آقای موسوی(۱) اعلام کرد که در این انتخابات(۲) تقلّب شده؛ و این منشأ همهی حرفهای بعدی شد. [گفت:] مردم! تقلّب شده، من از حقّ شما دفاع میکنم، بیایید، من هم میآیم. یعنی دعوت مردم به نافرمانی، به شورش، به استناد اینکه در انتخابات تقلّب شده است.
سؤال این است: شما از کجا فهمیدید که در انتخابات تقلّب شده؟ چه دلیلی اقامه شد؟ خب این، آنوقت منشأ حرفهای بعدی شد.
سعی کردند ایشان را در صحنه نگه دارند. من در جریان مذاکرات و گفتوگوهای متعدّدی که با ایشان شده، قرار دارم. خود من هم با سوابقی که با آقای موسوی دارم خیلی سعی کردم؛ چون بین ما و آقای موسوی، علیرغم اختلاف فکری، یک ارتباط عاطفیای وجود دارد؛ یک ارتباط عاطفی و یک وحدت سلیقه در بعضی از مسائل خاص وجود دارد.
من از این فرصت استفاده کردم؛ همان روز شنبه عصر(۳) که ایشان ظهرش اطّلاعیّه داده بود، یک نفر را پیش ایشان فرستادم. گفتم حالا یک تنبّهی به ایشان میدهیم، ایشان خب فوراً عقب میکشد. ایشان رفت و برگشت؛ حرفهایی که زد، من را خیلی متعجّب کرد، خیلی متعجّب کرد.
ایشان گفته بود که نه، باید انتخابات ابطال بشود؛ ما امروز جلسه داشتیم با فلانکس و فلانکس و فلانکس و فلانکس، و همه آنجا اتّفاق نظر داشتند که باید انتخابات ابطال بشود.
من واقعاً متحیّر شدم. از آن چهار نفری که در آن جلسه بودند، دو نفرشان که آقای خاتمی(۴) و آقای هاشمی(۵) هستند، منکر شدند. دو نفر دیگر باقی ماندند که یکیشان خود آقای موسوی بود. ...
ببینید یک وقت هست که حرکات طبیعی نظام به یک جذب و دفعهایی یا رویش و ریزشهایی منتهی میشود، این طبیعی است و در این بحثی نیست؛ بالاخره امتحانهای متعدّدی وجود دارد که کسانی در این امتحانها مردود میشوند، کسانی مقبول میشوند، در این نمیشود تردید کرد. جریان اصلی انقلاب هم به راه خودش ادامه خواهد داد؛ این درست است، امّا اینکه ما میخواهیم جرّاحی کنیم انقلاب را، بعضیها را حذف کنیم، بعضیها را طرد کنیم و نالایق بدانیم، نه، این مطلقاً مورد اعتقاد من نیست و قبول هم ندارم این را.
اوایلِ بعد از رحلت امام که [شروع] این مسئولیّت جدید ما بود، این آقایان جناح چپ -که آن وقت هنوز چپ بودند، هنوز به این طرف منحرف نشده بودند- مثل آقای موسویخوئینی،(۶) مثل آقای خاتمی(۷) میآمدند پیش ما [میگفتند] که آن جریان راست میگویند رهبری مال ما است؛ گفتم خب من چه بکنم، من چه کار کنم که وقتی آنها میگویند؛ خب، شما بگویید رهبری مال ما است. گفتم علاجش این است که شما که چپ هستید بگویید رهبری مال ما است؛ من انکار خواهم کرد؟ مسلّماً انکار نمیکنم؛ من رد خواهم کرد؟ نه، استقبال هم میکنم.
من یک وقتی اینجا به خود آقای خاتمی -همان وقت که ایشان وزیر(۸) بود و آمد پیش من- گفتم ببین آقای خاتمی! اگر امروز یک جریان چپ در کشور وجود نداشت من لازم میدانستم یک جریان چپ به وجود بیاورم تا برآیند این دو حرکت -[یعنی] حرکتی که آقای هاشمی و او شروع کرده- یک برآیند معتدل باشد.
من کسی را برای ریاست جمهوری تربیت نمیکنم؛ نه جزو وظایف من است نه میتوانم این کار را بکنم و واقعاً قادر نیستم به این کار. اگر چنانچه من یک چنین کاری را بکنم، فردای آن روز مورد اعتراض یک جمع دیگری از قبیل شما قرار میگیرم که شما یک کسی را درست کردید، به قول فرنگیها لانسه کردید برای ریاست جمهوری؛ من نمیکنم این کار را.
۱) مهندس میرحسین موسوی
۲) انتخابات دهمین دورهی ریاست جمهوری
۳) شنبه ۱۳۸۸/۳/۲۳
۴) حجّتالاسلام والمسلمین سیّدمحمّد خاتمی
۵) حجّتالاسلام والمسلمین اکبر هاشمیرفسنجانی
۶) حجّتالاسلام سیّدمحمّد موسوی خوئینیها (دبیرکلّ مجمع روحانیّون مبارز)
۷) حجّتالاسلام سیّدمحمّد خاتمی (رئیسجمهور سابق)
۸) وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی