اهمیت ارائه معارف اهلبیت(ع) به زبان روز و پاسخگویی به نیازهای امروز جهان
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار اعضای هیئت علمی پنجمین کنگره جهانی حضرت رضا (علیهمالسلام) فرمودند: «تشکیل این کنگره و این گردهمایی کار بسیار خوبی است؛ چون ماها ــ داخل جامعهی شیعه؛ حالا قبل از اینکه به دیگران برسیم ــ در زمینهی معرفت ائمّه نقایص زیادی داریم؛ گاهی به یک جنبه توجّه شده با افراط و بدون اتقان، از جنبههای دیگر غفلت شده؛ و گاهی حتّی به همان هم توجّه نشده، و به همین مسائل ظاهری و توجّهات ظاهری و [مانند] اینها بسنده شده. به نظر من ما به عنوان شیعه، به عنوان مجموعهی اهل تشیّع، یکی از وظایف بزرگمان این است که ائمّهی خودمان را به دنیا معرفی کنیم.» ۱۴۰۳/۰۲/۱۹ رسانهKHAMENEI.IR به مناسبت برگزاری پنجمین کنگره جهانی حضرت رضا علیهالسلام گفتوگویی با حجّتالاسلاموالمسلمین احمد مروی، تولیت آستان قدس رضوی و رئیس کنگره جهانی حضرت رضا (علیهالسلام) پیرامون تبیین سیره رضوی داشت که پیش از این در ایام زیارت مخصوص امام رضا علیهالسلام در ماه ذیالقعده منتشر شده بود.
رهبر انقلاب در دیدار اعضای هیئت علمی کنگره جهانی حضرت رضا علیهالسلام بر اهمیت شناخت درست از اهل بیت علیهمالسلام تأکید داشتند. دامنهی این شناخت چیست؟
رهبر انقلاب اسلامی نسبت به سه بعد، مقام معنوی و ملکوتی و عرشی ائمه اطهار علیهمالسلام، بعد دوم بعد اخلاقی و سبک زندگی و سلوک ائمه اطهار علیهمالسلام و بعد سوم بعد مبارزاتی ائمه اطهار علیهمالسلام در حوزههای سیاسی و مبارزه با ستمگران اشاره فرمودند. این سه بعدی را که رهبر انقلاب ترسیم کردند به نظرم در بیان شخصیت ائمه اطهار علیهمالسلام و معرفی آنها در همه ابعاد و ساحتها کامل و جامع است.
در بعد ملکوتی و الهی این بزرگواران، اگر این بعد را درست و عمیق و صحیح بشناسیم برای استمرار آن دو بعد دیگر در جامعه بسیار میتواند کمک کار باشد؛ اگر ما شخصیت ملکوتی و بعد الهی ائمه را نشناسیم، آن بعد سبک زندگی و اخلاقی و بعد مبارزاتی شان هم نمیتواند آن گونه که شایسته است تأثیر گذار و نقش آفرین در جامعه باشد.
[دریافت فیلم]
پس آن بعد اول، تقریبا بر آن دو بعد دیگر سایه میافکند، آن جنبه قداست ائمه، جنبه ملکوتی آنها که خوشبختانه زیارت جامعه کبیره که از ناحیه امام معصوم امام هادی سلاماللهعلیه است و در سند آن هیچ شک و تردیدی وجود ندارد و زیارت مأثوره به اصطلاح است؛ بخشی از ابعاد شخصیت الهی و ملکوتی ائمه اطهار در زیارت جامعه کبیره بیان شده است. این زیارت بسیار زیارت مهمی است، به تعبیر امروزی زیارت جامعه کبیره، مانیفست (Manifesto) شیعه است، ما اگر میخواهیم مقام و منزلت معنوی و الهی ائمه اطهار سلاماللهعلیهم را درک کنیم، زیارت جامعه کبیره کاملا برای ما بیان میکند، واسطه فیض بودن اینها، انسان کامل بودن اینها و اینکه فیوضات الهی و کمالات اینها توسط این انسانهای کامل بر دیگر بندگان جاری میشود این یک بعد از ابعاد وجودی ائمه اطهار میباشد که مهم ترین بعد است.
