سؤال، از حال و هوای آن دیدار برایمان بگویید؟
آنموقع من در اردکان یزد فیلمبرداری داشتم اما سپردم به دوستان و به هر شکلی بود خودم را رساندم. جلسهی دیدار رهبر انقلاب با کارگردانها فرصت بینظیری بود. بعداً هم خوشحال شدم که این اتفاق افتاد و این فرصت را از دست ندادم.
جلسهی خوبی بود؛ شاید کمتر تصور میشد که چنین جلسهای شکل بگیرد. تصور این بود که چند نفر صحبتهایی میکنند، بعد هم آقا رهنمودهایی میدهند و تمام میشود. ولی تعداد زیادی از دوستان حرفهای مختلفی را در کمال آرامش و آزادی زدند و آقا هم همه را با دقت شنیدند و رهنمودهایی دادند که واقعاً نیازهای اصلی سینما بود. اگر به آن رهنمودها عمل شود، در سینما اوج میگیریم. بعد از جلسه هم دوستان ما از طیفهای فکری مختلف، خیلی خوشحال بودند از اینکه در این جلسه حضور داشتند. البته در سینما بین دوستان اختلاف نظرهای زیادی هست اما من این آمادگی را تقریباً در همهی دوستان میبینم که با اشتیاق به سمت عملیاتی کردن خواستههای آقا بروند. اما ساز و کار سینمای ما متأسفانه کمی بیمار است و این باعث میشود آن علاقهی قلبی دوستان، تبدیل به یک کار عملی و نتیجهی بیرونی نشود. آن جلسه تجربهای بود که همه آرزوی تکرارش را دارند. امیدوارم باز هم تکرار شود.
- یکی از نکات برجستهی در دیدار رهبر انقلاب با کارگردانان، سفارش ایشان به مطالعهی کتاب "خاکهای نرم کوشک" بود. شما این اقدام را انجام دادید و از روی این کتاب فیلمی ساختید که در جشنوارهی فیلم فجر هم مورد تقدیر قرار گرفت. بهانه و دلیل اصلی شما برای ساخت این فیلم چه بود؟ قبل از شروع کار چه تصوری داشتید و چه شد که سراغ ساخت این فیلم رفتید؟
انگیزهی اصلی که همان
فرمایش رهبر انقلاب بود. همان شب بلافاصله بعد از جلسه، جناب آقای صفار، پیشنهاد ساخت این فیلم را به من دادند. توجه به موقع آقای صفار عامل مهمی بود در شکلگیری این کار. من هم چون به شهید برونسی علاقه قبلی داشتم- به هر حال من مشهدی هستم و مشهدیها خیلی شهید برونسی را دوست دارند- استقبال کردم و فرمایش آقا هم برایمان حجت بود. رفتیم سراغ این کار و بحمدلله انجام شد.
- شما آشنایی نزدیک و یا برخوردی هم با شهید برونسی داشتید؟
نه، متأسفانه من خودم با شهید برونسی ارتباط نزدیکی نداشتم.
- منبع الهام شما برای تهیهی متن فیلمنامه فقط همان کتاب بود یا منابع دیگری هم در اختیار داشتید؟
آن کتاب یکی از منابعی است که راجع به شهید برونسی کار شده؛ ما به دو تا کتاب دیگر هم مراجعه کردیم. یکسری منابع متفرقه بود، یکسری کارهای مستند تلویزیونی بود؛ ولی بیشترین اتکاء و اعتماد ما به روایت افرادی بود که مستقیماً با شهید برونسی مرتبط بودند؛ اعم از همرزمانشان، دوستانشان، خانوادهشان و... خیلی از جزئیاتی که برای تصویر کردن مورد نیاز ما بود، در آن کتابها نیامده بود و حتماً بایستی خیلی از جزئیات را- اعم از مسائل شخصی شهید برونسی و مسائل جنگ- از نزدیکان و کسانی که بیواسطه با ایشان در ارتباط بودند میگرفتیم. البته کتاب خاک¬های نرم کوشک، کتاب بسیار ارزشمندی است. آن دوتا کتاب دیگر هم کارهای خوبی بود و کلیات را به ما داد. بنابراین جمع¬آوری مطالب را به شکل کلی دوستان انجام داده بودند ولی ما به جزئیات بیشتری هم به لحاظ نمایشی و هم به لحاظ پاکسازی واقعیتها نیاز داشتیم و تحقیق مستقلی انجام دادیم.
