رهبر انقلاب اسلامی در بیانیهی «گام دوم انقلاب» با مرور تجربهی ۴۰ سالهی انقلاب اسلامی اعلام کردند: انقلاب «وارد دوّمین مرحلهی خودسازی و جامعهپردازی و تمدّنسازی شده است». گام دومی که باید در چارچوب «نظریهی نظام انقلابی» و با «تلاش و مجاهدت جوانان ایران اسلامی» بهسوی تحقق آرمانِ «ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنافداه)» برداشته شود.
به همین مناسبت پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR طی سلسله یادداشتها و گفتگوهایی در قالب پروندهی «گام دوم انقلاب» به بررسی و تبیین ابعاد مختلف این بیانیه میپردازد. آنچه در ادامه میآید یادداشت دکتر مسعود اسداللهی، کارشناس و تحلیلگر مسائل بینالمللی و منطقه است که این بیانیه را از منظر راهبردهای سیاست خارجی مورد تحلیل و بررسی قرار داده است.
بیانیهی گام دوم شامل مطالب بسیار مهمی بهخصوص در زمینهی سیاست خارجی و روابط جمهوری اسلامی ایران است که در اینجا به صورت محوری هر کدام را شرح و بسط خواهم داد.
۱. اولین نکتهی مهمی که ایشان در زمینهی سیاست خارجی مطرح کردهاند این استکه ایران هیچگاه آغازگر هیچنوع جنگ، درگیری و تنش با دولت و کشور دیگری نبوده است. این دیگران بودند که مثل صدام یا آمریکا یا عربستان آغازگر تنش، درگیری و توطئه علیه ایران بودند. این مسئله بسیار مهم است. چرا که نشاندهندهی سیاست مسالمت آمیز و در حقیقت مثبت ایران است که بهخصوص با کشورهای همسایه همکاری میکند و به دنبال ایجاد آشوب و بیثباتی در منطقه نیست. این اتهامی است که غربیها و اکنون نیز عربستان به ایران میچسبانند. رهبر انقلاب نیز با صراحت عنوان کردهاند که ما آغازگر نبودهایم اما هرگاه تنشی به ما تحمیل شود پاسخ محکمی خواهیم داد. بنابراین عدم شروع تنش از سمت ایران به معنای ضعف ما نیست. ایران در عین قدرت، اقدامی به ایجاد بیثباتی نمیکند و به همین خاطر هنگامی که دیگران چنین اموری را به ایران تحمیل کنند ما با قدرت پاسخ داده و خواهیم داد که نشان قدرت ماست. اما هیچگاه از این قدرت سوء استفاده نکردهایم.
۲. نکتهی دیگر که حضرت آیتالله خامنهای به آن اشاره داشتهاند این است که انقلاب اسلامی ایران هیچگاه از ابتدا تاکنون بیرحم و خونریز نبوده است. این پاسخی است که به عملکرد گروههای افراطی چون داعش و تکفیریهای وهابی که اسلام خشن، وحشی و منزجر کننده را به دنیا ارائه دادهاند تا مردم دنیا و حتی مسلمانان را از اسلام اصیل بترسانند و منزجر کنند و مانع رسیدن پیام اسلام به گوش مردم دنیا شدهاند. این نکته بسیار مهم است و ما بایستی در تبلیغاتمان و در دفاع از اسلام این مورد را در نظر داشته باشیم که وحشیگری این گروهها را از ساحت اسلام مبرا کرده و به دنیا اعلام کنیم چنین حرکاتی هیچ ارتباطی با اسلام ندارد.
۳. رهبر معظم انقلاب در بیانیهشان اعلام کردند که هدف انقلاب اسلامی ایجاد تمدن اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی حضرت صاحب الزمان
عجّلالله تعالی فرجه است. مطلب بسیار مهمی است به این معنا که ایدههای بزرگ مثل وحدت جهان اسلام به معنای واقعی و تشکیل امت واحده در زمان آقا امام زمان محقق خواهد شد. وظیفهای که بر عهده داریم این است که زمینه را آماده کرده و برای آن دوره آماده شویم و این آمادگی از طریق ایجاد تمدن اسلامی است. در حقیقت فرهنگ و ارزشهای اسلامی را بایستی ارائه دهیم و در حکومت اسلامی آن را اعمال کنیم تا زمانیکه حضرت صاحب ظهور میکنند با پایه و اساسی که وجود دارد اقدام به گسترش عدل الهی و تمدن اسلامی در سراسر دنیا کنند.
۴. رهبر انقلاب میفرمایند تجربهای که انقلاب اسلامی ارائه داده است تجربهای بیسابقه بوده که همانند آن وجود نداشته است. در حقیقت راه طی شدهی مشابهی وجود نداشته که قبلا دیگران آن را آزموده باشند و انقلاب اسلامی در حقیقت ادامهی آن راه باشد. این مطلب اشاره دارد به الگوهای انقلابی و اسلامی که در تاریخ معاصر و شاید قرون قبلی شاهد آن بودیم. حال از دید انقلابها؛ انقلابهای سوسیالیستی، لیبرالیستی، قومیتی و استقلالطلبانه را شاهد بودیم. ایشان تاکید میکنند انقلاب اسلامی ابداً از جنس هیچ یک از این انقلابهای دیگر نیست و یک تجربهی تازه است و مبتنی بر راه طی شده توسط دیگران نیست. حتی از طرف گروههای اسلامگرایی که در جهان اسلام اینها را دیده بودیم که بعضا هنوز هم حضور دارند الگوهایی را برای مبارزه و فعالیت ارائه میدهند. اینکه ایشان میفرمایند الگوی انقلاب اسلامی ایران الگویی متکی به خود است و با این الگوها و عملکردهای تاریخی موجود ارتباطی ندارد و لذا الگوی ما بایستی کاملا شفاف به دنیا ارائه شود یک نکته اساسی و مهم در تحلیل جریان انقلاب اسلامی است.
همهی ما میدانیم که در دوران پس از جنگ جهانی دوم یک نظام دوقطبی بر دنیا حاکم شده بود. ولی ایشان معتقدند که با پیروزی انقلاب اسلامی در حقیقت نظام دوقطبی به نظام سهقطبی تبدیل شده بود. این مورد نشاندهندهی این است که شعاری که جمهوری اسلامی و مردم ایران در طی انقلاب میدادند که نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی در حقیقت اشاره به همین نظام سهقطبی دارد که جمهوری اسلامی نه وابسته به بلوک شرق و نه غرب بوده است و الگویی متفاوت از آن دو قطب را ارائه داده و تبدیل به قدرتی بزرگ شده که اکنون تعیینکنندهی بسیاری از تحولات است. جالب اینکه بعد از فروپاشی شوروی دوباره این نظام سهقطبی تبدیل به نظام دوقطبی میشود اما این دوقطبی با دوقطبی دوران جنگ سرد متفاوت است. در دوران جنگ سرد کمونیزم در مقابل سرمایهداری قرار داشت اما در نظام دوقطبی بعد از فروپاشی شوروی، اسلام در مقابل استکبار قرار گرفته است. این تعبیر بسیار زیبا نشان میدهد چرا جهان غرب و نظام سرمایهداری تا این اندازه کمر به مبارزه و مواجهه با جمهوری اسلامی بسته است. چرا که این نظام الگوی قدرتمندی را از یک قطب قدرت جدید به دنیا عرضه میکند.
۵. از جمله دیگر موارد اساسی بیانیه اشاره به افزایش چشمگیر بینش سیاسی آحاد مردم ایران در اثر انقلاب اسلامی است. انقلاب اسلامی ایران بر پایهی جهل و ناآگاه نگه داشتن مردم شکل نگرفته است بلکه برعکس. پایهی انقلاب اسلامی ایران بر اساس علم، آگاهی و بصیرت مردم است و از آگاهی مردم نه تنها واهمه ندارد بلکه رسالت خود میداند تا آگاهی مردم به بالاترین سطح برسد و به همین خاطر میبینیم مردم ایران طی چهل سال گذشته مواضع بسیار درخشانی در مسائل بینالمللی از جمله فلسطین و تحولات سالهای اخیر منطقه و بروز گروههای خطرناک تکفیری و ... اتخاذ کردهاند. مردم ایران درک درستی از سیر وقایع داشته و اسیر عملیات و جنگ روانی گستردهی رسانههای غربی و منطقهای نشدهاند. این دستاورد بسیار بزرگ سبب شد مردم ایران در مقابل نهادهای استکباری و فشارهای استکبار جهانی تسلیم نشوند.
۶. رهبر معظم انقلاب چند سال قبل سه اصل بنیادین در سیاست خارجی را بر اساس عزت، مصلحت و حکمت مطرح کردند که بر اساس این موارد دولت جمهوری اسلامی بایستی روابط خود را در صحنهی بینالملل تنظیم کند. در این بیانیه مصادیق و شاخههایی از این سه اصل مطرح شده است. در زمینهی عزت منظور ایشان عزت ملی است یعنی ملت ایران ملت عزیزی است، سلطهپذیر نیست و در مقابل فشارها مقاومت کرده و سر تعظیم فرود نمیآورد. این مورد را دولت بهعنوان نمایندهی ملت بایستی در سیاست خارجی اعمال کند. عزت ملی بایستی در سیاست خارجی و روابط خارجی ایران با دیگر کشورها نمایان باشد نه اینکه ملت از عزت برخوردار باشند اما در زمینهی روابط خارجی دولت در موضع ضعف عمل کند.
۷. درمسئلهی حکمت نیز رهبر انقلاب به روابط خارجی اشاره دارند. به این معنا که هرچند ما انتقادات گستردهای به نظام استکبار جهانی داریم ولی مصلحت ما این نیست که ارتباط خود با جهان را قطع کنیم بایستی در عین حال که روابطمان را با دیگر کشورها حفظ میکنیم اما روابطمان بر اساس مصلحت و مرزبندی با دشمن باشد. یعنی کاملاً آگاه باشیم که خط و محور تقابل و خاکریز اصلی که در مقابل دشمن ترسیم شده است، کجاست و حدود خود را از دشمن جدا کنیم. رهبر انقلاب مرزبندی با دشمن را در بحث مصلحت نظام بیان میکنند. به مصلحت نظام است که با دیگر کشورها مرزبندی داشته باشیم نه اینکه تنها به کلیات اکتفا کنیم و مسائل را مبهم بیان کنیم به گونهای که مشخص نباشد دوست و دشمن کیست. بایستی رودربایستی را کنار گذاشته و با شجاعت و حکمت دوست را از دشمن جدا کرده و ایشان را به مردم و دنیا معرفی کرد تا نشان داده شود که ایران به دنبال قطع روابط با دنیا نیست بلکه صرفا در مقابل دشمنی برخی دولتها موضع قوی و تقابلی خواهد گرفت.
۸. از نکات مهم دیگری که رهبر انقلاب در این بیانیه به آن اشاره کردند، مفهوم نهضت بیداری اسلامی است. از اواخر سال ۱۳۸۹ تحولات جدیدی در جهان عرب اتفاق افتاد و چندین نظام در تونس، مصر و یمن سرنگون شدند و این بحث از طرف جمهوری اسلامی مطرح شد که از این تحولات به عنوان بیداری اسلامی یاد کردند. بسیاری از افراد بیداری اسلامی را به معنای تلاش ملتهای مسلمان برای اقامهی حکومت اسلامی میدانستند اما انتقاد داشتند که در تونس، مصر، یمن و لیبی و... ندیدیم که نظامهای جدید ادعای برپایی حکومت اسلامی داشته باشند و به همین خاطر مطرح کردند که بیداری اسلامی با واقعیتهای صحنه منطبق نیست. رهبری کاملا شفاف به این نکته اشاره میکنند که این تحرک جدید تحت عنوان نهضت بیداری اسلامی بر اساس الگوی مقاومت در برابر سلطهی آمریکا و صهیونیسم بوجود آمده است. یعنی معنای بیداری اسلامی از منظر ایشان بیداری ملتهای مسلمان برای مقاومت در برابر سلطهی آمریکا و صهیونیسم است و این تعریفی واضح و منطبق با تحولات منطقهای است. بنابراین شبههای که عدهای در مورد مفهوم دقیق بیداری اسلامی ایجاد کرده بودند را پاسخ میدهد.
۹. در مورد محور شکست سیاستهای آمریکا در غرب آسیا و زمینگیر شدن همکاران آمریکا میتوان ساعتها حرف زد و تحلیل کرد. نکته اینجاست که در ابتدای انقلاب اسلامی زمانی که انقلاب بسیار نوپا بود، ابتکار عمل در منطقه در دست آمریکا و عُمالش بود. جمهوری اسلامی در موضع اقداماتی بود که آنها انجام میدادند. در حقیقت ابتکار عمل باعث میشد تا ایران تنها از موضع تدافعی به اقدامات آنها پاسخ دهد. این مورد سبب شده بود تا ما در درون مرزهای خودمان مورد حمله قرار بگیریم. چالشهایی بسیاری وجود داشت. آمریکاییها به دنبال کودتا در داخل ایران بودند یا مثلا آیا واقعا رابطه با آمریکا و وجود سفارت آمریکا در ایران به مصلحت جمهوری اسلامی بود یا خیر؟! با توجه به تجاربی که از دخالت آمریکا در امور کشورها و انجام کودتاها وجود داشت، بحث ادامه فعالیتهای سفارت آمریکا در ایران که با امنیت ملی جمهوری اسلامی انطباق نداشت، پیش آمد.
همچنین در روز اول پیروزی انقلاب، سفارت رژیم صهیونیستی نیز تعطیل شد زیرا وجود سفارت رژیم صهیونیستی در ایران با ماهیت جمهوری اسلامی انطباق نداشت و به همین دلیل جمهوری اسلامی این سفارت را تحویل نمایندگان فلسطین داده و آن مکان به عنوان سفارت فلسطین تعیین شد. حتی میدان و خیابان مقابل سفارت را نیز با نام فلسطین نامگذاری کردند.
این چالشها در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی وجود داشت و جنگی که صدام تحمیل کرد نیز باعث شد تا ایران از داخل مورد هدف قرار گیرد اما بعد از چهل سال اکنون میبینیم که در خصوص قدرت ایران در خارج از مرزهایش چالش وجود دارد. چالشی که اکنون رژیم صهیونیستی در رابطه با ایران دارد حضور قوی ایران در فلسطین، لبنان و سوریه است. حال شما ببینید از کجا شروع کردیم و به کجا رسیدیم. حتی اتهاماتی که غربیها در خصوص نفوذ ایران در یمن، عراق و ... میزنند یا فراتر از آن در کشورهای آمریکای لاتین صحبت از نفوذ ایران در ونزوئلا و روابط گستردهی ایران با چندین کشور آمریکای لاتین مثل کوبا بولیوی و .. نشان میدهد که چه اندازه قدرت و توانایی جمهوری اسلامی ایران در زمینهی شکست سیاستهای آمریکا چه در داخل ایران و چه در کشورهای آمریکای لاتین موفق بوده است.
نمونهی دیگری که رهبر انقلاب به آن اشاره دارند چالشی است که ایران برای آمریکا و همپیمانهایش بهخصوص رژیم صهیونیستی در منطقه ایجاد کرده است. در زمان جنگ تحمیلی چالش این بود که مانع فروش سلاح به ایران شوند و آنقدر در این کار پیش رفتند که حتی مانع فروش سیم خاردار -که یک وسیلهی صرفا دفاعی است و با آن نمیتوان هیچنوع هجومی را طراحی کرد- به ایران میشدند. حتی به شرکتهای ژاپنی فشار وارد کردند تا از فروش خودروهای ژاپنی به ایران خودداری کنند چراکه از این خودرو در جنگ استفاده میکردیم. یعنی چالش در آن زمان تا این حد گسترش پیدا کرده بود. اما اکنون آنچنان قدرت جمهوری اسلامی گسترش پیدا کرده که چالش آمریکا و رژیم صهیونیستی این است که چگونه مانع فروش سلاحهای پیشرفتهی ساخت ایران به گروههای مقاومت شوند. زمانی رژیم صهیونیستی ارسال هر نوع سلاح پیشرفته برای حزبالله را خط قرمزی میدانست که نسبت به آن موضعگیری خواهد کرد. اکنون حتی کار به جایی رسیده که خط قرمزی فراتر را مطرح میکنند. رژیم صهیونیستی حضور ایران در منطقه و بهخصوص در سوریه را بهعنوان خط قرمزی بزرگتر عنوان میکنند. ایشان درباره شکست سیاستهای آمریکا اشاره میکنند که در ابتدای انقلاب وضعیت بهگونهای بود که آمریکا با بکارگیری چند نفر ایرانی خود فروخته تلاش کرد تا کودتا راه بیندازد و فکر میکرد با انجام کودتایی همچون ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ میتواند انقلاب اسلامی را سرنگون کند؛ اما اکنون بعد از چهل سال وضعیت به جایی رسیده که آمریکا فکر میکند برای مقابله با ایران خودش به تنهایی نمیتواند کاری انجام دهد و به دنبال ائتلافسازی است. آمریکا تلاش میکند ائتلاف بزرگی از کشورهای غربی و عربی معاند را دور هم جمع کرده و ائتلافی قوی علیه ایران بوجود بیاورد. این مسئله بزرگترین دلیل بر موفقیت نظام جمهوری اسلامی است که از آن وضعیت در ابتدای انقلاب به جایی میرسد که آمریکا با تمام قدرتش نیازمند تشکیل ائتلاف علیه ایران است. همهی این موفقیتها از دید حضرت آقا براساس عزت جمهوری اسلامی و با مدیریت مدیران جهادی بوجود آمده است. یعنی اگر بخواهیم این مسیر چهل سالهای که با عزت و حکمت به جایی رسیده که ایران یکی از قدرتهای بزرگ منطقه است را ادامه دهیم بایستی مثل چهل سال قبل مدیریت جهادی بر روابط خارجی ما حاکم باشد و سیاست خارجی بخشی از سیاستهای ما به عنوان یک نظام انقلابی استکه بایستی با عزت و حکمت و مصلحت عمل کند.