بعد دوم، بعد اخلاقی و معاشرتی ائمه اطهار است؛ آداب اجتماعی آنها، نوع برخورد و تعامل آنها با مردم، نیازهای مردم، مشکلات مردم، راهنمایی و هدایت مردم و دستگیری از مردم، همه آن چیزی که یک انسان در زندگی اجتماعی و در روابط اجتماعی به آن نیاز دارد ما آن را در سیره نورانی ائمه اطهار کاملا مشاهده میکنیم و میبینیم این بعد دوم است.
بعد سوم بعد مبارزاتی ائمه معصومین سلاماللهعلیهم اجمعین که هر کدام از این بزرگواران در دوران حیات با برکت خودشان از این مسئله، هیچ وقت بیتفاوت عبور نکردند، اینکه چه کسانی بر جامعه اسلامی حاکم هستند، اینکه آیا کسانی که حاکم هستند براساس معیارهای دینی و شارع مقدس نظام عموم را بر دست گرفتند یا در مسیر ظلم و ستم دارند بر مردم حکمرانی میکنند، این هم بعد سوم زندگی نورانی ائمه اطهار است که رهبر انقلاب به آن اشاره کردند و ما در زندگی این بزرگواران فراوان، حالا در زندگی حضرت اباعبدالله که خب تقریبا کاملاً آشکار و روشن و در زندگی بقیه معصومین هم ما این بعد را به خوبی مشاهده میکنیم و یکی از برجستگیهای زندگی ائمه اطهار همین بعد مبارزاتی آنها، بعد ولایی و مبارزه با ستمگران است.
نقل شده است از مدینه دو نفر به محضر مبارک امام هشتم علیهالسلام در مرو رسیدند؛ سؤال شرعی میپرسند که ما از مدینه به مرو آمدیم، با هم آمدیم و با هم برمیگردیم؛ مبدا، مقصد و طول سفر یکسان است، حکم نماز ما چگونه است؟ آیا نماز را قصر بخوانیم؟ یا شکسته بخوانیم یا تمام؟ امام به یکی فرمودند: تو نمازت را قصر و شکسته بخوان و به دیگری فرمودند: تو نمازت را تمام اقامه کن، تعجب کردند یک مبدأ، یک مقصد؛ طول مدت سفر هم یکسان؛ تعجب کردند چرا دو تا حکم، امام از همین مسئله شرعی و حکم الهی آن بعد مبارزاتی را نشان دادند و جلوهگری کردند، فرمودند: به تو که گفتم: نمازت را قصر و شکسته بخوان چون تو به قصد زیارت ولی خدا و حجت خدا آمدهای و اسلام سفرت را قبول میکند و سفرت امضا شده است و به تو که گفتم نمازت را کامل بخوان؛ نمازت را قصر بخوان چون تو به قصد دیدن ظالم و حاکم ستمگر آمدهای، سفرت سفر معصیت است، سفر معصیت را اسلام امضا نمیکند و نمازت را باید کامل بخوانی این سفر مورد امضای شارع مقدس نیست.
همین طور وقتی "صفوان جمّال" شترهایش را به هارون خلیفه ظالم و ستمگر آن هم برای سفر حج اجاره داد، امام کاظم او را منع فرمودند، به حضرت عرض کرد: آقا من شترهایم را برای سفر حج و سفر عبادی اجاره دادم، نه برای یک سفر خوش گذرانی؛ امام فرمودند: آیا دلت میخواهد این ستمگر از سفر به سلامت و زنده برگردد و شترهایت را پس بدهد و کرایهات را بدهد و اجارهاش را بدهد، گفت: بله دلم میخواهد والا اگر در سفر بلایی بر سرش بیاید ممکن است اموال من از بین برود؛ امام فرمودند: به همین مقدار در ظلم و جنایت او شریک هستی؛ این بعد مبارزاتی ائمه اطهار که ما این را در زندگی همه معصومین سلاماللهعلیهم اجمعین مشاهده میکنیم که این هم بعد سوم بود که رهبر انقلاب بر آن تأکید داشتند.
به نظر من اگر خوب تامل کنیم حقیقتا دیگر بعد چهارمی را پیدا نمیتوانیم کنیم؛ این سه بعد بسیار کامل و جامع است؛ حضرت آیت الله خامنهای با آن نگاه و اِشرافی که بر مسائل تاریخی و خصوصا نسبت به سیره ائمه اطهار دارند و نیز با آن نگاه عمیق و ژرفی که نسبت به زندگی ائمه اطهار داشتهاند، بیان کردند.