- شما ایدهی این کار را از رهبری گرفتید یا پیش از این ایده هم چنین تصوری در ذهنتان بود؟
صادقانه عرض کنم من قصد اینکه فیلم جنگی بسازم نداشتم و اگر فرمایش رهبری نبود، من واقعاً نه انگیزهی خیلی قوی داشتم که سراغ چنین کارهایی بروم و نه قبلاً به آن فکر کرده بودم. این لطف خدا بود و آقا این مسیر را حداقل برای من گشودند. بعداً وقتی قضیه جدیتر شد و خود من هم در کوران قضیه وارد شدم، متوجه شدم که چه دنیای وسیع و گستردهای است که ما نادیده گرفتهایم؛ در حالی که میتواند کارهای بسیار متعددی در این زمینهها انجام شود.
- چقدر طول کشید تا کار آمادهی اکران شود و نوبت اکرانش کی هست؟
من قبل از اینکه درگیر ساخت فیلم “به کبودی یاس” باشم، چون یک سریال تلویزیونی داشتم میساختم- آیینههای نشکن- تا حدود خردادماه آن سال درگیر آن کار بودم و عملاً از بعد از اتمام آن سریال بود که رفتیم سراغ پیش تولید “به کبودی یاس”. برای جشنواره هم خوشبختانه کار رسید و نمایش داده شد. امیدوار هستیم که برای عید فطر این کار را اکران کنیم که همزمان با هفته دفاع مقدس هم هست.
- چرا برخی سینماگران از پرداختن به این موضوعات هراس دارند؟ بیشتر شدن تولیدات سینمایی در اینگونه موضوعات، چه اثراتی میتواند داشته باشد؟
دلایلش مختلف است. یک دلیل عمدهاش این است که متأسفانه طی دو دههی گذشته، بخشی از تماشاگران سینما را که مخاطب اینگونه کارها بودند را از دست دادهایم و دچار ریزش شدند. الآن ذائقهی حاکم بر تماشاگران سینما چندان با این نوع فیلمها نسبتی ندارد. تا زمانی که نتوانیم آن تماشگران و آن طیف را برگردانیم به سالنهای سینما باید به نویسنده و کارگردان حق بدهیم که وحشت داشته باشند برای رفتن سراغ چنین موضوعاتی. اینها موضوعاتی نیست که انتظار داشته باشیم از طرف جامعهی روشنفکری داخل و خارج کشور مورد توجه قرار بگیرد. برخی کارگردانها مخاطبانشان را هم واقعاً در سینمای جنگ از دست دادهاند و میگویند به جای اینکه بیاییم یک فیلم جنگی که بسیار هم سخت است و با مشکلات متعددی بایستی دست و پنجه نرم کنیم و آخرش هم معلوم نیست این فیلم دیده شود یا نه، میرویم سراغ کاری که این مشکلات را نداشته باشد و از آن طرف تضمینهایی هم برایش باشد. من معتقدم که بایستی به موازات اینکه اینگونه فیلمها را میسازیم، تلاش کنیم مخاطب این فیلمها را هم به سینما برگردانیم.
