بیش از یک دهه از تصویب «سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش» در شورای عالی انقلاب فرهنگی میگذرد؛ سندی که قرار بود چشمانداز اصلی تحول در آموزش و پرورش و نظام تعلیم و تربیت کشور قرار گیرد اما میزان اجرایی شدن آن تاکنون خرسندکننده نبوده است. این موضوع در دیدارهای مختلف معلمان در سالهای اخیر از سوی رهبر انقلاب مورد اشاره قرار گرفته است. در دیدار سال گذشته رهبر انقلاب وضعیت این سند را دلشاد کننده ندانستند.
رهبر انقلاب در دیدار امسال بر لزوم تهیه یک نقشه راه برای اجرای سند تحول تأکید کردند: «دربارهی سند تحوّل... اوّلاً بایستی سند تحوّل دائماً بهروزرسانی بشود... ثانیاً برای اجرای سند تحوّل یک نقشهی راه لازم است؛ این نقشهی راه تا حالا تنظیم نشده... برای همین هم هست که از سند تحوّل در کف مدرسه خبری نیست.» ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
رسانه KHAMENEI.IR به همین مناسبت در پرونده «سندی که به آن عمل نشده است» دلایل اجرایی نشدن سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش را بررسی کرده است.
آقای محمود فرشیدی، وزیر اسبق آموزش و پرورش (۱۳۸۴-۱۳۸۶) به عنوان یکی از وزرای سابق آموزش و پرورش معتقد است اجرایی کردن این سند نیازمند یاری و همراهی همه ارکان نظام است.
بیش از ده سال از تصویب نهایی سند تحویل بنیادین آموزش و پرورش گذشته است، با این حال وضعیت اجرایی شدن آن ناخرسندکننده است. دلایل اجرایی نشدن این سند از نظر شما چیست؟
یکی از دلایل آن عدم باور دستاندرکاران امور اجرای سند تحول به خود سند تحول است. آنها یا به آن سند ملی که قبلاً طراحی کرده بودند اعتقاد داشتند یا کاملاً با آن مخالف بودند؛ بنابراین، به روشهای مختلف مخالفت صریح یا تأکیدی خودشان را اعلام میکردند و با معطلگذاشتن اجرای این سند عملاً این کار انجام نشد. خود نظام بوروکراسی و اداری ساختار وزارت آموزشوپرورش طبعاً با هرگونه تحول در نظام اداری مخالفت میکند و تا وقتی که این ساختار به این معنا وجود دارد و افرادی که تابهحال مسئولیت اجرای سند را داشتند و انجام ندادند بر سر کار باشند این کار عملیاتی نمیشود. در واقع، کسانی که مسئولیت داشتند و سالهای سال هم قدرت داشتند و الآن هم همچنان در اجرای سند مسئولیت دارند، این کار انجام نخواهد شد. رهبر انقلاب جوری به معلمین توصیه کردند که خودتان با صبر و حوصله کارها را پیش ببرید. به نظرم میآید به موازاتی که حالا در وزارتخانه اقداماتی صورت میگیرد، وزارتخانه هم از پایین حرکتی اعتباربخشی کند؛ یعنی یک طرح تحت عنوان سند به زبان مدرسه تهیه کند و در اختیار مدارس قرار دهد تا مدارس در حد توانشان این را اجرا کنند.
وظیفه دیگر هم وظیفه رسانه ملی است. رهبر انقلاب فرمودند که باید سند تحول را برای معلمین تبیین کنید؛ چون در این مدت دهساله از طراحان اصلی سند استفاده نشد و کنار گذاشته شدند. اگر از این طراحان اصلی سند دعوت شود که به میزگردهایی در تلویزیون بیایند و فرهنگیان در دورههای آموزش ضمن خدمت شرکت کنند که این سند چیست، فرهنگیان بهاندازه توانشان در مدارس این موضوع را محقق خواهند کرد. البته مسائل دیگری هم هست؛ اینکه رهبر انقلاب در سیاستهای ابلاغی سند تحول را به سران سه قوه ابلاغ کردند، یعنی فقط وزیر آموزشوپرورش مسئول اجرای سند نیست، بلکه رئیسجمهور، رئیس قوه قضائیه، رئیس مجلس و همه مسئولان عالی قوا مسئولیت دارند که به اجرای سند کمک کنند؛ چون مثل مسئله کرونا، اقتصاد و اشتغال، مسئله ملی است؛ بنابراین، باید چنین جایگاهی برای اجرای سند ایجاد و بهتدریج پشتیبانیهای لازم انجام شود.
