برنامهی دشمن برای انحراف در حرکت بیداری اسلامی کشورهای منطقه، انذاری بود که رهبر انقلاب، در اولین ماههای شروع این حرکت، در سخنان خود در اولین اجلاس بینالمللی بیداری اسلامی، بدان تأکید کردند. امروز با گذشت چند سال از آغاز این تحولات، بهتر میتوان برنامههای دشمن برای ایجاد انحراف در قیامهای برآمده از بیداری اسلامی مشاهده کرد. در سالگرد سخنرانی رهبر انقلاب در اجلاس بیداری اسلامی، با دکتر محمدباقر خرمشاد، استاد علوم سیاسی دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی دربارهی عوامل درونی و بیرونی انحراف بیداری اسلامی به گفتوگو نشستیم. بخشهای مهم این گفتوگو به شرح زیر است:
تقریباً یک ربع قرن است، کسانی که تخصصشان شناخت جریانهای اسلامگرا یا اسلام سیاسی در منطقه است، در یک ایده اجماع داشتند و آن این بود که جهان اسلام آبستن دو حادثه است. به عبارت دیگر جهان اسلام دو کالای سیاسی، فرهنگی و هویتی را مطالبه میکند که اینها به هم مرتبط هم هستند. یکی مردمسالاری، و دیگر اینکه جهان اسلام یک پدیدهای به نام اسلام سیاسی را مطالبه میکند. اسلام سیاسی نام دیگری برای جنبشهای اسلامی و تفکر بیداری است که بعد از انقلاب اسلامی تا امروز به جنبشهای اسلامی خصوصاً در غرب اطلاق میشود. رابطهی اینها به گونهای است که اسلام سیاسی در واقع پاسخی به ناکامیهای جریانهای سیاسی در میان کشورهای اسلامی است.
در طول سالهای بعد از انقلاب اسلامی که غرب از انقلاب اسلامی احساس خطر کرده، به عربستان با تفکر وهابیت میدان داده که بتواند جاهای خالی را در جهان اسلام پر کند.
دربارهی عوامل درون جهان اسلام میتوان به چند نکته اشاره کرد. نکتهی اول اینکه به نظر میرسد برخلاف انتظار بسیاری از محققین، کسی گمان نمیکرد که تفکر سلفی در جهان اهل سنت به این میزان عمق پیدا کرده و گسترش یابد. این پدیدهای بود که درون خانوادهی اسلام سیاسی و از جمله در خانوادهی جریان اخوان و گروههای مشابه اتفاق افتاد و کسی تصورش را به این صورت نمیکرد.
عامل دیگر که باید به آن اشاره کرد، تفکر وهابی است که همافزا شد با تفکر سلفی. در طول سالهای بعد از انقلاب اسلامی که غرب از انقلاب اسلامی احساس خطر کرده، به عربستان با تفکر وهابیت میدان داده که بتواند جاهای خالی را در جهان اسلام پر کند. با این تصور که تفکر وهابی یک تفکر محافظهکارانه است و برخلاف تفکر انقلابی که در ایران بوده است عمل خواهد کرد. غرب تصورش بر این بوده که با رشد این تفکر محافظهکاری رشد مییابد و این تفکر امکان کنترل جهان اسلام توسط غرب یا طرفداران غرب را بهتر فراهم میکند. حال در شرایط بعد از بیداری اسلامی، تفکر سلفی پدیده آمده در درون اخوان با این تفکر وهابی گسترشیافته در طول چند دهه در جهان اسلام و حتی در خارج از جهان اسلام، فرصت همگرایی و ائتلاف می یابد.
اول اینکه غرب به این دلیل که منافع بسیاری را برای خود در جهان اسلام تعریف کرده، از ابتدا این تحلیل را داشت که این منطقه مردمسالاری میطلبد. این را هم میدانستند که از درون این دموکراسی، اسلام سیاسی بیرون خواهد آمد. بنابراین برای هر دو، طراحی میکند. برای بحث مردمسالاری، نامگذاری این پدیده را جهتدار و معنادار میکند و آن را «بهار عربی» میخواند. بهار عربی واژهی شناخته شدهای مشابه «بهار پراگ» است که امواج دموکراسیخواهی به رهبری غرب در گذشته، در مقابل سیستم بسته و سوسیالیستی اتحاد جماهیر شوروی را تداعی می کند. منظور از کاربرد بهار عربی هم این میشود که امواج دموکراسیخواهی به رهبری غرب در برابر نظامهای استبدادی-پادشاهی و رؤسای مادامالعمر بسته در کشورهای اسلامی اتفاق افتاده است. در حقیقت غرب با این کار میخواست بحث دموکراسی که مطالبهی عینی در جهان بوده است را به نام خود بزند و تأکید کند که دموکراسی هیچ آدرسی ندارد جز در غرب، لذا غرب باید شکل و ارزش و محتوای آن را تعیین کند.
مشهور است که در مصر، زمانیکه مردم انقلابی میشدند اخوان محافظهکار میشد و زمانیکه مردم انگیزهای برای قیام نداشتند اخوان انقلابی میشده است. در این زمینه هم حالت بدبینانه این است که اخوان دچار خطای استراتژیک شده و نتوانسته در تحولات منطقه انقلابی رفتار کند لذا با محافظهکاری دست به اشتباه استراتژیک در همراهی با غرب زده است. در اشتباه استراتژیک اخوان، شاید سمبل این قصه را در ترکیه هم بتوان دید. در ترکیه وقتی اسلامگرایان به پیروزی رسیدند آقای اوغلو بر اساس استراتژی که تعیین کرده بودند، اعلام کرد که رساندن مشکلات با همسایهها به صفر و رشد اقتصادی بالا، هدف ترکیه است که البته محقق شد. ترکیه با سرعت بسیار بالایی در کشورهای همسایه نفوذ اقتصادی کرد و گردش مالی بسیار بالایی را در تجارت و صادرات به دست آورد. ولیکن ناگهان در میانهی این توفیقات فراوان اقتصادی و سیاسی، بحث سوریه و عراق پیش میآید که ترکیه آن مواضع اشتباه را در قبال آن میگیرد. به نظر میرسد که همان اشتباه استراتژیک اخوان مصر را اخوانیهای ترکها هم انجام دادند. یعنی دوستان اخوانی ترک بر اساس اطلاعاتی که به آنها داده شد، به این جمعبندی رسیدند که نظم جهانی موجود در حال گذار و تغییر است و این بازیگران بزرگ مثل امریکا و غرب هستند که میتوانند این نظم را به نفع خود تغییر دهند. آنها گمان کردند جبههی مقاومت شانسی برای ماندن ندارد و هرکسی در این قایق باشد غرق میشود. بنابراین تلاش کردند در قایق طرف پیروز سوار شوند تا سهم خود را از کیک منطقه هر چه درشتتر و بزرگتر بردارند. اما تحولات منطقه مسیر دیگری را طی کرد. لذا ترکها اشتباه بزرگی بود که مرتکب شدند. بهای آن را مقداری پرداخت کردند که کودتای اخیر یکی از آن نمونههاست. به هر حال هر کسی که از بلندی میپرد، اگر محاسبهی درست نداشته باشد پاهایش میشکند.
برخلاف 4 سال قبل که شرایط برای تفکر اسلامگرای خانوادهی مقاومت در منطقه بد بود و گمان میشد کار مقاومت تمام است، الان روند و حرکت به سمتوسوی دیگری طی میشود. اگر در این منازعهی بزرگی که در منطقه شکل گرفته است جریان مقاومت بتواند سربلند و پیروز بیرون آید، جهشی در تفکر اسلام سیاسی اصیل رخ خواهد داد.
در کنار غرب و آمریکا، عامل دوم که در منطقه اثرگذار شد، سعودیها هستند. سعودیها در اتفاقاتی که رخ داد بهعنوان حافظان نظم گذشته -که خود مهمترین و قدیمیترین پادشاهیها را داشتهاند و اگر این موج راه میافتاد طومار اینها را نیز در مینوردید- باید روند تحولات منطقه را کنترل میکردند. بنابراین سعودیها در همراهی با آمریکاییها تلاش کردند تسلیم اتفاقاتی که در منطقه میافتد، نشوند و ابتکار عمل را به دست داشته باشند. مثلاً بن علی که فرار میکند، به او پناه میدهند. مبارک که ساقط میشود از تمام اهرمها استفاده میکنند تا آب در دل مبارک تکان نخورد. دادگاهها را به سمتی میبرند که محکومیت جدی متوجه مبارک نشود. در یمن، زمانی که علی عبدالله صالح حاکم بود از او تا انتها حمایت کردند و حتی وقتی مجروح شد به ریاض برای مداوا بردند. در بحرین هم با اعزام نیروهای مسلح جلوی حرکت مردمی، ایستادگی کردند.
این فراز و فرودها در تفکرات کلان و جریانات کلان فکری و سیاسی معمولاً پیش میآید ولی باید آن ریشه و اصالت تفکر را گرفت و بر اساس آن روندهای آینده را پیشبینی کرد. به نظر میرسد برخلاف 4 سال قبل که شرایط برای تفکر اسلامگرای خانوادهی مقاومت در منطقه بد بود و گمان میشد کار مقاومت تمام است، الان روند و حرکت به سمتوسوی دیگری طی میشود. اگر در این منازعهی بزرگی که در منطقه شکل گرفته است جریان مقاومت بتواند سربلند و پیروز بیرون آید، جهشی در تفکر اسلام سیاسی اصیل رخ خواهد داد که آن جهش دیدن دارد. فضاهای بیشتری را باز خواهد کرد و رویشهای جدیدتری را در اختیار این تفکر قرار خواهد داد.
متن کامل این گفتوگو از اینجا قابل دسترسی است.