Khamenei.ir

1403/08/10

کرسی‌های استعمار شناسی راه بیاندازیم

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در تقریظ بر کتاب «ایستگاه خیابان روزوِلت» ضمن تجلیل از گزارشی متقن و پرفایده این کتاب از حادثه‌ی مهم تسخیر لانه‌ی جاسوسی در سال ۵۸، نبود چنین روایت‌هایی را یکی از خلأهای رسانه‌ئی و تبلیغاتی ما دانستند. نثر روان و رسا و تحقیق و تحلیل‌های منطقی و صادقانه و قانع‌کننده از دیگر ویژگی‌هایی بود که رهبر انقلاب در تقریظ بر این کتاب به آن اشاره کردند.
رسانه KHAMENEI.IR به همین مناسبت در گفت‌وگو با
استاد قاسم تبریزی رئیس بخش تخصصی مطالعات انقلاب اسلامی کتابخانه‌ی مجلس شورای اسلامی رفته است تا محورهای این تقریظ مهم را مورد واکاوی قرار دهد.
  
* تولید و انتشار گزارش‌های مستند و معتبر تاریخی از حوادث مهم کشور، مانند تسخیر لانه جاسوسی، امروزه جزو خلأهای دانشی و تاریخی ماست. می‌خواستم بدانم علت این کمبودها چیست و کدام نهادها در شکل‌گیری این خلاها نقش داشته‌اند.
* بسم الله الرّحمن الرّحیم. بله، متأسفانه، علیرغم تاکیدات حضرت امام(ره)، شهید بهشتی، شهید مطهری، مقام معظم رهبری و دیگر اندیشمندان ما بر اهمیت تاریخ در علوم انسانی، توجه لازم به تاریخ، به ویژه تاریخ معاصر، در سطح شایسته‌ای احساس نمی‌شود. این کم‌توجهی نه‌ تنها در دانشگاه‌ها، بلکه در حوزه‌های علمیه نیز مشهود است. اولین علت این مسئله را می‌توان در عدم توجه مدیریت‌های فرهنگی و سیاسی دانست. دومین مسئله این است که با گذشت بیش از ۴۵ سال، یا نزدیک به نیم قرن، از واقعه تسخیر لانه جاسوسی و رویارویی ملت ما با آمریکا، که در این مدت همچنان با توطئه‌ها و تهاجمات او و مقاومت ما همراه بوده، این اسناد تاریخی به درستی تجزیه و تحلیل و روایت نشده‌اند. بنابراین، شعارها بیشتر از محتوای برنامه‌ریزی‌شده بوده‌اند.

* برای تولید و انتشار بیشتر گزارش‌های تاریخی مستند و معتبر چه راهکارهایی وجود دارد و مسئولین باید چه ترتیباتی را اتخاذ کنند؟
* بله، برای تولید محتوا، به خصوص در زمینه اسناد تاریخی، نیاز به متخصصانی داریم. اسناد لانه جاسوسی در سه بخش قابل بررسی هستند. بخش اول اسناد دیپلماتیک است، که نیازمند افرادی است که با زبان و ادبیات دیپلماتیک آشنا باشند و بتوانند میزان صداقت یا ریاکاری را تشخیص دهند. بخش دوم، اسناد تاریخی مربوط به گروه‌ها و شخصیت‌های سیاسی، از جمله حزب زحمتکشان، نهضت آزادی، جبهه ملی و شخصیت‌هایی مانند علی اصغر جوادی، احمد مدنی، هدایت الله متین دفتری، و مهندس محمد توسلی است. این بخش بر عهده مورخینی است که هم به تاریخ و هم به سیاست آگاه باشند. بخش سوم، اطلاعات امنیتی مرتبط با سازمان‌های سیاسی است، که برای تحلیل و بررسی آن، نیروهای امنیتی متخصص لازم است. از آنجا که مطالعه و تحلیل این اسناد برای برخی افراد دشوار و پیچیده است، این اسناد نیاز به تفسیر و پردازش دارند تا به‌گونه‌ای که برای ذهن و روحیه جامعه قابل درک باشد، ارائه شوند.

بنابراین، در هر سه بخش نیاز است که به‌طور کامل و دقیق پردازش و تحلیل انجام شود، به‌ویژه در مسائل اطلاعاتی و امنیتی. در این راستا، نهادهای مرتبط می‌توانند نقش اساسی ایفا کنند. به‌عنوان مثال، دانشکده‌های تخصصی می‌توانند این کار را پیش ببرند؛ دیپلماسی به عهده وزارت امور خارجه است که می‌تواند در این زمینه فعال باشد. رشته‌های تاریخ در دانشگاه‌های ما، متاسفانه همچنان بر موضوعات قدیمی مانند حمله مغولان و دوران چنگیز متمرکزند، در حالی که در اروپا و آمریکا، رشته‌های تاریخ به‌روز و متناسب با نیازهای معاصر فعالیت می‌کنند. یکی از دلایل این عقب‌ماندگی، عدم انگیزه و نداشتن اطلاعات کافی است که نیاز به بررسی و اصلاح دارد.

در دانشگاه‌های ما، به جز برخی اساتید که به‌صورت فردی و خارج از ساختار دانشگاه فعالیت می‌کنند، پیشرفت زیادی مشاهده نمی‌شود. پایان‌نامه‌های دکترا در دانشگاه‌های غربی موضوعاتی مانند جنایات انگلیس، دلایل پیدایش اسرائیل در منطقه و مسائل مهم جهانی را پوشش می‌دهند. این در حالی است که دانشگاه‌های ما تنها به تاریخ ایران و منطقه محدود مانده‌اند، در حالی که شأن انقلاب اسلامی ما بسیار فراتر از این است. متاسفانه دانشگاه‌های ما عقب‌افتاده و عقب نگه‌داشته شده‌اند، گویی که در این جامعه زندگی نمی‌کنند. اگر بخواهیم نگاهی به پایان‌نامه‌های موجود بیندازیم، متوجه می‌شویم که در مورد نیم قرن اخیر نیز کارهای جدی صورت نگرفته است. برخی از اساتید مدعی بودند که باید ۲۵ سال از انقلاب بگذرد تا بتوان روی آن کار کرد، اکنون که قریب ۵۰ سال گذشته و در مورد دوران رضاخان و محمدرضا پهلوی نیز دهه‌ها سپری شده است، هنوز هم این خلأ وجود دارد. با این روند، امید زیادی به تغییر نیست، و نیاز است که محققین مستقل و نسل جوان به این حوزه ورود کنند. نهادهای انقلابی و حوزه‌های علمیه نیز در این زمینه مسئولیت بیشتری دارند.

* در خصوص نحوه تولید و ارائه گزارش‌های تاریخی به‌عنوان محصولات تبلیغاتی و رسانه‌ای؛ چه تمهیداتی باید اندیشیده شود که مخاطب بتواند با آن ارتباط برقرار کند و به‌شکلی جذاب ارائه شود. این امر چگونه امکان‌پذیر است؟
* باید گفت که اسناد موجود، محتوای تاریخی، سیاسی، اطلاعاتی و امنیتی دارند و بخش عمده‌ای از آن‌ها به فعالیت‌های سازمان سیا مربوط است. آمریکا ایران را مرکز فعالیت‌های سازمان سیا در منطقه قرار داده بود، و در این اسناد اطلاعاتی در خصوص عراق، مصر، کردستان، و حتی رژیم صهیونیستی وجود دارد؛ بنابراین، اسناد اطلاعاتی امنیتی باید توسط نیروهای اطلاعاتی که توانایی تحلیل و رمزگشایی دارند، پردازش شوند در واقع با این رمزگشایی بستر تولیدات رسانه ای و تبلیغاتی هم فراهم می‌شود. برای مثال، همان‌طور که نیروهای اطلاعاتی کشور اسناد ساواک را بررسی، تحلیل و چاپ کرده‌اند، این اسناد نیز باید توسط نیروهای متخصص اطلاعاتی تحلیل شوند، حتی اگر اسناد ساواک به نسبت این اسناد در سطح پایین‌تری قرار داشته باشد.

برخی از مورخین ما توانایی بالایی در تجزیه و تحلیل اسناد اطلاعاتی و امنیتی دارند. برای مثال، در دانشگاه جامع انقلاب اسلامی و پروژه‌های مرتبط با تمدن نوین اسلامی، این تحلیل‌ها بیشتر در بخش‌های سیاسی و امنیتی با همکاری دانشکده‌های مرتبط و نیروهای نظامی ارتش انجام می‌شود. این نهادها تا حدی توانایی ورود به این مسائل را دارند و باید با شرح و تفسیر، اسناد را به شکلی درآورند که برای خوانندگان قابل فهم باشد.

از میان مورخان موفق، حجت‌الاسلام سید حمید روحانی، نویسنده کتاب «نهضت امام خمینی»، به دلیل تسلطش بر اسناد و تجربه‌اش در تحلیل آن‌ها موفق بود. همچنین، مرحوم حجت‌الاسلام روح‌الله حسینیان در مجموعه چهار جلدی «انقلاب اسلامی»، دکتر جواد منصوری، دکتر موسی حقانی، دکتر موسی نجفی، و دکتر حسین آبادیان، همگی به عنوان افرادی که با سند و تحلیل آن‌ها به‌خوبی آشنا هستند، موفق عمل کرده‌اند. این افراد باید اسناد را با تجزیه و تحلیل در اختیار رسانه‌ها و مطبوعات قرار دهند، یا به طریقی در دسترس قرار دهند که بتوان از آن‌ها برای آموزش‌های علمی و دانشگاهی بهره برد.
اسناد لانه جاسوسی ظرفیت عظیمی دارند که می‌توانند در دانشکده‌های علوم سیاسی و تاریخ، به‌ویژه در دانشگاه‌هایی که مرتبط با تاریخ انقلاب اسلامی هستند، تحلیل و به مطالبی قابل‌فهم برای عموم تبدیل شوند. من حتی به یکی از دوستانم، آقای مهندس چینی‌فروشان، پیشنهاد دادم که این اسناد را برای داستان‌نویسان نیز در دسترس قرار دهند، زیرا پتانسیل بالایی برای تولید داستان دارند. او گفت که خودش هم به این موضوع آگاه است، ولی داستان‌نویسان ما به درک اسناد آشنا نیستند و باید یاد بگیرند که چگونه آن‌ها را تحلیل کنند و به محتوایی درخور تبدیل کنند.

برای تحقق این هدف، نیاز است که بخشی از این حرکت به صورت تخصصی پیگیری شود. در طول چهار دهه اخیر انتظار داشتیم که سیاستمداران، نیروهای اطلاعاتی و امنیتی، و متخصصان این حوزه‌ها، این اسناد را به طور جدی تحلیل کنند. این اسناد، که در قالب ۱۱ جلد کتاب منتشر شده و هر جلد آن تقریباً ۵۰۰ تا ۸۰۰ صفحه دارد، باید برای فرهنگیان و دانشجویان به منابع درسی قابل استفاده تبدیل شوند تا بتوانند در پایان‌نامه‌ها و کتاب‌های درسی، حتی برای دانش‌آموزان، به کار برده شوند. اما متأسفانه، گاهی اسناد به‌ سادگی منتشر می‌شوند، در حالی که حتی اساتید و معلمان نیز به دلیل پیچیدگی و نبود دانش تخصصی تاریخی، سیاسی، و اطلاعاتی، قادر به تحلیل آن‌ها نیستند.

* اگر در میان نهادها و یا گروه‌های مختلف جامعه اعم از دولتی و خصوصی باز مواردی هست که برای توسعه و تسریع این روند موثرند، بفرمایید.
* در این زمینه، نهادهای مختلف باید نقش خود را ایفا کنند تا این خلأها جبران شود. به عبارتی، این مسیر باید با تحلیل‌های علمی و سیاست‌محور از استعمارشناسی آغاز شود. مشکل اصلی دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه ما این است که کرسی‌های آموزشی برای استعمارشناسی ندارند. ما نیاز داریم تا حرکت استعمار غرب را به‌صورت کلی تدریس کنیم و سپس رشته‌های مطالعاتی اروپا، آمریکا، و به‌ویژه آمریکا‌شناسی، انگلیس‌شناسی و فرانسه‌شناسی را ایجاد کنیم. این رشته‌ها باید به‌صورت منظم تولیدات علمی داشته باشند و آن جهاد تدوین که مقام معظم رهبری از آن سخن می‌گویند، در این حوزه نیز عملی شود.

حوزه‌های علمیه ما نیز همین مسئولیت را بر عهده دارند؛ اما مباحث غرب‌شناسی، غرب‌پژوهی و نقد غرب، متأسفانه در کشور کم‌رنگ است. این در حالی است که ما در برابر تهاجم غرب علیه اسلام، انقلاب و نظام خود ایستاده‌ایم. مراکزی که باید در زمینه تولید علم فعال باشند، آگاهی لازم را ندارند. اگر این متون به‌صورت فیلم‌نامه، نمایش‌نامه، داستان و رمان یا قطعات کوچک‌تر و موضوعی در فضای مجازی ارائه شوند، می‌توان تأثیرگذاری بیشتری داشت. حوزه و دانشگاه، به‌عنوان دو مرکز مهم علمی، باید به‌طور جدی وارد بحث تاریخ شوند و تولید محتوای مؤثر داشته باشند.

در این میان، ائمه جمعه نیز نقش مهمی ایفا می‌کنند. ما بیش از ۹۰۰ امام جمعه در سراسر کشور داریم و می‌توان در خطبه‌ها نیم ساعت یا یک ساعت را به مبارزه با استعمار اختصاص داد تا جامعه نیز از این مباحث بهره‌مند شود. ستاد ائمه جمعه و ستاد مساجد نیز مسئولیت دارند تا این مطالب را تهیه و به مردم ارائه کنند.

کشور ما در برابر استعمار و غرب، به‌ویژه آمریکا، کاملاً ایستاده و رهبری جبهه مقاومت را به عهده دارد. ما باید نه تنها جامعه خود، بلکه جبهه مقاومت در جهان اسلام را نیز تغذیه فکری کنیم. به نظرم مقداری غفلت در مدیریت‌هایمان وجود دارد، ولی استعدادها و ظرفیت‌های خوبی هم در کشور هست.

به‌عنوان نمونه، همین کتاب "ایستگاه خیابان روزولت"، نوشته دکتر محمد محبوبی، که یک نویسنده جوان و فعال است. این کتاب بر اساس اسناد، تحلیل‌ها و برداشت‌های عمیقی نوشته شده که نشان از درک و اجتهاد نویسنده دارد. بدون اغراق می‌گویم، این نسل توانایی بسیاری دارد و ما در میان جوانان ده‌ها و صدها فرد مستعد مانند آقای محبوبی داریم. بعد از ۴۸ سال، این نخستین کتابی است که می‌توانیم به‌عنوان مرجع ارائه کنیم، کتابی که حتی مطالبی از پیش از تأسیس لانه جاسوسی را پوشش می‌دهد. ایشان با استفاده از اسناد و تجربه تحصیل خود، این اثر را پس از پیروزی انقلاب منتشر کرده و نشان‌دهنده قدرت فکری نسل جدید است.

ساواک را به خدمت گرفته بودند و پیش از تسخیر لانه جاسوسی، از منابع مختلفی مانند روزنامه‌نگاران و احزاب در ایران بهره‌برداری می‌کردند. وقتی لانه جاسوسی تسخیر شد، نیروهای آن‌ها تحت حمایت انگلیسی‌ها قرار گرفتند و اطلاعات به سرویس‌های دیگر منتقل شد. این مسائل باید به‌طور شفاف به جامعه منتقل شود؛ چراکه قبل از انقلاب، آمریکا در ایران کودتا کرد، جنایات و خیانت‌های بسیاری مرتکب شد و منابع کشور را غارت کرد. حدود ۳۵ هزار مستشار نظامی در ایران حضور داشتند و ۵ هزار نیروی سازمان سیا در ایران مستقر بودند که از اینجا تا اندونزی و حتی ۲۵۰۰ کیلومتر مرز شوروی را زیر نظر داشتند و فعالیت می‌کردند. این موارد مربوط به قبل از انقلاب است.