- به چه دلیل این سینما مخاطبش را از دست داده؟
به دلیل آماری که از نمایش اینگونه فیلمها در سالهای اخیر داشتهایم. البته این مشخص است که یک زمانی در این مملکت فیلم جنگی تولید میشد و پرمخاطبترینها بود اما الآن اگر بخواهیم یک فیلم جنگی بسازیم باید برویم سراغ الگوهایی مثل "اخراجیها" که آن هم در همان حدی که دارد ساخته میشود، شاید کافی باشد. شاید خیلی نتوان در آن مدل کار کرد. از طرفی اگر به دور و بر خودمان نگاه کنیم، میبینیم متأسفانه حرکت سینمای ایران و فضاهای نمایش به سمتی بوده که خیلی از ماها هم ترجیح میدهیم بچههایمان را نبریم سینما! خیلی از آدمهای مذهبی و افراد فرهیختهی جامعه ما الآن با سینما رابطهی جدی ندارند. به خاطر اینکه نه آنچه را میخواهند در سینما پیدا میکنند و نه امنیت اخلاقی و فضای مطلوبی که میخواهند، وجود دارد.
احیای این سینما به یک حرکت همهجانبه نیاز دارد و بخشی از آن برمیگردد به عملکرد سپاه و بنیاد شهید که با این نوع مخاطبها و یا درصدی از آنها در ارتباط هستند و واقعاً باید به ما کمک کنند؛ به اینکه سالنهای سینما مورد هجوم این مخاطبها قرار گیرد. اگر چند فیلم ساخته شود و حمایت مناسب هم از طریق این نهادها صورت بگیرد و مردم به سالنها بیایند، میشود امیدوار بود که تولید اینگونه فیلمها افزایش پیدا کند و رجوع مخاطبها به سینما افزایش یابد. آنوقت شاهد آنیم که ظرف یک دورهی پنج شش ساله به نقطهای برسیم که دیگر این فیلمها تماشاگر خودش را به شکل معمولی و اتوماتیک داشته باشد. اگر به آن مرحله برسیم، مطمئن باشید بخش خصوصی و خیلی از افرادی که الآن درگیر این کارها نمیشوند به دلیل مخاطب زیاد و بازگشت سرمایهی این فیلمها -که ریسک کمتری را به دنبال دارد- میآیند و درگیر ساخت این فیلمها میشوند. وإلا همین که الآن هست میشود؛ یعنی سالی یکی دوتا فیلم بخش دولتی کار میکند و سال به سال هم این حوزه ضعیفتر میشود.
درمجموع بیشتر شدن این تولیدات، مطمئناً میتواند تأثیرات مثبتی داشته باشد؛ منوط به اینکه جامعه این فیلمها را ببیند! البته این هست که الآن به جز اکران در سینماها، نمایش فیلم را در تلویزیون و شبکه ی ویدیویی هم داریم. ولی من تصور میکنم اگر سالنهای سینمایی ما در هر نوع فیلمی خالی بماند، آن انگیزهی منفی ایجاد خواهد شد و در آن گونهی سینمایی، تولیدات کاهش پیدا میکند. بعضیها معتقدند قرار است اینگونهی سینمایی در خود سینما خیلی مورد توجه نباشد و فقط پخش تلویزیونیاش تعیین کننده است. بنابراین باید کار در این حوزه شکل تلویزیونی داشته باشد و سینما عملاً از این موضوع جدا میشود. ولی من معتقدم اگر بتوانیم این فیلمها را بسازیم و مردم هم ببینند، مسلماً زندگی شهدا و مسائل دوران جنگ ما آنقدر آموزههای مفید برای زندگی امروز دارد که إنشاءالله شاهد تأثیرات مثبتش هم باشیم.
- فیلمسازی در حوزهی دفاع مقدس چگونه میتواند به سمت تأثیرگذاری بیشتری برود؟
تأثیرگذاری راههای مختلفی دارد. بستگی دارد به اینکه در چه حوزهای وارد عمل شویم. نمیشود یک حکم کلی راجع به فیلمسازی صادر کرد و با آن حکم هر نوع فیلمی از نظر تأثیرگذاری بررسی کرد. ولی در زمینهی سینمای جنگ و کار با زندگی شهدا، تصور میکنم اگر به واقعیتها وفادار باشیم و تصور نکنیم که بایستی دربارهی این شخصیتهای بزرگ که زندگی واقعیشان بهاندازهی کافی ارزشمند و دارای عظمت هست، زندگی و شخصیتشان را تحریف و به گونهای تصویر کنیم که باید راجع به این شخصیت ما یک ذره هم دروغ بگوییم تا یک چیزهایی اتفاق بیفتد و با همان خلوص و اخلاصی که آن افراد جنگیدند و زندگی کردند و شهید شدند ما هم در همان مسیر جلو برویم، می-توانیم با دل¬های مردم ارتباط برقرار کنیم و آن تأثیری را که دنبالش هستیم به مدد خود این شهدا شاهدش باشیم.
