رهبر انقلاب اسلامی در روزهای ۱۶ و ۱۷ مهرماه در دو برنامهی مهم اول به بازدید نمایشگاه فناوریها و شرکتهای دانشبنیان رفتند و سپس در جمع سه هزارنفری نخبگان و پژوهشگران جوان، شنونده نکات آنها بودند و ساعتی از دغدغههای رهبری و راهبرد جمهوری اسلامی در حوزهی علم و دانش سخن گفتند. یکی از موارد مورد تاکید ایشان در هر دو برنامه، لزوم افزایش شرکتهای دانشبنیان بود. در این باره دکتر ابراهیم سوزنچی عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه صنعتی شریف در تحلیلی کوتاه به الزامات تحقق راهبرد افزایش شرکتهای دانشبنیان پرداخته است.
حضور رهبر انقلاب در نمایشگاه «ایران ساخت» و بازدید از محصولات ۳۰ شرکت دانش بنیان و سپس تأکید ایشان بر توسعه این شرکتها در دیدار با نخبگان، نشانگر اهمیت این مسئله برای کشور است.
در کنار این نمایشگاه، معاونت علمی فناوری تلاش داشت نشان دهد منابعی که از صندوق توسعهی ملی به آنها داده شده است صرف چه اموری گردیده و معاونت محترم رئیسجمهور به دنبال ارائهی راهکاری برای گذار به اقتصاد دانش بنیان بود. وجود حدود ۴۵۰۰ شرکت دانش بنیان، فروش ۹۰هزار میلیارد تومانی و اشتغال مستقیم ۳۰۰ هزار نفر، از دیگر آمارهای ارائه شده بود.
رهبر انقلاب با اشاره به گلایههای جوانان در حوزههای مختلف، افزودند که یکی از مشکلات آنها این است که چرا محصولی که تولید میکنند را دولت از خارج وارد میکند که این مسئله ناشی از اقتصاد نفتی است.
طبیعتاً در دورهی اقتصاد مقاومتی، که ارتباطات با دنیا به گونه خاصی محدود شده است، ما نمیتوانیم به سادگی از راهبردهای انتقال و یادگیری فناوری و همچنین سرمایهگذاری مستقیم خارجی استفاده نماییم. پیوستن به زنجیرهی ارزش جهانی نیز ناشدنی مینماید و بنابراین تنها راه توسعه و یادگیری دانش، سرمایهگذاری بر روی حوزههای اولویتدار و صرف منابع کشور به صورت هدفمند است.
نگاهی به این آمار نشان میدهد که اندازه متوسط شرکتهای دانش بنیان ۶۶ نفر با درآمد میانگین ۲۰ میلیارد تومان است. با حذف برخی بنگاههای بسیار بزرگ که عمدتاً در حوزهی خدمات، کارهایی نظیر تراکنش بانکی و غیره را انجام میدهند، این میانگین کمتر نیز خواهد گردید.
از طرف دیگر، مقایسه با منبع و مصرف کنندهی اصلی دانش و تکنولوژی در دنیا، یعنی بنگاههای بسیار بزرگی که هزینه تحقیق و توسعه و ثبت اختراعات فراوانی دارند، نشان میدهد که ارقام داخلی به هیچ روی کفاف سرمایهگذاری لازم بر روی توسعه دانش در کشور را نمیدهد.
سرشکن کردن منابع محدود دولتی (نظیر صندوق توسعه ملی) در میان این شرکتهای کوچک نمیتواند به آنها توان رقابت را بدهد چرا که آنان نیازمند بازار گسترده برای فروش هستند که اکنون راههای آن بسته است و تنها بازار ممکن، بازار دولتی است که آن هم در نهایت علاوه بر رانت، کماکان بسیار محدود است.
بیراه نیست که بسیاری از این شرکتها از نبود بازار برای محصولات خود گلهمند بودند چرا که علیالاصول چه منبع اصلی، و چه تقاضای دانش، یعنی بنگاههای بزرگ، در کشور ما در فضای دیگری در حال حرکت هستند، یعنی مسیر مونتاژ. در حالیکه یک اکوسیستم نوآوری موفق، بقا و حیات خود را در گرو شرکتهای بزرگی می بیند که پیرامون این سیستم، به دنبال شکار فرصتهای نوآوری و خرید و یا جذب شرکتها و نخبگان دانشی هستند.
از این روی، راهبرد افزایش تعداد شرکتهای دانش بنیان تنها در صورتی میسر است که تقاضا و منابع مالی توسعه آن، یعنی بنگاههای بزرگ، متقاضی دانش باشند و این مهم خود زمانی میسر است که سیاستگذاری صحیح شرکتهای بزرگ موجود را از مسیر مونتاژ به سمت نوآوری هدایت کند، نکتهای که رهبر انقلاب ۲ سال پیش در دیدار با نخبگان جوان مطرح کردند: «صنعت کشور دچار آفت مونتاژکاری است ... باید در یک بازه ۱۰ساله، رویکرد صنعتی کشور از مونتاژ به نوآوری تغییریابد».
بدیهی است باید بیانات حکیمانه رهبر انقلاب را در کنار هم دید...