در جامعهشناسی معرفت، ارتباط بین جامعه و معرفت مورد توجه قرار میگیرد. جامعهشناسی معرفت دانشی هست که موضوع آن بررسی روابط و پیوندهای میان انواع زندگی اجتماعی و اقسام معرفت است و عوامل اجتماعی تعیینکنندهی معرفتهای انسانی مورد توجه می باشد. نکتهی مهم در جامعهشناسی معرفت نسبت بین ساخت و معرفت است. در جامعهشناسی معرفت، مجموعههایی از اندیشه و معرفت مثل نظامهای اخلاقی و سیاسی از زمینههای اجتماعی و فرهنگی جامعه که در آن پرورانده شدند، متأثر میگردد و این زمینههای اجتماعی و فرهنگی بسیار مؤثرند.
بعد از ذکر این مقدمه باید گفت که
شهید حاج قاسم سلیمانی بهعنوان شهید بینالمللی مقاومت را باید در زمینهی اجتماعیِ جهادگونهی ایشان در هشت سال دفاع مقدس و حضور در جبهههای حق علیه باطل دید. آن زمینهها و اطاعتپذیری و ولایتپذیریِ بصیرتمدار همراه با اخلاص و تعقّلشان، ایشان را در یک فضای مؤثری قرار میدهد که ما آن را در قالب شهید مقاومت میتوانیم ببینیم. نکتهای که در اینجا باید به آن دقت کرد، این هست که فرد از درون جامعه زائیده میشود، در واقع از درون جامعه است که افراد تولید میشوند و این فردیت افراد را شکل میدهد.
اما اتفاق خیلی عجیب در خصوص این شهید بزرگوار این بود که ما بعد از رحلت حضرت امام رحمهاللّهعلیه و آن تشییع بیش از ده میلیون نفری، بار دیگر شاهد حضور چند ده میلیونی مردم در سرتاسر ایران به خصوص در شهرهای مختلفی چون تهران، مشهد، قم و کرمان بودیم. این قالب یک قالب منحصر به فردی بود که فضای لازم را برای ایجاد یک رستاخیز و یک فصل تازه در جامعهی ما نوید داد. اما چگونه میتوانیم کنشگری مردم و نوع نگاه تکریمانهی رهبر معظم انقلاب را به جریان تشییع شهید بینالمللی مقاومت بفهمیم؟
میتوان با دو منطق به این رویداد نگاه کرد. یکی منطق بیرونی است و دیگری تفهم و منطق درونی است. ما بهجای تحلیلهای نادرست، بهتر است که در درون مردم غوطهور بشویم و از درون ذهن مردم به واسطهی مشارکت با مردم این تشییع را همراهی کنیم. بهجای اینکه منطق بیرونی داشته باشیم، لازم است که از منطق درونی به ابعاد حضور و مشارکت جمعی مردم توجه کنیم تا بتوانیم پیشداوریها و پیشذهنیهای خودمان را اثر ندهیم و تحلیل مناسب و منطقیای داشته باشیم. یک نکته هم دربارهی ذهنیت عقیم و ابتر جریان همیشه مخالف نظام جمهوری اسلامی هست که میگویند مردم دارند از نظام جدا میشوند، و حضور مردم دارد کمرنگتر میشود، اما ناگهان اتفاق و معجزهای در چهل سالگی انقلاب اسلامی میافتد که حضور مردم را بسیار پُررنگ میکند و همهی تحلیلهای تحلیلگران سطحی را بر باد میدهد و این نکتهی مهمی است که نباید از آن غافل شد. سطحینگران به واسطهی پیشداوری خود، به دنبال این هستند که نوعی فاصله بین ملت و نظام را نشان دهند در حالی که نگاه عمیق به موضوع و استفاده از متدولوژی جامعهشناسی معرفت موضوع را بهگونهای دیگر را نشان میدهد.
درواقع
تفهم حضور مردم در بدرقهی ملی و فراملی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، نشاندهندهی مؤلفههای گوناگونی هست که میتوانیم آنها در قالب یک ارتباط منطقی و به شکل یک مثلث شامل ارتباط بین مردم، نظام سیاسی و شهید حاج قاسم سلیمانی ترسیم کنیم. خیلی جالب است که سردار سلیمانی وقتی از سیدحسن نصراللّه صحبت میکند، به حالت ولایتپذیری او غبطه میخورد و رشک میبرد و مقام ولایتپذیری را بحث بسیار مهمی میداند که ما نباید آن را نادیده بگیریم. بحث مردمگرایی و مردممداری هم بسیار مهم هست. تلاشِ شبانهروزی کسی که از آسایش و آرامش خود میگذرد و به آن طرف مرزها برای صیانت از مرزهای ملی و فراملی دینی و هویتی ما میرود را هم نباید نادیده بگیریم.