اگر ما همان مدلهای قبلی سینمای جنگ را ادامه بدهیم که در هر دورهای یکجور بود- سینمای حماسه، سینمای اجتماعی، سینمای کمدی و...- و تصویر واقعی جنگ و مردان جنگ کمتر در آنها مورد عنایت بود، گرچه هرکدام از آنها ارزشمند است ولی با دل مردم نمیتواند بازی کند و شاید مردم بخشهایی از کار را از ما قبول نکنند. تجربهای که در فیلم “به کبودی یاس” اتفاق افتاد همین بود که ما رفتیم سراغ واقعگرایی؛ با توجه به جزئیات و بدون اینکه درگیر اغراق راجع به شخصیت شویم و تا اینجا که بازخوردهایش را گرفتهایم، بحمدالله از جهت تأثیرگذاری کار نسبتاً موفقی بوده است.
- شما در جایی اشاره به آمادگی برای ساخت فیلمی در مورد زندگی شهید کاوه کردهاید. این انگیزه چگونه شکل گرفته است؟
این کار هم برمیگردد به دو سال قبل که دوستان بنیاد شهید سفارش این کار را به من دادند. قبل از اینکه “به کبودی یاس” ساخته شود و بعد از آن جلسه با رهبر انقلاب بود. از آن موقع ما گفتوگو و مقدمات کار را شروع کنیم و در ادامهی همان مسیر است؛ ولی من خودم حقیقتاً منتظر بودم که کار شهید بروسنی ساخته بشود، بازخوردهایش را ببینیم و بعد به این تصمیم برسیم که ادامه بدهیم یا نه؟ در مورد اینکه من شخصاً این آمادگی و توانایی را در خودم ببینم که سراغ شهید دیگری بروم یا نه، مجموعهی بازخوردهای “به کبودی یاس” تشویقمان کرد که این مسیر را ادامه بدهیم. قرارداد نگارش فیلمنامهی شهید کاوه را پیش از آن با بنیاد شهید بسته بودیم و تشویقهای دوستان و عکسالعملهایی که دیدیم، خیلی مؤثر بود بر اینکه بتوانیم یک کار دیگر در مورد یک شهید دیگر بسازیم؛ به امید خدا.
- الآن چقدر از مراحل کار ساخت فیلم شهید کاوه را طی کردهاید؟
تقریباً در آستانهی شروع پیش تولید کار هستیم. البته هنوز متن کار نهایی نشده اما یکسری هماهنگیها انجام شده و جلسات خوبی با دوستان مختلفی داشتیم که خوشبختانه همه قول همکاری دادهاند. الآن هم من کردستان و پیگیر همین پروژه هستم. امیدواریم که بتوانیم بعد از ماه مبارک رمضان کار را کلید بزنیم.
- شما در جایی به الهام از مستندات و اندیشههای شهید آوینی برای تأثیرگذاری در سینمای جنگ اشاره کردهاید. باتوجه به اینکه فضای کار شما داستانی است، الهام از مستندات و اندیشههای شهید آوینی در کارها چگونه ممکن میشود؟ آیا در فیلم “به کبودی یاس” به این فضا نزدیک شدید؟
اگر بخواهیم کار شهید آوینی را تحلیل کنیم، میبینیم لحن واقعگرای بسیار صادقانهای در کارهایش وجود دارد. اگر بتوانیم این لحن را در کارمان داشته باشیم و حفظش کنیم، میتوانیم انتظار داشته باشیم همان تأثیری که مجموعههای روایت فتح داشت، در بین مردم داشته باشیم. مردم آن مجموعهها را بهعنوان واقعیتهای جنگ میپذیرفتند و همراهی میکردند.
ناگفته نماند که فرم کار شهید آوینی در روایت فتح بهشکلی است که توسط سینمای غرب مورد استفاده قرار گرفته و الآن سالهاست که پیدا و پنهان رد پای فرم شهید آوینی را آنجا میتوانیم ببینیم. مثلاً هفت هشت سال پیش سریالی ساختند بهعنوان "باندا فراورز" که به قول بعضی از دوستان، "روایت فتح آنها" است و سینمای جنگ جدیدشان تحت تأثیر همین جریان شکل گرفته. اگر کارشان را بررسی کنید، میبینید از نوع کارهای روایت فتح الهام گرفتهاند؛ چه در شخصیتپردازی و چه در لحن واقعگرایی. طوری که تماشاچی یک جاهایی فکر میکند دارد فیلم مستند میبیند. در سینما هم، هر وقت ما به این سمت رفتیم، جواب گرفتیم. درست است که سبک کار آوینی مستند بوده اما آنقدر قوی است که شاخصههای اصلیاش میتواند در حوزهی سینمای داستانی هم مورد استفاده قرار گیرد و کمک کند به اینکه ما به سینمای داستانی جنگ برسیم. اینگونه میتوان واقعگرایی تأثیرگذار را پیگیری کرد. تصور نمیکنم که اگر این مسیر به درستی- با شناخت و اشراف- پیگیری شود، امید اینکه به جاهای خیلی خوبی برسد، واهی و خیالی باشد.
- شما اهل مشهد هستید. آیا پیش از انقلاب یا اوایل انقلاب در مشهد یا در جبهه، با آیتالله خامنهای برخورد و خاطرهای داشتهاید؟
زادگاه و خانهی پدری من در محلهی مصلای مشهد است. اوایل انقلاب در دوران نوجوانی یا جوانی، من بیشتر از طریق یکی از بستگانمان- دایی خودم حاج اصغر آقا کامرانی که از نزدیکان و همرزمان آقا بودند- با ایشان آشنایی داشتم. داییام خیلی از ایشان صحبت میکرد و نام ایشان در خانوادهی ما، آشنا بود. برادر من هم که البته بعداً شهید شد، آن موقع طلبهی جوانی بود که در یکسری کلاسها و جلسات آقا در مساجد مشهد شرکت میکرد. اینها گاهی ما را هم با خودشان به این جلسات میبردند. تصورم این است که این مروبط به حول و حوش سالهای 54 و 55 بود تا زمان پیروزی انقلاب. آقا در ماجراها و فعالیتهای بعد از پیروزی و اوان پیروزی در مشهد هم جایگاه ویژه-ای داشتند.
- گفتید الآن در کردستان تشریف دارید. بازخوردی از سفر رهبر انقلاب به کردستان داشتهاید؟
شاید بشود این تعبیر را بدون اغراق پذیرفت که سفر ایشان به کردستان، حیات مجددی هم به لحاظ مسائل روحی، روانی، فرهنگی و هم مسائل امنیتی و... در اینجا ایجاد کرده. خود دوستانی که اینجا هستند -اعم از مسؤولان و مردمی که با آنها در تماس هستیم- واقعاً در کار خودشان جان تازهای گرفتهاند. الآن که ما داریم بعضی کارها را پیگیری میکنیم، بسیاری از مشکلاتی که فکر میکردیم سر راهمان باشد، میبینیم با آن سفر حل شده؛ یعنی کاملاً تأثیر مثبت و سازندهای داشته است. من فکر میکنم آن عشق و علاقهای که مردم نسبت به ایشان و نظام داشتند، تحکیم و تقویت شده است.
در این رابطه:
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از کارگردانان سینما و تلویزیون
گزیدهی سخنان رهبر معظم انقلاب دربارهی کتاب "خاکهای نرم کوشک"
گزارش تصویری دیدار صمیمانه دهها نفر از کارگردانان سینما با رهبر معظم انقلاب اسلامی
در این رابطه ببینید: