فقرزُدایی، رسیدگی به فقرا و تلاش برای رفع نیازِ محرومین یکی از دستورات أکید اسلام و از نکات مورد توجه رهبر انقلاب است. آیت الله خامنه ای رفع فقر در جامعهی اسلامی را صرفا وظیفهای حاکمیتی نمیدانند و همواره بر مشارکت آحاد مردم در این مسئلهی مهم تأکید داشتهاند.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در متن زیر به واکاوی ابعاد این موضوع براساس بیانات رهبر انقلاب پرداخته و راهکارهای نقشآفرینی مردم در مسئلهی فقرزُدایی و رفع مشکلات نیازمندان را تبیین کرده است.
فقر را باید ریشهکن کرد
«کاد الفقر ان یکون کفرا. جامعهاى که در آن فقر باشد، بیکارى باشد، مشکلات معیشتى غیر قابل حل وجود داشته باشد، اختلاف طبقاتى باشد، تبعیض باشد، شکاف طبقاتى باشد، حالت آرامش ایمانى پیدا نمیکند. فقر، انسانها را به فساد میکشاند، به کفر میکشاند؛ فقر را باید ریشهکن کرد.»
[۱]
یکی از مهمترین مسائل در جامعهی اسلامی «رفع فقر» و «رسیدگی به فقرا و نیازمندان» است: «هر کاری در کشور صورت میگیرد، باید با هدف رفع فقر و محرومیت و ایجاد رونق در زندگی عموم مردم - نه بخشی از مردم و قشرهای خاص - باشد. در چنین فضایی است که مردم میتوانند به اهداف والای نظام اسلامی - یعنی معنویت و تکامل روحی و تعالی اخلاقی - دست پیدا کنند.»
[۲]
علی رغم همهی تلاشهایی که در سال های پس از انقلاب اسلامی در جهت تأمین عدالت اجتماعی و رفع فقر انجام شده هنوز اقشار زیادی با مشکلات اقتصادی و معیشتی روبرو هستند: «انسان وقتی به متن جامعه میرود، میبیند که در خود تهران و شهرهای بزرگ - حالا چه برسد به جاهای دوردست - انصافا افراد ضعیف زیادند؛ کسبهی ضعیف، دستفروشان، مشتغلان به مشاغل کماهمیت و احیانا کاذب، خانوادههای پرجمعیت و کمدرآمد، و محرومیتهای بسیار بالا؛ واقعا اینها در جامعهی ما وجود دارد و همهی اینها برخلاف مقاصد انقلاب است؛ اصلا انقلاب برای این بود که اینها برداشته و برافکنده بشود.»
[۳] و رسیدگی به مشکلات این اقشار از آنجایی اهمیت دوچندان می یابد که: «قشر محروم مردم، بلندگو و تریبون ندارند.»
[۴]
یکی از نشانههای تکذیبِ دین
اما «علاج فقر در جامعه» فقط یک وظیفهی حکومتی نیست. مردم نیز در این موضوع نقشی مهم بر عهده دارند: «علاج فقر به شکل اصولی در هر جامعهای، از راه استقرار عدالت اجتماعی و نظام عادلانه در محیط جامعه است... این یک وظیفه دولتی و حکومتی است؛ اما مردم هم به نوبه خود وظیفه سنگینی بر دوش دارند. اجرای برنامههای اجتماعی فقط در بلندمدّت و میانمدّت و بتدریج امکانپذیر است؛ اما نمیشود منتظر ماند تا برنامههای اجتماعی به ثمر برسد و شاهد محرومیت محرومان و فقر گرسنگان در جامعه بود. این وظیفه خودِ مردم و همه کسانی است که میتوانند در این راه تلاش کنند.»
[۵]
بنابر این مبارزه با فقر یک «مبارزهی همگانی» است: ««الّلهم اغن کلّ فقیر. الّلهم اشبع کلّ جائع. الّلهم اکس کلّ عریان». این دعا فقط برای خواندن نیست؛ برای این است که همه خود را برای مبارزه با فقر و مجاهدت در راه ستردن غبار محرومیت از چهره محرومان و مستضعفان موظّف بدانند. این مبارزه، یک وظیفه همگانی است. در آیات قرآن میخوانیم: «أرایت الّذی یکذّب بالدّین. فذلک الّذی یدعّ الیتیم. و لایحضّ علی طعام المسکین». یکی از نشانههای تکذیبِ دین این است که انسان در مقابل فقر فقیران و محرومان بیتفاوت باشد و احساس مسؤولیت نکند.»
[۶]
در آموزههای اسلامی «کمک به فقرا» یک «حُکم الهی» است: «[کمک به فقرا] این یک حکم الهی است؛ یعنی در حکومت حق هم باز یک جای خالی برای کمک به سائل و محروم باقی میماند؛ «و فی اموالهم حق للسائل و المحروم».»
[۷] و سیرهی ائمه در این زمینه الگویی روشن پیشروی ما قرار داده است: «[امیرالمومنین(علیه السلام)] در تمام آنات قدرت و حکومت و سلطهای که خدای متعال در اختیارش گذاشت، به فکر ضعیفترین افراد جامعه بود... به خانهی فقیر سر میزند، در دهان بچهی یتیم با دست خودش، غذا میگذارد.»
[۸]
راهکارهایی برای مبارزه همگانی با فقر
براساس اندیشهی رهبر انقلاب اسلامی برای سهیم شدن در این مبارزهی همگانی و عمل به این حُکم الهی راهکارهایی را می توان پیشنهاد داد:
۱- تقویت فرهنگ انفاق
تقویت روحیهی «انفاق» یکی از کلیدیترین راهکارها در مبارزه با فقر است. در جامعهی اسلامی این روحیه باید به گونهای رشد یابد که هرکس در اموال خود «حقی برای محرومان» قائل باشد: «باید کاری بشود که هرکس خودش را موظف بداند که انفاق کند. آن کسانی که بیشتر درآمد دارند، نسبت انفاق را بیشتر کنند. آن کسانی که کمتر درآمد دارند، باب را نبندند؛ به همان نسبت انفاق کنند... روح انفاق و نیکوکاری بایستی در جامعه توسعه پیدا کند و جزو ایمان مردم بشود و هرکس بنا را بر این بگذارد که در اموالش - «و فی اموالهم حقّ للسّائل و المحروم» - واقعاً برای محرومان حق قائل باشد... در جامعهی اسلامی باید این را به عنوان یک فرهنگ دربیاوریم.»
[۹] همه باید بدانیم: «هرچه در راه خدا میدهیم، برای ما میماند و درحقیقت برای «من» واقعی خودمان خرج کردهایم. هرچه برای خودمان نگه میداریم، درحقیقت برای ما نمیماند و مثل همه چیز دیگر دنیا از بین خواهد رفت... هرچه از مال و ثروت دنیا دادید، برای شما خواهد ماند.»
[۱۰]
۲- توجه به مواسات و تشکیل اجتماعات خانوادگی
موظف دانستن خود به «مواسات» و تشکیل «اجتماعات خانوادگی توسط جوانان برای رسیدگی به مشکلات فقرا» یکی از این موارد است: «همه باید خود را موظّف به مواسات بدانند. مواسات یعنی هیچ خانوادهای از خانوادههای مسلمان و هممیهن و محروم را با دردها و محرومیتها و مشکلات خود تنها نگذاشتن؛ به سراغ آنها رفتن و دست کمکرسانی به سوی آنها دراز کردن. امروز این یک وظیفه جهانی برای همه انسانهایی است که دارای وجدان و اخلاق و عاطفه انسانی هستند؛ اما برای مسلمانان، علاوه بر اینکه یک وظیفه اخلاقی و عاطفی است، یک وظیفه دینی است. به همسایهها و فقرا رسیدگی کنید... جوانان اجتماعات خانوادگی تشکیل دهند و کمکهای افراد خانواده را جمع کنند و در درجه اوّل به مصرف فقرا و نادارهای همان خانواده و فامیل برسانند و اگر نیازی نبود، به فقرای دیگر رسیدگی کنند.»
[۱۱]
۳- تقویت سنّتهای حسنه اسلامی همچون صدقه
سنّتهای حسنه اسلامی می توانند نقش پُررنگی در حل مشکلات نیازمندان ایفا کنند: «در جامعه ما باید عادتِ کمک به ضعفا که یک عادت اسلامی است، روزبهروز بیشتر شود. صدقاتی که مردم میدهند، اطعامهایی که میکنند و کارهای بزرگی از قبیل وقف و حبس و امثال آنها که انجام میشود، از سنّتهای حسنه اسلامی است. این سنّتها به حیات اجتماعىِ طیّب کمک میکند. لذا نباید بگذارید در جامعه تعطیل شود.»
[۱۲]
ریشه کنی فقر و رسیدگی مناسب به فقرا و محرومان تنها در صورتی به موفقیت میرسد که عموم مردم با سطوح مختلف اقتصادی وارد این عرصه شوند و همهی مسئولیت را متوجه دولت و نهادهای حاکمیتی نبینند. اینگونه است که زمینهی اصلاح و بهبود شرایط فراهم میشود: «وقتی که مردم خود را در رفع گرفتارىِ مستضعفان و ضعفا و مستمندان سهیم بدانند، کارها اصلاح میشود.»
[۱۳]