رهبر انقلاب در دیدار امسال با معلمان اشاره مستقیمی هم به هویت ملی و نسبت آن با آموزشوپرورش کردند. چطور میتوان مؤلفههای هویتی را از طریق بحث آموزشوپرورش تقویت کرد؟
اگر معلم جایگاه خود را پیدا کند، میتواند این هویت را به روشهای مختلف آنهم مستقیم و غیرمستقیم به دانشآموز منتقل کند. قطعاً معاونت پرورشی یکی از بازوهای قدرتمند برای این کار است؛ چون اینجا فرصت آزادی است که حالت نظم کلاس را ندارد و دانشآموزان در ضمن فعالیتهای موردعلاقهشان میتوانند در جهت هویتبخشی هدایت شوند؛ مثل الگوهای سازندگی، بازدید از موزهها، رفتن به مساجد و بازدید از دستاوردهای انقلاب، میتوان مجموعه راهکارهایی را پیشبینی کرد. البته بهشرطی که فرصت و اعتباراتی به معاونت پرورشی داده شود؛ حتی از این هویتبخشی هم میتوان در قالب ورزش و متون درسی مثل ابزاری قدرتمند بهصورت غیرمستقیم استفاده کرد. همانطور که سال گذشته رهبر انقللاب آقا به مسئله رونالدو و مرحوم کاظمی اشاره کردند. ایشان امسال هم به شناساندن مفاخر ملّی، سابقهی فرهنگی و عزّت تاریخی به نوجوانان تأکید کردند.
این مصداقش در آموزشوپرورش هم هست؛ اینکه چنین کتابهای درسی در کنار علمآموزی یک پیوست هویتبخشی داشته باشند. راهکارهای مختلفی وجود دارد. قطعاً ابزارهای معلمی، ظرافتهای خودش را دارد. پرورشی هم خیلی مهم است.
رهبر انقلاب با اشاره به اینکه مسیر کنونی مدارس یک مسیری است به سمت دانشگاه، مهارت آموزی و آموزشهای فنی و حرفهای را از ضرورتهای نظام آموزش و پروش دانستند. نسبت آموزشهای عمومی با این قبیل مهارت آموزیها در مدارس ما باید چگونه باشد؟
یکی از محورهایی که در برنامه درسی ملی پیشبینی شده این است که باید آنچه ما میآموزیم در حوزه چهار محور علم و عمل و اخلاق و عبادات باشد. باید مقداری در کتابهای درسی به سراغ مهارتها برویم و سعی کنیم دانشآموزان ما در هر مقطع تحصیلی به تناسب سن خودشان یک مهارت را بیاموزند. در بعضی از کشورها به دانشآموز دبستانی یاد میدهند که دکمه پیراهن خودش را بدوزد، یا با سوزننخ کار کند، یا نیمرو درست کند. اینها مجموعه برنامههای نوشتهشدهای است که تا دانشآموز این مراحل را نگذراند به کلاس بالا نمیرود. در واقع، این مهارتها تفننی نیست. باید اینقدر تمرین کند تا یاد بگیرد. حالا یکی زودتر یاد میگیرد، یکی دیرتر یاد میگیرد، ولی باید یاد بگیرد.
همچنین باید مسائلی را که به هویت ملی ما مربوط است، بیاموزند. باید فهرستی از آداب زندگی اسلامی و سادهزیستی و آسیبهای اجتماعی را در این سنین با دانشآموزان کار کنیم و آنها را در برابر آسیبهای ماهواره و فضای مجازی واکسینه و مسئولیتبخشی کنیم.
نمیتوان از تحول در آموزش و پرورش سخن گفت ولی نسبت به مقوله معلم و جایگاه آن در نظام آموزش و پرورش بیتفاوت بود. مساله معلم و تربیت معلوم در این نظام با چه مسائلی روبروست؟
تربیت معلمان در دوران اصلاحات و سازندگی تقریباً منحل شد و در میانه دهه ۸۰ دوباره احیا شد. امکاناتش از دست رفته بود و گرفتن دانشجو معلم خیلی دشوار بود. مشکل تربیتمعلم غیر از بحث گسترش و توسعه و بودجه و اعتبارات و اساتیدش، این است که دانشگاه فرهنگیان زیر نظر وزارت علوم است و با شاخصهای این وزارت سنجیده میشود. اگر یک نفر در وزارت علوم پی. اچ. دی داشته باشد و صفر کیلومتر هم باشد، استاد است؛ اما کسی که میخواهد در آموزشوپرورش استاد شود، باید معلمِ معلمان باشد؛ یعنی علاوه بر آن بار علمی باید بار تربیتی و ویژگیهای تجربه تربیتی داشته باشد. قدیم میگفتند به مکتب رفتی و استاد دیدی، این استاد دیدن هم در حوزههای علمیه ما موضوعیت دارد. وقتی میخواهند درس یاد بگیرند، مثلاً، میگویند ایشان درس اسفار را نزد علامه طباطبایی خوانده، نمیگویند درس اسفار را گذراند، میگویند نزد فلانی گذراند. هم تشویق از استاد است هم اینکه اهمیت کار را نشان میدهد؛ بنابراین، معلمِ معلمان بودن مسئلهای است که باید الآن در دولت تحول راجع به آن فکر شود. ما معلمانی داریم که سالهای سال در عرصههای مختلف آموزشوپرورش خدمت کردهاند و بسیار مورد احترام جامعه فرهنگیان هستند، ولی چه بسا آنها نتوانند با شاخصهای وزارت علوم در دانشگاه فرهنگیان استاد شوند. حتماً باید شاخصهای ویژه خود آموزشوپرورش برای استادی دانشگاه فرهنگیان در نظر گرفته شود و در این زمینه آموزشوپرورش مستقل باشد.
رهبر انقلاب در زمینه جایگاه و منزلت معلم، به دوران پیروزی انقلاب اشارهای کردند؛ اینکه معلمین به صحنه آمدند و دانشآموزان را به صحنه کشاندند و به نظام پهلوی تیر شلیک شد. میتوان گفت که بعد از روحانیت، فرهنگیان بیشترین نقش را در پیروزی داشتهاند. در دوران دفاع مقدس، بسیاری از سرداران برجسته دانشآموزان زیادی را به جبهه بردند. امام فرمودند معلمی شغل انبیاست. خود رهبر انقلاب معلمان را افسران جبهههای پیشرفت کشور میدانند. این شغل مثل سایر شغلها نیست. حضرت آقا هم به این نکته اشارهای داشتند. به هر حال، آموزشوپرورش چنین جایگاهی پیدا کرد و از مهمترین دستگاههای کشور شد. طرحهای مختلفی هم در آن تهیه شد و به سایر وزارتخانهها داده شد تا استفاده کنند. در عرصههای عالی مدیریت کشور فرصتی فراهم شد و شهید رجایی و شهید باهنر و شهید بهشتی توانستند در آنجا ارتقاء پیدا کنند. آنها هم معلمین آموزشوپرورش بودند. در بین بسیاری از نمایندگان مجلس و صحنههای دیگر مدیریت چنین جایگاهی پیدا شد، منتها دشمن ریشه انقلاب اسلامی را شناسایی کرد. قطعاً شخصیتهای فرهنگی برای استمرار این انقلاب تلاش میکردند، برای همین دشمن تا جایی که توانست آنها را ترور کرد. وقتی این شخصیتهای فرهنگی ترور شدند، جامعه دچار خلأ شد و به دست کارگزارانی افتاد که جایگاه معلم را نمیشناختند و شاخصهای اقتصادی پررنگ شد؛ چون آموزشوپرورش را تولیدی نمیدانستند، بودجه کمی به آن دادند. حضرت آقا بارها فرمودند که اینجا سرمایهگذاری است و مصرفی نیست. بهتدریج معلم مورد بیمهری از جانب بعضی از مسئولین کشور قرار گرفت. دشمن هم تا توانست از این گلایهمندی استفاده و سعی کرد معلمان را تحقیر کند. میگویند تو با دیگران فرق میکنی، تو هم یک صنف مانند سایر صنوف هستی! یا میگویند چرا الگوی ما شهید بهشتی و مطهری باشد، باید الگوی ما فلان معلم کشتهشده در زمان شاه باشد. دشمن سعی میکند الگوها و معلمان را تحقیر کند و بعد از این طریق معلمان را به کوچه و خیابان بکشاند. میخواهند معلم را ابزار دست خودشان قرار دهند. معلمی که شاخصهای عالی نظام را الگوی خود قرار دهد، هیچوقت در این جرگه قرار نمیگیرد، دشمن هم تابهحال موفق نبوده و همواره خود معلمین پاسخ آنها را دادند.