در شناخت و شناساندن این سه بُعد وجودی ائمه علیهمالسلام باید چه الزاماتی لحاظ شود؟
چند راهبرد را میتوانیم این جا بیان کنیم؛ راهبرد اول همانطور که ما در مسائل فقهی به دنبال استخراج احکام هستیم، به دنبال استنباط و اجتهاد هستیم در مسائل فقهی و در حوزهها این امر رایج است و رواج دارد، ما باید در مورد سیره ائمه اطهار هم به دنبال استخراج و استنباط باشیم، مسئله اجتهاد فقط در مسائل فقهی نیست، فقط در مسائل عبادی نیست که آن هم ضرورت دارد، باید اجتهاد و استنباط صورت بگیرد و بتواند از دل روایات احکام را استخراج کند و به مردم عرضه کند، همین طور هم ما باید در حوزههای علمیه این ضرورت را به وجود بیاوریم که باید از دل زندگی ائمه اطهار آن چه را که نیاز جامعه امروز است، استخراج کنیم، استنباط کنیم.
این حوزه استنباط و اجتهاد را فقط در فقه منحصر نکنیم، در سیره ائمه اطهار هم ما باید از درون زندگی اینها و روایات که الحمدلله فراوان هم در اختیار داریم بتوانیم زندگی و سبک زندگی آن ها را استخراج کنیم و استنباط کنیم و برای مردم بیان کنیم.
راهبرد دوم که در بیانات رهبر انقلاب هم به آن اشاره شد، متقن بودن آن نکاتی که در مورد معصومین سلاماللهعلیهم اجمعین بیان میشود، روایات فراوان است، مطالب زیادی بیان شده است ولی آن گونه نیست که همه اینها از یک استواری و استحکامی برخوردار باشد، بسیاری از این روایات ممکن است جعل شده باشد یا بعضی از راویان ممکن است آن دقت لازم را در بیان روایت و مطلب امام نداشتند، همانطور که در فقه و بیان احکام و استخراج احکام روایات کاملا موشکافی میشود، جرح و تعدیل میشود و رجالش کاملا بررسی قرار میگیرد، هرچه در هر کتابی دیدیم و یا هر روایتی دیدیم حق نداریم بیان کنیم.
لذا این سنت در حوزهها بوده البته الان تا حدودی منسوخ شده و همین طور که یک طلبه فاضل و یک روحانی تحصیلکرده برای اجتهاد و استنباط از مرجع تقلید میرفت اجازه میگرفت و اجازه اجتهاد به او داده میشد و او میتوانست با این اجازهای که از مرجع و عالم بزرگوار در اختیار دارد برود به استنباط و اجتهاد بپردازد؛ همین طور در مورد نقل روایات اجازه میگرفتند به هرکسی اجازه نقل روایات نمیدادند.
خب نقل روایات کتاب باز کند، روایت بخواند بله خیلی آسان است، خیلی راحت است اما در قدیم میرفتند از استادشان اجازه نقل حدیث و روایت میگرفتند چرا؟ چون همه احادیث قابل بیان نیست، کسی میتواند احادیث را برای مردم بخواند و احادیث را نقل کند که قدرت استنباط داشته باشد، بتواند حدیث صحیح را از حدیث ناصحیح تشخیص دهد و بتواند حدیث درست را از نادرست تشخیص دهد، لذا اجازه نقل حدیث داشتند و بعد میآمدند حدیث میخواندند؛ هرکسی اجازه نداشت هر حدیثی که در کتاب روایی نوشته شده بخواند، خیلی از این مطالب و روایات سندهایش درست نیست و مطالبش ممکن است درست نباشد. و ما از این موارد فراوان داریم و راهبرد دوم ممکن است مطالبی محکم و متقنی که در مورد ائمه اطهار است آن ها برای مردم بیان شود، نه هر آن چه که در کتابها نوشته شده ما فکر کنیم وحی منزل و محکم و درست است، بر آن تأکید کنیم و راهبرد سومی که رهبر انقلاب بر آن تأکید کردند و بیش از دو راهبرد اولی که عرض کردم بر این تأکید کردند بیان معارف اهل بیت سلاماللهعلیهم به بیان روز؛ این به دو معناست به بیان روز یعنی به ادبیات و قالب روز این یک معناست.
دوم که مهم تر است اینکه معارف را به زبان روز و بیان روز بتواند نیازهای امروز را پاسخ دهد، یعنی محتوا متناسب با شرایط روز و نیازهای روز و سؤالات روز و چالشهای روز. بله بیان روز نه به این معنا که فقط ما قالب و ادبیات را تغییر بدهیم بله با ادبیات سنتی گذشته نمیشود معارف را بیان کرد، این قابل قبول است ولی مهم تر از اینکه ادبیات باید با ادبیات امروز مطابق باشد محتوا است، ما امروز به الغدیر امروزی نیاز داریم نه اینکه همان الغدیر را بیاوریم و آن عبارتهای سنگین، سنتی را تغییر بدهیم، عبارتها و ادبیات نوین امروزی را جایگزینش کنیم نه منظور این نیست؛ الغدیر آن روز که نوشته شد پاسخ به نیازهای آن روز و سؤالات آن روز بود و امروز ممکن است آن سؤالات دیگر مطرح نباشد، سؤالات و شبهات دیگری، نیازهای دیگری؛ پس ما یک الغدیر دیگری متناسب با نیازهای روز؛ اما در قالب روز هم محتوا که نیاز است به روز باشد و هم قالب و بیان و محتوا باید امروزی باشد و باید پرهیز از ادبیات سنتی و گذشته داشته باشد، این هم نکته ای بود که رهبر انقلاب بر آن بیش از دو راهبرد قبلی تاکید داشتند.
یکی از نکات مورد توجه رهبر انقلاب در بیانات ایشان در دیدار با اعضای پنجمین کنگره امام رضا علیهمالسلام معرفی اهل بیت(ع) به دنیا و جهان غیر شیعی و حتی غیر اسلامی است. معارف اهلبیت علیهمالسلام دارای چه ابعادی است که میتوان آنها را تبیین نمود؟
ائمه اطهار هم برای آن دنیای ما پیام دارند و راهنما هستند و رهبری میکنند؛ هم برای این دنیای ما و همانطور که در زیارت جامعه کبیره داریم: «بموالاتکم علمنا الله معالم دیننا» و «أصْلَحَ ما کانَ فَسَدَ مِنْ دُنْیانا».
همین طور که مسائل دین و معرفتی ما را رهبری میکنند و هدایت میکنند خیر و صلاح دنیایی ما را هم آن ها رهبری میکنند و ما را به آن سمت هدایت میکنند، لذا وقتی که هم مساله دین و آخرت و هم هدایت دنیای ما به دست ائمه اطهار است؛ این ها نمیتوانند منحصر به یک بخشی از جامعه باشند، اینها هادیان همه انسانها و بشریت هستند، اینها راهکارهای اصلاح زندگی بشر را نشان میدهند، اینها نجات بشر را از فساد و تباهی عرضه میکنند، ببینید یک سنی معتزلی به نام ابن ابی الحدید میآید بر نهج البلاغه امیرالمومنین شرح مینویسد که شاید یکی از بهترین شرحهایی که بر نهج البلاغه نوشته شده، یا جرج جرداق مسیحی که در مورد عظمت امیرالمومنین کتاب مینویسد و میتوان گفت از بهترین کتابهایی است که در مورد شخصیت امیرالمومنین نوشته شده است. این همان نگاه ائمه اطهار و معصومین هم بعد تربیتی و بعد اخروی و هدایت اخروی و آن جهانی انسان است، هم بعد این جهانیشان و هدایت انسانیشان؛ امام حسین در عاشورا میفرمایند: «إِنْ لَمْ یکنْ لَکمْ دِین؛ فَکونُوا أَحْرَاراً فِی دُنْیاکم» اگر دین ندارید لااقل در دنیای تان آزاده باشید؛ این مخاطب فراوانی دارد، اینکه گاندی میآید میگوید: من نهضت بزرگ مبارزه با استعمار انگلیس را از عاشورا الهام گرفتم؛ از امام حسین الهام گرفتم و همین طور نهضتهای آزادی بخشی که در جهان شکل گرفته است، اینها نشان میدهد که ائمه اطهار فقط به یک حوزه و ساحت توجه ندارند هر دو بعد هم دنیا، هم آخرت؛ چون اگر دنیا اصلاح شد، آخرت هم اصلاح میشود.
[دریافت فیلم]
«الدنیا مزرعه الاخره» لذا ما اگر به این ابعاد درست توجه کنیم، ائمه اطهار فقط فراتر از این هستند که رهبر یک قشر، بخش، یک جامعه و یک طیف باشند و رهبر همه انسان ها و بشریت هستند.
همانطور که امام علی بن موسی الرضا علیهالسلام فرمودند: «فَإِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعُونا» این ناس یعنی همه مردم یک بخشی؛ نفرمودند: اگر شیعیان ما، اگر پیروان ما، اگر محبین ما محاسن کلام ما را بشنوند تبعیت میکنند؛ «فَإِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعُونا» بعد هم حتما تبعیت میکنند همه ناس و بعد هم حضرت فرمودند: حتما تبعیت میکنند چون این ها همه بشریت هستند و با فطرت انسانها سروکار دارند، با وجدان انسانها سروکار دارند و در آن جا که میگویند: اگر دین ندارید آزاده باشید؛ آن فطرت و وجدان انسانها را مورد خطاب قرار داد، نه دیانت آنها و آنها که دین نداشتند ولی البته آنها از وجدان و فطرت بیبهره بودند و امام حسین وجدان آنها را مورد خطاب قرار داد، این شامل همه انسانها و بشریت در طول تاریخ میشود.
کنگرهی پنجم حضرت رضا علیهمالسلام به موضوع عدالت اختصاص داده شد و شعار آن «عدالت برای همه و ظلم به هیچ کس» معرفی شد. دلیل انتخاب این موضوع و این شعار چه بوده است؟
به چند جهت اولا عدالت یک نیاز فطری و وجدانی همه انسانهاست، خداوند متعال خودش را با عدل و عدالت معرفی میکند.
شما در بسیاری از آیات قرآن نگاه بکنید: «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ»؛ آیات قرآن که هم خودش را بعنوان عادل و مظهر عدل و هم توصیه بندگانش و اولیایش به عدالت؛ به حضرت داوود خداوند امر میکند با عدالت حکم کن، عدالت یک نیاز فطری بشر در طول تاریخ بود.
این یک چیزی نیست که بگوییم که انسان امروز به عدالت نیاز دارد در همه ادوار و حتی انسان ما قبل تاریخ هم به عدالت نیاز داشته است و این یک نیاز فطری و وجدانی است.
امروز عدالت گمشده بشریت است، ما تاریخ را که نگاه میکنیم چه رنجهایی که بشریت از رهگذر بی عدالتی تحمل نکرده، چه کشتارها، چه بردگی گرفتنها، چه به اسارت در آوردن میلیونها انسان در طول تاریخ، چه بی عدالتی ها و ظلمهایی در حق سیاه پوستان و اینها انسان هستند که صورت گرفته حتی در حق مردم آفریقا.
بعد از اینکه رنسانس شد، تصور این بود که عدالت در جامعه تحقق پیدا میکند، آن جریان ستمگر و ظالم که بدون رای و انتخاب و حضور مردم حاکم بودند و هر جنایتی میخواستند انجام بدهند، انقلاب رنسانس و انقلاب صنعتی این نوید را میداد که با پیامدهای این انقلاب و این تحول عدالت در جامعه اتفاق میافتد؛ ولی میبینیم که این اتفاق نیفتاد، حتی در خود کشورهای اروپایی بیعدالتی در حوزههای مختلف حاکم است و مردم در رنج از بیعدالتی هستند.
امروز نمونه بارز و آشکار و حقیقتا رنج آور بیعدالتی را شما در غزه دارید میبینید، همین کشورهایی که با انقلاب صنعتی، شعار عدالت و برابری و آزادی و وجدان انسانی را سر میدادند؛ امروز در برابر این کشتار، این نسل کشی، این دیگر جنگ نیست، این کشتار است، این نسل کشی است؛ ۴ هزار کودک را کشتن این جنگ نیست؛ این کشتار است و این بدتر از هلوکاستی است که آنها میگویند؛ این نسل کشی و جنایت است.
همین دنیای غرب که شعار مبارزه با بیعدالتی را دارد سر میدهد در مقابل این جریان آدم کشی سکوت کرده، نه سکوت کرده، حمایت میکند؛ سکوتش هم به نوعی معنای حمایت و بیشتر روحیه دادن و جرأت دادن به صهیونیست هاست تا آن جایی که حتی «یورگن هابرماس» فیلسوف آلمانی که بسیار امروز مطرح هم هست، نمره بسیار بدی در این حوزه گرفت حتی جریان فلسفه غرب، نه فقط سیاستمداران حالا سیاستمداران به دنبال منافع سیاسی و منافع مادی؛ فیلسوفان اخلاقی و اخلاقگرا هم در این قضیه نمره بدی آوردند و رفوزه شدند و نتوانستند واقعا با وجدان بشری همراه باشند.
«هابرماس» این فیلسوف بزرگ آلمانی با صهیونیستها در این جنایتها همراهی کرد از آن طرف آلمان نازیسم را محکوم میکنند، از آن طرف بدتر از آلمان نازیسم را حمایت میکنند و پشتیبانی میکنند؛ این دوگانگی را انسان نمیتواند چگونه تحمل کند؛ نه سیاستمداران، فیلسوفان هم در این حوزه با سیاستمداران همراهی کردند.
این نشان دهنده به افول رفتن فرهنگ لیبرالیسم غربی و فلسفه غربی است که نتوانست با وجدانهای بشریت همراهی کند، پس امروز گمشده و نیاز اصلی انسان امروزی عدالت است، این نه فقط در حوزه فراملی، ما در ساحت ملی و حوزه ملی هم از بیعدالتی رنج میبریم.
در کشور خودمان، در حوزههای مختلفی ما رشد کردیم، در حوزههای علمی و صنعتی، در بخشهایی حقیقتا رشد خوبی داشتهایم و قابل تحسین و افتخار است، اما در یک بخشهایی در حوزه عدالت ما عقب ماندگیهای جدی داریم که رهبر انقلاب چند دهه قبل؛ یک دهه را به عنوان دهه عدالت نامگذاری کردند. نگاهمان فقط نگاه به آن طرف مرز و فراملی نیست بلکه در داخل هم، مسئله بیعدالتی را در ساحتهای اجتماعی و آموزشی و اقتصادی و سیاسی و فرصتهای برابر برای همگان؛ ما از این قضیه رنج میبریم و در حوزه داخل و خارج به مسئله عدالت نیاز داریم.
عدالت در اندیشهی رضوی چه مفهوم و جایگاهی دارد؟
بر اساس همان سه بعدی که رهبر انقلاب، بعد الهی و عرشی، بعد تربیتی و سبک زندگی و بعد مبارزاتی و حکمرانی را بیان داشتند، ما عدالت را در بیان امام رضا علیهالسلام در همه این ابعاد مشاهده میکنیم، یک بعد از احادیث امام رضا علیهالسلام همان توجه به بعد قدسی و ملکوتی امام و عدالت در آن حوزه هست که خود امام بیان میفرمایند: امام علیهالسلام در تفسیر این آیه شریفه «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی» ؛ آیا این مقام امامت و ولایت به ذریه من هم میرسد؛ خداوند هم فرمود: «لا ینال عهدى الظالمین» نه این مقام عدالت و ولایت به ظالمین نمیرسد؛ بعد امام رضا علیهالسلام در تفسیر این آیه میفرمایند: « إنَّ الإِمامَةَ خَصَّ اللّه ُ عَزَّوجَلَّ بِها إبراهیمَ الخَلیلَ علیهالسلام بَعدَ النُّبُوَّةِ والخُلَّةِ ، مَرتَبَةً ثالِثَةً»
حضرت ابراهیم بعد از مرتبه نبوت و بعد از مرتبه خلت ابراهیم خلیل الله بعد از این دو مرتبه بسیار ارزشمند و ملکوتی مرتبه سوم و مقام سومی را از خداوند دریافت کرد و وقتی از خداوند خواست که این مقام به ذریه من میرسد؛ خداوند پاسخ داد: «لا ینال عهدى الظالمین» و امام علیهالسلام میفرمایند: «فابطلت هذه الایة امامة کل ظالم الی یوم القیامة»؛ این آیه شریفه زعامت و امامت هر ظالم و ستمگری را تا روز قیامت نفی کرد، پس امام که یک مقام عرشی و ملکوتی و امامت یک مقام الهی است که خداوند باید عنایت کند؛ شرطش عدالت است و باید عادل باشد؛ پس بعد از امامت در کلام امام در آن بعد مقام قدسی و ملکوتی امام، وجه دیگر عدالت مربوط به بعد زندگی و اخلاقی امام علیهالسلام است و امام علیهالسلام در رابطه بین انسانها سخن بسیار بلندی دارند و بر اصل عدالت تأکید میکنند.
