خاطرهای از آخرین ملاقاتتان با آقای ایرلو دارید؟
در آخرین ملاقاتی که با یکدیگر -یک یا دو روز پیش از سفر او به یمن- داشتم، حاج حسن ایرلو، به خانه من آمد و ناهار مهمان من بود. او هنگام خروجش از منزل، به من گفت در حال عزیمت به یمن هستم و میخواهم از تو خداحافظی کنم. من آن صحنهای را که به چهرهاش خیره شدم هرگز فراموش نمیکنم. در آن لحظات این احساس عجیب را داشتم که دیگر او را در این زندگانی فانی در دنیا نخواهم دید. اکنون خطاب به او میگویم، ای دوست من! ای عزیز من! فراق و دوری تو برای ما دردآور است. إنشاءالله ما را در منزلگاه صدق و حقیقت نزد خداوند مقتدر همراه با انبیاء، صدیقین، شهداء و صالحین در کنار یکدیگر قرار گیریم. تو، بسیار صادق بودی و از مظلومیت مردم یمن دفاع کردی و با اعضاء و جوارحت از آنها حمایت بهعمل آوردی. تو، از همان روز اول بر لزوم حمایت و پشتیبانی از ملت بزرگ و مجاهد یمن و نیز بر لزوم عدم پشتکردن مسلمانان به آن تأکید داشتی. ای مرد بزرگ! یکبار دیگر از تو خداحافظی میکنم و امیدوارم که به اذن خداوند تبارک و تعالی بهزودی در عالَمی دیگر، یکدیگر را ملاقات کنیم.
درپایان اگر نکتهای هست که لازم میدانید به آن اشاره کنید بفرمایید.
من خالصانه این ضایعه را به خانواده مجاهد و صبور او از جمله همسر بزرگوار، پسران و دخترانش تسلیت می
گویم. خانواده بزرگوار او در طول مدتزمان گذشته درد دوری و فراق حاج حسن ایرلو را تحمل کردند و نمونهای از خانوادههای بصیر و فداکار و با درک بالا هستند.