درباره مرزبندی با صراحت و شفافیت ایشان به این نکته اشاره دارند که علاوه بر آمریکای جنایتکار تعدادی از دولتهای غربی و اروپایی نیز خدعهگر و غیرقابل اتکاء هستند. نظام جمهوری اسلامی مدتها تلاش میکرد تا نشان دهد که نظام آمریکا دولتی فریبکار است. خیلیها به این نکته شک داشتند و این مسئله را نوعی افراطگرایی در سیاست خارجی ایران میدانستند اما با سر کار آمدن ترامپ آنقدر این خصوصیت آمریکا آشکار شد که اکنون دیگری نیازی برای استدلال آوردن در مورد فریبکاری آمریکا وجود ندارد. اکنون ما گامی رو به جلو برداشته و از این مسئله عبور کردهایم. برخی از کشورهای اروپایی مثل انگلیس، فرانسه و حتی آلمان نیز خدعهگر هستند و تلاش دارند تا چهرهی متفاوتی از آمریکا را نشان دهند تا اعتماد مسئولین جمهوری اسلامی را جلب کنند.
خانم مرکل چندی قبل نکتهی مهمی را در کنفرانس مونیخ مطرح کرد و به صراحت گفت که میان کشورهای اروپایی و آمریکایی اختلاف راهبردی درباره ایران وجود ندارد بلکه اختلاف تاکتیکی نسبت به برخورد با ایران دارند. از نظر من این مطلب صریحترین اعتراف یک مقام اروپایی است که بهرغم ادعایی که نسبت به خروج آمریکا از برجام دارند یا سیاستهای افراطی چه در خصوص ایران و چه در مورد بسیاری از توافقنامههای بینالمللی که آمریکا از آن خارج شده است از دید سران اروپایی تفاوت تاکتیکی است. به همراهی اروپائیان نیز نمیتوان اعتماد کرد. هر لحظه امکان دارد موضع واحدی با آمریکا پیدا کنند و این مسئله را بایستی دیپلماتهای ما و متولیان سیاستهای خارجی مد نظر داشته باشند.
۱۰. نکتهی پایانی که بایستی عرض کنم این است که در بیانیه گام دوم مسئلهی مهمی را مطرح کردند در این مورد که نبایستی از تهدیدات آمریکاییها و حتی برخی کشورهای اروپایی ترسید. اینها در حقیقت به دنبال عملیات روانی هستند تا بر روند تصمیمسازی میان مسئولین جمهوری اسلامی تاثیر بگذارند. آمریکا در وضعیتی نیست تا بخواهد جنگی را علیه ایران شروع کند. اکنون آمریکا بر اثر جنگهاییکه در منطقه به راه انداخته است بنابر اعتراف رسمی ترامپ حدود هفت تریلیون دلار هزینه کردهاند بدون اینکه دستاوردی آنچنانی داشته باشند. بنابراین تهدیدات آمریکاییها توخالی است اما این مورد را بوسیلهی یک عملیات روانی انجام میدهند. مسئولین جمهوری اسلامی بایستی از پوچی این تهدیدات آگاه باشند. آمریکا در وضعیتی نیست تا این تهدیدات را عملی کند و از طرفی نبایستی تحت تأثیر این عملیات عقبنشینی کنیم. آمریکا نشان داده است که اگر در مقابلش یک قدم عقبنشینی کنیم در حقیقت راضی به یک قدم نمیشوند. در حقیقت آمریکا حسن نیت را با حسن نیت پاسخ نمیدهد بلکه این مورد را دلیل بر ضعف میگیرند. رهبری بر این نکته اصرار دارند که نظام جمهوری اسلامی ایران نبایستی از موضع انقلابی خود کوتاه بیاید و در پایان نیز اشاره میکنند مخالف مذاکره با اروپائیان نیستند اما در خصوص آمریکا بهطور کامل با هر گونه مذاکرهای مخالف هستند. در حقیقت اصل مذاکره با آمریکا بدون در نظر گرفتن نتیجهی آن، پیامدهای خطرناکی خواهد داشت.