بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مُرد، به خاطر اینکه در دوران زندگیاش کسی به عمق و والاییِ شخصیّتِ این شخصیّت جلیلالقدر پی نبرد؛ یعنی عامّهی مردم پی نبردند و در مظلومیّت بهشتی همین بس که عِدل(۱) بنیصدر قرار گرفته بود؛ گفته میشد بهشتی، بنیصدر؛ خود این واقعاً مظلومیّت بزرگی است؛ در حالی که از لحاظ صلاحیّتهای گوناگون علمی، اخلاقی، سیاسی، فکری، عقلانی، این دو نفر با یکدیگر قابل مقایسه نبودند و شهید بهشتی واقعاً یک انسان برجستهای بود در همهی این امور.
امّا اینکه خار چشم دشمنان بود به خاطر این [بود] که با وجود این مظلومیّتی که داشت، بر اثر خونسردی و حلم و تسلّط بر اعصاب که در یک انسان عزیز به وفور مشاهده میشد، هرگز دچار حالت عکسالعملی و انفعالی نمیشد و موضعگیریهایش موضعگیریهای دقیق و صحیح و عاقلانهای بود و خود همین هم موجب میشد که دشمن بیشتر از ناحیهی او ضربه ببیند. از اوّل انقلاب، دشمنان -چه دشمنان التقاطی، چه منافقین، چه گروههای گوناگون؛ که البتّه همهی آنها زیر این دو نام میتوانند جمع بشوند، که قبلاً تشریح کردم- همه از شهید بهشتی ضربه دیدند؛ برای همین هم بود که اوّلین کس یا جزو اوّلین کسانی که مورد تهاجم دشمنان قرار گرفت، شهید بهشتی بود؛ دیگران بعضی دیرتر از ایشان مورد تهاجم قرار گرفتند و بعضی حتّی تا آخر هم مورد تهاجم قرار نگرفتند. ... این است که واقعاً خار چشم دشمنان بود. و امام نسبت به شخصیّت شهید بهشتی احترام قائل بود؛ نه فقط بعد از پیروزی انقلاب، [بلکه] پیش از پیروزی انقلاب و از اوائل، ایشان را احترام میکرد، برای ایشان شخصیّت قائل بود؛ و انصافاً هم شهید بهشتی شخصیّت بزرگی بود؛ خدا رحمتش کند.
۱) همردیف، هموزن