حضرت آقا جایی فرمودند باید کاری کنیم که انتخاب اول دانشآموزان، معلمی باشد. این خیلی حرف مهمی است. اگر الآن شما در خانواده خود نظرخواهی کنید حتماً اینطور نیست. باید این را احیا کرد. اگر ما میخواهیم دانشآموزان فرهیخته و متعهدِ با هویت تربیت کنیم، باید معلمین برجسته و فرهیخته و متعهد داشته باشیم که بتوانند این کار را بکنند. اگر معلمی از نظر علم و مسائل دیگر درجه دو و سه باشد، دانشآموزش هم از خودش ضعیفتر میشود و این ضرورت است؛ خصوصاً اینکه ما در آستانه تمدن نوین اسلامی هستیم باید این مسئله را جدی بگیریم. اصولاً نظام اسلامی یک نظام فرهنگمدار است. در این نظام فرهنگمدار، باید مدیریتها معلممدارانه و تربیتمدارانه باشد. باید هر برنامهریزی که میشود آثار تربیتی آن برنامه دیده شود.
معلمان آموزشوپرورش میتوانند یکی از گزینههای قوی برای مدیریت در کشور باشند؛ اما باید به خود این مجموعه هم توجه کرد. الآن آموزشوپرورش بهعنوان قویترین بازوی فرهنگی نظام، به چنین توجهی احتیاج دارد. حالا چهکار میتوان کرد؟ اول اینکه دستگاههای مسئول مثل دولت، مجلس، قوه قضائیه و دیگران باید سیاستهای ابلاغی سند را اجرا کنند. حضرت آقا گفتند باید بودجه آموزشوپرورش در اولویت باشد. نباید یک معلم از نظر معیشتی مشکل داشته باشد. باید به موضوع معیشت توجه شود. نکته دوم اینکه مسئولان نظام در هر ردهای که هستند از اعتبار خودشان برای احیاء اعتبار معلم استفاده کنند. حضرت آقا در جایگاه روحانیت در صحبتهای قبلیشان گفتند که روحانی و پدر و مادر معلماند، اما معلم آموزشوپرورش چیز دیگری است. این دفعه هم فرمودند که معلم آموزشوپرورش غیر از سایر معلمین است. خب! این اعتباربخشی و شخصیتدادن به معلم است. مسئولان دیگر نظام هم میتوانند مشابه این کار را انجام دهند و با فرهنگیان دیدار داشته باشند و آنان را تکریم و برجسته کنند؛ حتی میتوانند به تناسب تخصص خودشان، چند ساعت تدریس بگیرند و به مدرسه رفته و درس بدهند. این کار خیلی مهم و ارزشمندی است. میتوانند در مناسبتها مثل روز معلم یا غیر از آن در مدرسهها سخنرانی کنند، یا معلم دوران مدرسه خودشان را به دفتر کار خود دعوت کنند و دست این معلم را ببوسند و این کار را در رسانهها منعکس کنند. این مسائل در روحیه معلم خیلی تأثیر دارد. این کارها خیلی هزینه ندارد، فقط تواضع و درک میخواهد که اگر من به اینجا رسیدم بهخاطر زحمات معلم کلاس اول دبستان من است. او مرا با باب علم آشنا کرد. به هر حال، میتوان با روشهای مختلفی از معلم تجلیل کرد.
مسئله بعدی رسانهها هستند. رسانه ملی باید فرصتی برای آموزشوپرورش پیشبینی کند. آقا هم در دیدارهای قبلیشان این را دستور دادند. دستگاههای دیگر پول میدهند و برنامه تولید میکنند و در آنتن پخش میکنند. زیباترین سوژهها در آموزشوپرورش است. اگر صداوسیما به آموزشوپرورش فرصتی بدهد و برنامههای متناسبی را تولید کند، جایگاه معلم ارتقاء پیدا میکند. حضرت آقا توصیه کردند که از معلمین قهرمان سریالهایی ساخته شود تا زندگی این همکاران به تصویر کشیده شود. این وظیفه رسانههاست. خود معلمان هم باید تلاش کنند تا جایگاه پیشین خودشان را در صحنههای انقلاب اجرا کنند و نگذارند که عوامل دشمن معلمان را تحقیر کنند. سعی کنند در صحنههایی مثل پیوند با ولایت، استکبارستیزی، روز قدس و دفاع از دانشآموزانِ دربند فلسطینی حضور و ارتباط داشته باشند. باید نمایش و تظاهرات داشته باشند. اینها راهکارهای اساسی است. معلم محور اصلی آموزشوپرورش است. اگر معلم، معلم باشد، میتواند مشکلات را حل کند و راهش این است که ما جایگاه معلم را در جامعه به بالاترین مقام برسانیم. اگر برای علم و معلم ارزش قائل هستیم، باید این کارها را بکنیم.