امام میفرمایند: «من آمن الناس فلن یضربهم و حدثهم فلن یکذبهم» کسی که حاکم است کسی که روابط بین انسان ها را تنظیم میکند و به عنوان حاکم بر مردم مسلط است باید به مردم ظلم نکند و سخنی که میگوید به آن سخن عمل کند، سخن کذب نگوید، سخن دروغ نگوید، وعده دروغ ندهد اینها همه عدالت است «و وعدهم فلن یخلفهم» وقتی هم وعده داد به وعدهاش عمل کند وعده دروغ ندهد و وعده صادق میدهد باید عمل کند ببینید سه خصوصیت را امام مطرح کردند، یک ظلم به مردم نکند، دوم دروغ به مردم نگوید، وعده دروغ به مردم ندهد، سوم آن چه را وعده میدهد به وعدهاش عمل کند «فهو ممّن کملت مروّته و ظهرت عدالته» ؛ این انسان عادل است، مروتش کامل شده و عدالتش آشکار شده و آنجا آن بعد و شخصیت ملکوتی امام که عدالتش آشکار شده «لا ینال عهدى الظالمین» ، اینجا حاکم به عدالت و سوم رفتار عدالت گونه و حضور عدالت در رفتار اجتماعی بین انسانها و یکدیگر در روابط فردی امام میفرماید: «إنّما یراد من الامام قسطه و عدله، اذا قال صدق و إذا حکم عدل و إذا وعد أنجز»
این هم برای امام و هم برای مردم، این فقط برای امام نیست که این گونه باشد مردم هم باید از امامشان تبعیت کنند؛ باید پشت امام حرکت کنند و این در مورد مردم جاری است و همین طور که امام قسط و عدل و منظور از قسط و عدل چیست؟ اینکه چیزی را که میگوید، صادق باشد؛ پس مردم هم چیزی که میگویند؛ در گفتارشان صادق باشند و وقتی حکم میکنند، قضاوت میکنند و داوری میکنند و یک وقت داوری حاکم با مردم است، یک وقت حاکم وعده میدهد «و أذا حکم عدل» و سوم «أذا وعد أنجز» یک وقت حاکم به مردم وعده میدهد و یک وقت مردم به یکدیگر وعده میدهند و وقتی وعده میدهند چه حاکم و چه مردم به وعده شان عمل کنند و وعده را محقق کنند این سه بعد از هدایت در حوزههای گوناگون است و مقام و سبک و زندگی امام و سلوک امام و مسائل مبارزاتی.
برگزاری کنگرهی جهانی امام رضا علیهمالسلام و برنامههای مشابه آن چقدر میتواند ما را به اندیشههای رضوی نزدیک سازد و چه نقشی در گفتمان سازی رضوی دارد؟
یک وقت کنگرهای برگزار میکنیم که خب حالا یک کاری صورت داده باشیم، یک کنشگری اجتماعی داشته باشیم، یک کنشگری فرهنگی داشته باشیم، این مد نظر نیست و امر مطلوبی نیست بلکه هدف ما همانطور که رهبر انقلاب هم اشاره داشتند ما باید به خروجی و نتیجه این کنگرهها توجه داشته باشیم و هدف ما گردآوری اندیشمندان، توجه دادن اهل قلم و اندیشه و صاحبان قلم و فکر به مسئله عدالت در زندگی امام رضا علیهالسلام است؛ هدف ما در کنگره این است که بتوانیم صاحبان فکر و قلم و اندیشه را به این نیاز کاملا وجدانی و فطری بشری که عدالت است، توجه بدهیم. ما باید در سیره ائمه سلاماللهعلیهم اجمعین و سیره امام رضا علیهالسلام در همه ساحتها و ابعاد توجه به اهمیت عدالت را کاملا ملاحظه میکنیم. هدف کنگره این است که فرصتی به وجود آید تا بتوانیم از دل سخنان امام و سیره امام و دیگر ائمه و همه معصومین سلاماللهعلیهم اجمعین این گنجینههای نیاز بشری را استخراج کنیم و به دنیای تشنه عدالت و آزادی و حقانیت عرضه کنیم و انشاءالله با عنایت خود حضرت رضا سلاماللهعلیه و همکاری بسیار خوب و مسئولانه صاحبان قلم و اندیشه بتوانیم به این هدف مقدس و متعالی که نیاز همه بشریت است، انشاءالله دست پیدا کنیم.