وَ کَیفَ یَقِلُّ ما یُتَقَبَّل
جالب این است که این بزرگوار بعد از آنکه این حقیقت را بیان میکنند، یک استدلالی هم در ذیلش ذکر میکنند و آن این است که میفرمایند: وَ کَیفَ یَقِلُّ ما یُتَقَبَّل؛ چطور کم حساب میشود آن عملی که مورد قبول پروردگار است. اِنَّما یَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ المُتَّقین؛(۲) وقتی شما تقوا دارید، هر عملی که انجام بدهید مورد قبول است و وقتی که عملی مورد قبول ذات مقدّس پروردگار قرار گرفت، دیگر این عمل کم نیست؛ هر چه باشد. همین قدر که مشرّف به قبول باری تعالی شد عمل انسان، ارزش پیدا میکند، عُلو پیدا میکند. لذا میفرماید که با تقوا هیچ عملی کم نیست. بله، اگر تقوا نباشد، آن وقت قبول و عدم قبول عمل یک مشکلهی بزرگی است برای انسان. گاهی انسان عملی را انجام میدهد، زحمتِ آن را هم متحمّل میشود، لکن مورد قبول قرار نمیگیرد. در روایت داریم که بعضی هستند که شب پا میشوند نماز هم میخوانند، امّا جز بیداری هیچ عایدیای برای آنها در این کار وجود ندارد؛ عایدیِ او فقط همین بیدار شدن و خوابِ انسان ناقص شدن و خراب شدن است؛ یعنی قبول نمیشود. حالا یا این است که قبول نشدن خدای نکرده به خاطر یک عمل حرامی است که آن عبارت است از ریا -چون ریا علاوه بر اینکه مُبطلِ عمل است، خودش هم حرام است؛ ریا نوعی شرک است- یا به خاطر این است که نه، ریا و عمل حرامی وجود ندارد، [فقط] توجّه ندارد؛ بیهوا همین طور پا میشود مثلاً یک نمازی میخواند، بدون توجّه، بدون خشوع، بدون ذکر؛ فایدهای ندارد. بنابراین، تقوا اگر بود، این تأمین شده است؛ اِنَّما یَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ المُتَّقین.