رژیم شاه با ایجاد ساواک جنایات زیادی را مرتکب شد. اما بعد از انقلاب، در دوره‌ای تا ۱۳ آبان، این خیانت‌ها ادامه داشت و آمریکا از طریق مدیریت گروه‌ها و احزاب به تشنج و درگیری در کشور دامن می‌زد. مدارک صریحی درباره‌ی نقش آمریکا در تحریکات گروه‌هایی مانند خلق مسلمان، جبهه ملی، و جریان‌های دیگر در مناطق مختلف از جمله کردستان و خوزستان موجود است. پس از تسخیر لانه جاسوسی، منابع اطلاعاتی آن‌ها از ساواک و سایر منابع به انگلیسی‌ها منتقل شد. این موضوع به‌قدری گسترده و جذاب است که می‌توان چهار رمان و ده‌ها نمایشنامه از آن استخراج کرد. کتاب آقای محبوبی نمونه‌ای از این تحلیل‌هاست و اولین اثری است که به این شکل و با این دقت کار شده است.

در این سال‌ها به دلیل نبود مدیریت، نتوانستیم به این موضوعات بپردازیم. اما وقتی یک موسسه با دو سال فعالیت آقای محبوبی و منابعی که در اختیار او قرار داده شد، توانست این اثر را به وجود آورد، بنابراین ده‌ها موسسه می‌توانند ده‌ها محقق مانند آقای محبوبی در موضوعات مختلف تربیت کنند. ما با کمبود افراد متخصص مواجه نیستیم، بلکه مشکل اصلی غفلت مدیریتی است. این وظیفه ذاتی مدیران است و نیازی به تلاش فوق‌العاده ندارد. دانشگاه‌ها باید در این زمینه فعال‌تر باشند. دانشکده حقوق باید از نظر حقوقی به مسئله لانه جاسوسی بپردازد و دانشکده علوم سیاسی نیز باید در این زمینه کار کند. سیستم قضایی ما نیز که اکنون شروع به فعالیت در این حوزه کرده، قابل تحسین است؛ ولی چرا این فعالیت‌ها ۲۰ یا ۳۰ سال پیش شروع نشد؟

نکته‌ای که امام خمینی در ۱۳ آبان مطرح کردند و با موضوع لانه جاسوسی مرتبط است، سخنرانی ایشان در ۱۸ آبان است که فرمودند: «آمریکا به ایران حمله نمی‌کند، نمی‌تواند حمله کند، نخواهد توانست حمله کند.» امام خمینی به ما و مسئولان کشور گفتند که آمریکا نمی‌تواند به ایران حمله کند. اما چرا بعد از ۴۵ سال هنوز این پیام را درک نکرده‌ایم؟ امیدواریم با تأکیدات مقام معظم رهبری و ورود برخی مورخین و فعالان به این عرصه، این مسائل به جریان پژوهشی در حوزه‌های استعمارشناسی، اروپا‌شناسی، آمریکا‌شناسی، غرب‌شناسی و غرب‌پژوهی تبدیل شود. این پژوهش‌ها نباید تنها به ایران محدود باشد، بلکه باید به جهان اسلام و حتی بشریت، از جمله ملت‌های مظلوم آفریقا نیز بپردازد. به تعبیر امام خمینی، رسالت اسلام و انقلاب اسلامی این است که نه تنها مسلمانان و موحدین، بلکه مستضعفان غیرموحد را نیز نجات دهیم.

پیوندهای مرتبط:

در این رابطه ببینید:

ارسال پیوند با پیامک
بالای صفحه

دفتر حفط و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای